آنر کاکرافت
تلویزیون واقعنما بخش بزرگی از صنعت تلویزیونی را به خود اختصاص داده، اما تأثیرات رفتاری آن بر مخاطب عمدتاً ناشناخته است و گفتگو پیرامون این مسئله بیشتر به سمت سلامت روانی شرکتکنندگان منحرف میشود.
برنامههای واقعنمایی نظیر «ساحل جرزی»[۱] و فرانشیز «زنان خانهدار»[۲] که رفتارها و فضایی مسموم را به تصویر میکشند، میتوانند موجب افزایش پرخاشگری، دوبههمزنی و خودشیفتگی در میان مخاطبان شوند.
محققین دانشگاه میشگان مرکز دریافتند، افراد پس از قرارگیری در معرض یک اپیزود از برنامههای واقعنما شامل پرخاشگریهای کلامی و عاطفی، رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری از خود بروز میدهند.
افراد مورد بررسی در تحقیق پس از تماشای برنامه در معرض آزمون «تهدید اعتماد به نفس»[۳] در قالب یک فعالیت رقابتی زمانمند قرار گرفتند و سطح پرخاشگریشان براساس شدت و مدت سر و صدایشان در مقابل رقیب صوری آنها اندازهگیری شد.
دکتر «برایان گیبسون»[۴] پژوهشگر این تحقیق میگوید: رفتارهای نامطلوب بینافردی که به آنها نشان دادیم، منجر به افزایش میزان تمایل این مخاطبان در بروز پرخاشگری نسبت به دیگران شد.
محققین همچنین دریافتند، مشارکتکنندگانی که اپیزودهای حاوی پرخاشگریهای عاطفی را تماشا کردهاند، نسبت به افرادی که در معرض برنامههای واقعنمای خانوادگی نظیر «مردمان کوچک، دنیای بزرگ»[۵] یا درامهای جنایی و پرخشونتی مثل «دکستر»[۶] قرار گرفتهاند، رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری از خود بروز میدهند.
در بازاریابی این برنامههای واقعنما، آنها را «واقعیت» جلوه میدهند و رفتارهای ثبت شدۀ شرکتکنندگان این برنامهها، بهعنوان رفتارهای حقیقی، واقعی و فیالبداهه تلقی میشوند
گیبسون که در دانشگاه میشیگان مرکز، روانشناسی درس میدهد، میگوید که یک دلیل احتمالی این یافتهها آن است که در بازاریابی این برنامههای واقعنما، آنها را «واقعیت» جلوه میدهند. او میگوید: رفتارهای ثبت شدۀ شرکتکنندگان این برنامهها، بهعنوان رفتارهای حقیقی، واقعی و فیالبداهه تلقی میشوند. این موضوع بطور بالقوه تأثیر بیشتری بر رفتار خود مخاطب دارد؛ نسبت به زمانی که بدانند آنچه تماشا میکنند، داستان و خیال است.
همزمان، براساس نتایج نظرسنجی که از ۱۴۵ دانشجوی دانشگاه ویسکانسین صورت گرفته، مخاطبان تلویزیون واقعنما عقیده دارند رفتارهای «مجادلهوار و دوبهمزنانه» که در این برنامهها به تصویر کشیده میشوند، «عادی» هستند.
این پدیده به «نظریه کاشت»[۷] مشهور است؛ چارچوبی جامعهشناختی که میگوید، وقتی افراد برای مدتی طولانی در معرض یک قالب رسانهای قرار میگیرند، احتمالش بیشتر است که واقعیتهای اجتماعی را آنگونه که در آن قالب ارائه شده، ببینند.
براساس دادههای یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۶، ۴۲ درصد از افراد بین ۲۵ تا ۳۴ سال، معتقدند کشمکشهای برنامههای واقعنما واقعی هستند و ۶۰ درصد نیز باور دارند که روابط عاشقانه تلویزیونی حقیقی هستند.
اما مایک فلایس[۸]، خالق برنامه «مرد مجرد»[۹]، در سال ۲۰۱۲ در برنامه «تودی شو» گفت: ۷۰ تا ۸۰ درصد از برنامههای واقعنما، فیلمنامهنویسی شده است.» او همچنین و به روشهای دغلکارانه و دوبهمزنانه برخی تهیهکنندگان برای افزایش کشمکش و متعاقباً جذب مخاطب بیشتر نیز اشاره کرد.
به گفته گیبسون، موضوع سن و سال نیز میتواند یکی از فاکتورهای تعیینکننده در تغییرات رفتاری ناشی از رسانه باشد. او همچنین معتقد است: «تأثیرات [رسانه] روی کودکان میتواند بیشتر باشد، زیرا آنها توانایی کمتری در ایجاد تمایز بین سرگرمی و واقعیت دارند، بنابراین کاملاً محتمل است که اثرگذاری برنامهها بر روی جوانترها، بیشتر باشد.»
ازاینرو، باتوجه به اینکه جوانان، بخش عمدۀ مخاطبان تلویزیون واقعنما را تشکیل داده و جامعه هدف این نوع برنامهها هستند، تماشای این واقعیتهای فیلمنامهنویسی شدهای که طرز فکر منفی، برخوردهای پرخاشگرانه، و روابط عاطفی دارای اختلال را ترویج میکنند، میتواند آثار شدیداً مخربی بر روی این رده سنی داشته باشد.
تأثیرات برنامههای واقعنما روی کودکان میتواند بیشتر باشد، زیرا آنها توانایی کمتری در ایجاد تمایز بین سرگرمی و واقعیت دارند
بااینوجود، عمدتاً به تأثیرات رفتاری تلویزیون واقعنما بر مخاطب پرداخته نمیشود و گفتگو پیرامون این موضوع غالباً به سمت سلامت روانی شرکتکنندگان، و آسیبهای این برنامهها برای اعتماد به نفس مخاطبانشان منحرف میشود.
برای مثال، محققین «بنیاد سلامت روان»[۱۰] دریافتند که برنامههایی نظیر «جزیره عشق»[۱۱] (شبکه آیتیوی) به ایجاد اضطراب در میان مخاطبان جوان در مورد تصویر ذهنی که از هیکل خود دارند، منجر شده و از هر چهار نفر، یک نفر تصدیق کرده است که تلویزیون واقعنما باعث شده نسبت به «تصویر بدن» خود نگران شود.
براساس نظرسنجی SWL از گروهی از افراد ۱۶ تا ۲۴ ساله که حجم متفاوتی از تلویزیون واقعنما را تماشا میکنند، ۵۰ درصد از این افراد تأیید کردهاند که برنامههای واقعنما بر تصویر بدن آنها تأثیر گذاشته است، و ۵۵ درصدشان نیز گفتهاند که از تأثیرات روانشناختی بالقوه آنها ناآگاه بودهاند.
همچنین طبق این نظرسنجی، ۴۰ درصد از افراد گفتهاند که پس از تماشای تلویزیون واقعنما، تغییرات رفتاری در خودشان ندیدهاند و ۶۰ درصد نیز اشاره کردهاند که شاهد بیشتر شدن «پرخاشگری»، «مجادلهجویی»، «تند مزاجی»، «خودمحوری»، و «تشویش فکری» در دیگران بودهاند.
تلویزیون واقعنما یکی از پرطرفدارترین و سودآورترین بخشهای صنعت تلویزیونی است و تقریباً از هر ۱۰ نفر از مخاطبان صنعت سرگرمی، ۴ نفر به نحوی این برنامهها را تماشا میکنند
براساس تحقیق دیگری که تیم محققین گیبسون[۱۲] در دانشگاه میشیگان مرکز انجام دادهاند، افرادی که بیشتر این برنامهها را تماشا میکنند، بیشتر از لحاظ احساسی درگیرشان میشوند، یا حتی همذاتپنداری بیشتری با شخصیتهایشان دارند، بیش از دیگران خودشیفتگی از خود بروز میدهند.
بااینوجود، گیبسون اشاره میکند: «البته ممکن است اینگونه باشد که افراد خودشیفته به این نوع برنامهها جذب میشوند و یا شاید تماشای بیشتر آنها در طول زمان منجر به افزایش خودشیفتگی مخاطب میشود.
این هم ممکن است که افزایش دوره تماشا، باعث تشدید اثرات شود.»
این پرسش، توجهات را به دلایل جذب مردم به برنامههای تلویزیون واقعنما جلب میکند.
«نظریه مقایسه اجتماعی»[۱۳] بیانگر آن است که تماشای تلویزیون واقعنما باعث میشود افراد حس بهتری نسبت به خود و زندگیشان پیدا کنند.
تلویزیون واقعنما یکی از پرطرفدارترین و سودآورترین بخشهای صنعت تلویزیونی است و تقریباً از هر ۱۰ نفر از مخاطبان صنعت سرگرمی، ۴ نفر به نحوی این برنامهها را تماشا میکنند، ازاینرو نمیتوان متصور حذف آن از سبد مصرف مخاطبان بود.
بااینوجود گیبسون امیدوار است که تحقیقات او و همکارانش توجهات را به نحوه اثرگذاری رفتارهای مسموم مشاهده شده در این برنامهها بر روی مخاطبان، جلب کند.
[۱] Jersey Shore
[۲] The Real Housewives
[۳] ego-threat
[۴] Bryan Gibson
[۵] Little People Big World
[۶] Dexter
[۷] Cultivation Theory
[۸] Mike Fleiss
[۹] The Bachelor
[۱۰] Mental Health Foundation
[۱۱] Love Island
[۱۲] https://psycnet.apa.org/record/2016-54177-001
[۱۳] Social Comparison Theory
۹ دی, ۱۴۰۰