کاتریونا میلر
در زمانهی سیاسی آشفتهای بهسر میبریم، اما اگر نگاهی به سریالهای تلویزیونی بیندازیم میبینیم از مدتی قبل نشانههایش آشکار شده بود. خیلی وقت است که نویسندهها به پایان جهان میپردازند، تصاویر آخرالزمانی پخش میکنند و مخاطبان مشتاقانه به استقبالشان میروند. به گزینههای تاریکِ تاریخی، فجایع مصیبتبار ــ طبیعی و سیاسی ــ بیماریهای مسری، خونآشامها و زامبیها فکر کنید، زامبیهای زیاد.
آمازون سریال مردی در قلعه بلند (۲۰۱۵-درحال پخش)، بیبیسی اساس-جیبی (۲۰۱۷) و کانال ۴ سرگذشت ندیمه (۲۰۱۷- درحال پخش) را پخش میکند. نتفلیکس سریال مهار (۲۰۱۶) را میسازد که بازسازی سریال بلژیکی بندر است و در نهایت یکی از مهمترین سریالها، مردگان متحرک (۲۰۱۰- در حال پخش) از شبکهی فاکس. تمام این سریالها تصاویری است تماشایی، ترسناک و پرجاذبه از جزئیات فروپاشی دنیایی که میشناسیم.
موضوع زامبیها نیستند
سریال مردگان متحرک در میان پرطرفدارترین سریالها جای گرفته و هشت اکتبر قسمت اول فصل نهم آن پخش شد. اگر سریال خواهرش، ترس از مردگان متحرک را هم درنظر بگیریم، ۱۳ فصل حیرتانگیز از فروپاشی تمدن را به نمایش میگذارند. حجم عظیمی از ماجراهای پایانِ دنیایی است، اما «ماریالوئیز وان فرانتز»[۱]، روانشناس پیرو مکتب یونگ میگوید: «افرادیکه از نظر احساسی جذب داستان یا ایدهای شدهاند، دائماً تکرارش میکنند، نمیتوانند جلوی خود را بگیرند و در موردش حرف نزنند یا بارها تعریفش نکنند… این کار ابزاری برای [آزاد کردن] تأثیر احساسی شدید آن است.»
اهمیت سریال به واسطهی تصویری است که در ذهنمان از آنچه ممکن است رخ دهد، میسازد. موضوع اصلاً زامبیها نیستند. احتمال نابودی هستهای، بیماریهای همهگیر، زنستیزی و ظلم، ملیگرایی افراطی و فروپاشی محیطزیستی تخیلات پرطرفداری هستند که در ذهنمان نهفته است. بشریت که زمانی زیر سلطهی طبیعت بود حالا به جایی رسیده که قدرت تخریبش را دارد. عجیب نیست که سریالِ دیدنیمان اینقدر تاریک است.
روایتهای آخرالزمانی بهخودیخود چیز جدیدی نیستند. عمدتاً با تصاویر زیادی از تخریب و مرگ همراهاند، اما واژهی «آخرالزمانی (apocalypse)» در ریشهی یونانی خود (apokalypsis: درواقع اولین واژهی کتاب «مکاشفات»[۲] است) به معنای «افشا کردن» است یا درست همانند نام خود کتاب: مکاشفات. ادبیات آخرالزمانی در مورد آشکار کردن چیزی است که پنهان شده است.
کتاب انجیلی مکاشفات تنها یکی از متونی است که به زمان پیش از مسیحیت برمیگردد، همعصر چندین دوره آشوب بزرگ سیاسی و فرهنگی بود که در موردشان تا دورهی قرون وسطی نوشته شد. نسخههای قبطی، سریانی و حتی اسلامی آخرالزمان هم همه در زمانهای بحران و تغییر سربرمیآوردند.
پساآخرالزمان
بیشتر این متون شامل درجهای از منفیگرایی، نگرانی از پایان دنیا و فجایع عظیم است، اما در واقع برای روحیه دادن به ستمدیدهها نوشته شدهاند. محقق آخرالزمان «جان جی. کالینز»[۳] به این نکته اشاره میکند که اکثر متون آخرالزمانی ایجاب میکنند تا دنیا را به گونهای شدیداً متفاوت ببینیم. تخیلی است انقلابی که طراحی شده تا بهجای چیزی که هست، از چیزی که ممکن است باشد تصاویری بیافریند. تمرکز اصلی ادبیات آخرالزمانی بر فروپاشیهای دیدنی نیست، بلکه درمورد چیزهایی است که بعد از آن میآید.
رسانههای مدرن، بهخصوص تلویزیون و فیلم، در جامعه نقشی مشابه روایتهای دینی، هنر و تئاتر در دورهی پیش از مدرنیته ایفا میکنند… منبعی نمایشی از تخیل جمعی
پژوهشگر مسائل دینی، «استفن اُلری»[۴]، در مقالهاش در دانشنامهی آخرالزمان[۵] توضیح میدهد که: «رسانههای مدرن، بهخصوص تلویزیون و فیلم، در جامعه نقشی مشابه روایتهای دینی، هنر و تئاتر در دورهی پیش از مدرنیته ایفا میکنند… منبعی نمایشی از تخیل جمعی.»
اما بهنظر میرسد نویسندگان روایتهای آخرالزمانیِ معاصر فاقد این تخیل باشند. در بخش اول روایتهای آخرالزمانی که شرح جزئیات معضلِ موجود همراه با تصاویری از نابود شدن دنیای قدیم است کاملاً خبرهاند، اما بخش دوم چه؟ بعدش چه میشود؟ چه اتفاق دیگری میافتد؟
اگر بپذیریم که میخواهند پایان دنیایی را نشان دهند که میشناسیم، چه چیزی باید بهجایش بیاید؟ آیا وقت آن نرسیده که داستانی، نشانمان دهد چطور بر چنین چیزهایی غلبه کنیم، در مقابلش مقاومت کنیم یا حتی از وقوعش جلوگیری کنیم؟ خوشایند است گاهی روزنهای نور ببینیم یا احتمال وجود امیدی برای پیامدی که شامل کشتوکشتار بیپایان بازماندگان بر سر منابع رو به اتمام باقیمانده نباشد.
مجموعهی مردگان متحرک به این سمت حرکت میکند. آخرین قسمت فصل چهار اسپینآف ترس از مردگان متحرک، بازماندههایی را نشان داد که برای پرورش دادن حسی از اجتماع، قدم در راه ماموریتی برای کمک به بقیهی مردم میگذارند؛ به وضوح از روایت «بقاء به هر قیمت» که تا آن لحظه شاهدش بودیم تغییر مسیر دادند.
اواسط فصل هشت سریال مردگان متحرک شخصیتی به نام «جورجی» معرفی میشود که به گروه بازماندگان «بالای تپه»[۶] کتاب کلیدی به آینده[۷] را میدهد، کتابی که در آن روشهای ساخت فنآوریهای قرون وسطی (مثل آسیاب بادی و مجراهای آب) توضیح داده شده است تا کمک کند این گروه بیشتر به خود متکی شوند. دوباره، تغییری قابلتوجه از مبارزه بر سر آنچه از تمدن به جا مانده است، که تا آن زمان محور اصلی مجموعه بود.
سیر داستانی فصل هشت برمبنای رهایی است، جایی که گروههای مختلف با هم متحد میشوند تا از دست «ناجیها»[۸] آزاد شوند؛ گروهی که با تهدید و خشونت افراطی از ذخایر دیگران مالیات میگرفتند. اولین قسمت فصل ۹ مردگان متحرک، «شروعی جدید»[۹] نام داشت. از پیشنمایشهایش اینطور برمیآمد که قرار است ببینیم افراد باقیمانده اصلاً میتوانند راهی برای زندگی در صلح و آرامش پیدا کنند و یا چطور این کار را میکنند.
شاید هم نه. مخاطبهای این مجموعهی نامُرده، رو به کاهشاند (هرچند هنوز در مقایسه با سریالهای رقیب زیاد هستند)، پس شاید هنوز بینندهها بیشتر مشتاق دیدن خشونت و اکشنِ با غلظت بالا هستند تا صلح پایدار و همکاری. ممکن است مخاطبها از ایدهی «همهچیز را نابود کنید» لذت ببرند، اما در نهایت باید به این فکر کرد که بعد از آن قرار است چه اتفاقی بیفتد. بیایید امیدوار باشیم که نویسندهها به استقبال انقلابی حقیقی در تخیلات بروند.
پینوشت:
[۲] Revelation
[۵] Encyclopedia of Apocalypticism
[۶] Hilltop
[۷] A Key to the Future
[۸] Saviours
[۹] A new beginning
۳ آذر, ۱۳۹۷