مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›تاریخ›خانه کاغذی؛ مانیفست مبارزه با سرمایه‌داری

خانه کاغذی؛ مانیفست مبارزه با سرمایه‌داری

یک سریال تلویزیونی، چگونه الهام‌بخش اعتراضات واقعی شده است
دسته‌بندی: تاریخ سریال سیاست مقاله

مولی لیپسون

نویسنده و روزنامه‌نگار مستقل اهل انگلستان؛ تاکنون مقالات متعددی از او در رسانه‌هایی همچون نیویورک‌تایمز، وایس، اینسایدر و... منتشر شده است.

مترجم: سعید شیرخانی
منبع: VOX
حجم مقاله: ۱۳۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=6973

پاسخ دادن لغو پاسخ

در جولای ۲۰۲۰، کارمندانی که لباس‌های سریال «خانه‌ کاغذی» را پوشیده بودند، به تعطیلی کارخانهٔ نیسان در بارسلونا با ۳۰۰۰ کارمند، اعتراض کردند.

دسته‌بندی:
تاریخسیاست

مولی لیپسون

نویسنده و روزنامه‌نگار مستقل اهل انگلستان؛ تاکنون مقالات متعددی از او در رسانه‌هایی همچون نیویورک‌تایمز، وایس، اینسایدر و... منتشر شده است.

مترجم: سعید شیرخانی
منبع: VOX
حجم مقاله: 1300 کلمه

نکتهٔ منحصربه‌فرد و نهایتاً الهام‌بخش «خانه کاغذی»، تأثیر انقلابی آن بر اعتراضات واقعی جهان بوده است. معترضان در کشورهای متعددی از شعارهای این سریال در کشمکش‌های خود برای آزادی، براندازی پلیس، مبارزه با دیکتاتوری و مبارزه با سرمایه‌داری استفاده کرده‌اند.

سریال‌های تلویزیونی به ندرت توانسته‌اند مانند «خانه کاغذی»[۱]، الهام‌بخش چنین شورش‌های جهانی و گسترده‌ای باشند. این سریال پنج فصلی که ماجرای آن در مادرید می‌گذرد، داستان گروهی سارق است که به ضرابخانهٔ سلطنتی و بانک اسپانیا دستبرد زده و گروگان‌گیری می‌کنند. طراحی و رهبری همه‌چیز به عهدهٔ فردی به نام «پروفسور» است، شخصیتی پدرگونه، منظم و به شدت باهوش که دو بار بزرگ‌ترین سرقت اسپانیا را طراحی و اجرا می‌کند.

من چندان به سکانس‌های اکشن خشک‌وخالی علاقه ندارم، اما اکشن‌های «خانه کاغذی» مملو از موضوعات اصلی سریال هستند: عشق، دوستی، شجاعت، و مهم‌تر از همه، مقاومت. جای‌جای مبارزات مسلحانه، سرشار از صحبت‌های مهیج قهرمانان زن است که بیشتر به درد انقلاب می‌خورند تا نمایش مردانگی و استیلای فیزیکی – چون این سریال پر از انرژی‌های فمینیستی چشمگیر است.

نکتهٔ منحصربه‌فرد و نهایتاً الهام‌بخش «خانه کاغذی»، تأثیر انقلابی آن بر اعتراضات واقعی جهان بوده است. در سریال، شهروندان، خیابان‌های اطراف ضرابخانهٔ سلطنتی و بانک اسپانیا را پر کرده و در حمایت از سارقان و اعتراض به روش‌های خشونت‌بار پلیس و دولت شعار می‌دهند. در واقعیت، معترضان در کشورهای متعددی از شعارهای این سریال در کشمکش‌های خود برای آزادی، براندازی پلیس، مبارزه با دیکتاتوری و مبارزه با سرمایه‌داری استفاده کرده‌اند.

در فصل اول، وقتی فهمیدم سارقان که همگی نام شهرها را روی خود گذاشته‌اند، راه خود را به سوی ریشهٔ اصلی نابرابری سرمایه‌داری باز کرده‌اند، با خوشحالی کف زدم. بین این همه جا برای دزدی، ضرابخانهٔ سلطنتی! وقتی معلوم شد قصد دارند علاوه بر سرقت پول، پول هم چاپ کنند، عملاً از جا پریدم. بعد، در فصل سه، تصمیم گرفتند از یک هاورکرفت بادی، ۱۴۰میلیون یورو را از بالای شلوغ‌ترین خیابان مادرید، بر سر مردم بریزند.

هر کار جدیدی که سارقان انجام می‌دهند، به اعتراضی نمادین تبدیل می‌شود. آن‌ها بی‌مایگی خلق پول و سادگی توزیع مجدد آن را در دنیایی مملو از سلسله‌مراتب طبقاتی که خود همواره در پایین‌ترین طبقهٔ آن بوده‌اند، به نمایش می‌گذارند

بزرگ‌ترین نقص سریال، حذف تحلیل‌های نژادی و جنسیتی هم در دنیای خیالی «خانه کاغذی» و هم در انتخاب بازیگران است. با اینکه کل سریال حول محور مبارزه با سرمایه‌داری و مبارزه با دیکتاتوری می‌چرخد، هیچ اشاره‌ای به ارتباط نژاد و طبقهٔ اجتماعی نمی‌شود. این حذف کوچکی نیست و یکی از نقایص اصلی سریال به شمار می‌رود. این را در انتخاب بازیگران نیز می‌توان دید: شخصیت «نایروبی» تنها رنگین‌پوست کل سریال است و بازیگری که نقش او را بازی می‌کند، «آلبا فلورس»[۲]، اصالتاً رومانیایی است. این اشتباهات باعث شده‌اند سریال در موضوعاتی که می‌توانست بسیار دقیق و تکان‌دهنده باشد، ناقص به‌نظر برسد.

هر کار جدیدی که سارقان انجام می‌دهند، به اعتراضی نمادین تبدیل می‌شود. آن‌ها بی‌مایگی خلق پول و سادگی توزیع مجدد آن را در دنیایی مملو از سلسله‌مراتب طبقاتی که خود همواره در پایین‌ترین طبقهٔ آن بوده‌اند، به نمایش می‌گذارند. برای مثال، «مسکو» کارگر معدنی اهل آستوریاس است، همسرش بر اثر اعتیاد به مواد مخدر، او و پسرشان «دِنور» (که او هم عضو گروه است) را ترک کرده. مسکو که به دنبال زندگی بهتری برای خود و پسرش است و می‌خواهد از زندگی طاقت‌فرسای معدن‌کاوی فاصله بگیرد و از نردبان طبقات اجتماعی و اقتصادی بالا رود، به این سرقت دست می‌زند.

  • گروه بازیگران سریال «خانه کاغذی» با یونیفرم‌های سرخ رنگ‌شان در کنار شخصیت پروفسور با بازی «آلوارو مورته»

نایروبی، قدرتمندی بی‌نظیر، مادری مجرد و فقیر است که با فروش مواد مخدر خرج زندگی خود را درمی‌آورد. یک سازمان خدمات کودکان که از این مسئله باخبر می‌شود، پسرش را از او می‌گیرد و به او اجازهٔ ملاقات هم نمی‌دهد. او در سرقت مشارکت می‌کند، چون باور دارد اگر هزاران یورویی را که قرار است چاپ کنند و بدزدند، در اختیار داشته باشد می‌تواند پسرش را پس بگیرد. نایروبی وقتی به گروگان‌ها دستور می‌دهد پول چاپ کنند، اشتیاق و جدیت زیادی دارد چرا که قویاً معتقد است می‌تواند ساختارهای قدرتی که پسرش اسیر آن‌هاست را به مبارزه بطلبد. برای او، پول یعنی قدرت. در صحنه‌ای که از نظر من بدون شک بهترین صحنهٔ سریال  است، او به پهنای صورت می‌خندد، تلاش گروگان‌ها را تحسین و تشویق می‌کند و شعار همیشگی‌اش را تکرار می‌کند «لذت، پارتی و امید!»

تأثیر این پیام‌ها بر وقایع روز دنیا را می‌توان به روشنی در استفادهٔ مکرر از لباس‌های سرهمی قرمز و ماسک‌های سارقان فیلم، در اعتراضات سرتاسر جهان دید. علاوه‌براین، این سریال سرود اعتراضی ضدفاشیستی ایتالیایی «بلا چاو»[۳] را زنده کرده که در لحظات حساس موفقیت و مبارزه شنیده می‌شود. این سرود مدت‌هاست که در بسیاری از کشورها و مناطق – از وال‌استریت در نیویورک تا سرتاسر اروپا – به عنوان سرود اعتراض شناخته می‌شود، اما این سریال توانسته آن را به عموم مردم جهان بشناساند.

البته، اهمیت این سرود در ایتالیا بیش از هر جای دیگری است. خنده‌دار است که «متیو سالوینی»[۴] رهبر حزب ملی‌گرای راست افراطی «لگا نورد»[۵]، هر جا که می‌رود با جمعیتی روبه‌رو می‌شود که این سرود را می‌خوانند – در اتوبوس، در بازارها، در سخنرانی‌ها. این سرود همراه بسیاری از دیگر جنبش‌های ترقی‌خواه ایتالیا و سایر کشورها هم هست: بازسازی این سرود توسط «پوجان ساحیل»[۶] به زبان پنجابی در هند شهرت زیادی پیدا کرده است، ویدیوی این موسیقی، تصویری از اعتراض مداوم کشاورزان هندی را نشان می‌دهد.

تأثیر این پیام‌ها بر وقایع روز دنیا را می‌توان به روشنی در استفادهٔ مکرر از لباس‌های سرهمی قرمز و ماسک‌های سارقان فیلم، در اعتراضات سرتاسر جهان دید

در سریال، از این سرود در لحظات پرافتخار هم استفاده می‌شود؛ مثل وقتی که مسکو مشغول حفر تونل فرار است و می‌فهمد به لایهٔ نرم خاک رسیده است. اعضای مختلف تیم، یکی یکی به او ملحق می‌شوند و با خوشحالی سرود می‌خوانند. تکان‌دهنده‌ترین اجرای «بلا چاو» در قسمت آخر فصل اول اتفاق می‌افتد، جایی که پرفسور و «برلین» در فلش‌بکی از شب قبل از سرقت، با هم سرود می‌خوانند. برلین که مشتاقانه منتظر موفقیت است، اشک می‌ریزد. این صحنه آنقدر پراحساس بود که من هم همراه او اشک ریختم.

در دنیای واقعی، یک ویدیوی شدیداً تکان‌دهنده از مهاجرانی وجود دارد که توسط یک سازمان مردم‌نهاد از دریا نجات داده شده‌اند و با خوشحالی و آسودگی از رسیدن به خشکی بارسلونا، سرود «بلا چاو» را می‌خوانند. در مارس ۲۰۲۰، وقتی ایتالیا با بیشترین تعداد مرگ‌ومیر کرونایی در اروپا مواجه شد، تعدادی از مردم شهر بامبرگ در آلمان از پشت‌بام خانه‌هایشان این سرود را همخوانی کردند و لحظه‌ای پراحساس و اشک‌آور را رقم زدند.

  • نقاب چهرۀ «سالوادور دالی»، نقاش سورئال اسپانیایی، که توسط سارقان سریال استفاده می‌شود.

در سال ۲۰۲۰، کارمندان شرکت نیسان در اسپانیا لباس‌های شخصیت‌های سریال «خانه کاغذی» را پوشیدند و به خیابان‌ها آمدند تا به تصمیم حکومت برای تعطیل کردن کارخانه‌های نیسان در سرتاسر کشور اعتراض کنند. آن‌ها با این کار خود، توجه همه را به مسئلهٔ بزرگ‌تری هم جلب کردند: حقوق کارگران و عدم توازن قدرت بین مدیران و کارمندان شرکت.

اهالی پورتوریکو همان لباس‌ها را بر تن کردند تا خواستار استعفای فرماندار فاسد «ریکاردو روسلو»[۷] شوند، آن‌ها از این ضرب‌المثل «Somos la puta Resistencia» استفاده کردند که یعنی «ما مقاومت لعنتی هستیم» و – اشاره‌ای به سخنرانی پرفسور در فصل سه و احتمالاً نمادین‌ترین دیالوگ هر پنج فصل، جایی که نایروبی می‌گوید «Soy la puta ama» – «من رئیس لعنتی هستم» (بسیار خب، به زبان اسپانیایی کمی تأثیرگذارتر است.)

برای من به عنوان کسی که سابقهٔ کار در نظام عدالت اجتماعی را دارم، تماشای فیلم‌ها و سریال‌هایی که صرفا ساختارهای اجتماعی-اقتصادی مضر را بازنمایی می‌کنند، به‌شدت سخت و آزاردهنده است

مسئلهٔ فساد پلیس و دولت، همیشه یکی از عناصر قدیمی زندگی در اسپانیا بوده است. «۱۵-ام» جنبش ضد ریاضت اقتصادی اسپانیا است که گفته می‌شود الهام‌بخش جنبش اشغال وال‌استریت بوده است. در ۱۵ می ۲۰۱۱ (نام این جنبش از همین تاریخ گرفته شده است) و پس از یک سقوط اقتصادی بزرگ، اعتراضاتی در مرکز شهر مادرید و شهرهای دیگر اسپانیا شکل گرفت، معترضان خواهان شرایط بهتر زندگی، رفاه و حمایت شغلی و پایان دادن به فساد سیاسی بودند.

هرچند «خانه کاغذی» چندین سال پس از جنبش ۱۵-ام ساخته شد، اما این جنبش نوعی طرز رفتار خاص در اسپانیا به شمار می‌رود، روش زندگی در جامعه با مقاومت در برابر ریاضت اقتصادی و استثمار. برای من به عنوان کسی که سابقهٔ کار در نظام عدالت اجتماعی را دارم، تماشای فیلم‌ها و سریال‌هایی که صرفا ساختارهای اجتماعی-اقتصادی مضر را بازنمایی می‌کنند، به‌شدت سخت و آزاردهنده است. درست مثل سریال‌هایی که بدون اشاره به خرابی و خشونت ناشی از عملکرد پلیس یا ارتش، به تعریف و تمجید از آن‌ها می‌پردازند. در مقابل، تماشای ایده‌آل‌های ضددولتی همراه با بازنمایی حلقه‌های سرسختی از معترضان عملگرا در «خانه کاغذی»، لذت‌بخش است. بخش دوم فصل پنج – که قرار است فصل آخر سریال باشد – به‌تازگی منتشر شده است. امیدوارم سریال‌ها بتوانند در سال‌های آتی الهام‌بخش بیداری‌ها، مقاومت‌ها و مبارزات بیشتری باشند.


[۱] Money Heist (La casa de papel)

[۲] Alba Flores

[۳] Bella Ciao

[۴] Matteo Salvini

[۵] Lega Nord

[۶] Poojan Sahil

[۷] Ricardo Rosselló

۲۴ بهمن, ۱۴۰۰

تگ ها برگزیدهخانه کاغذیسرمایه داریسریالنتفلیکس

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.