نوآ برلاتسکی
بیایید روایت «بیگانگان» را از دیدگاه بیگانه بدترکیبی با دو دهان که خون اسیدی در رگهایش جریان دارد، نگاه کنیم. اگر شما یکی از این موجودات بیگانه باشید، به این معنی است که همراه با تمام مردمتان – حتی کودکان، با انفجاری مهیب از بین میروید.
«بیگانگان»[۱] ساختهٔ «جیمز کامرون»[۲] که امسال ۳۵ ساله شد، فیلمی تراژیک در مورد آخرین سنگر علیه استعمار و نسلکشی است. البته باید اعتراف کرد که نقطهنظر اکثر مخاطبان یا منتقدان نسبت به این خوانش، متفاوت است. این فیلم اغلب به عنوان یکی از بزرگترین و سرگرمکنندهترین اکشنهای هالیوود به یاد آورده میشود که شامل صحنههایی ترسناک و مشمئزکننده و دیالوگهایی است که در ذهنها باقی مانده است.
اما بیایید روایت این فیلم را از دیدگاه بیگانه بدترکیبی با دو دهان که خون اسیدی در رگهایش جریان دارد، نگاه کنیم. آنها باید دشمنانی عجیبالخلقه، منزجرکننده و وحشی باشند. فیلم به این دلیل نشاطآور و هیجانانگیز است که قهرمانان ما بر این موجودات شکستناپذیر غلبه میکنند. اما اگر یکی از این موجودات بیگانه باشید، به این معنی است که شما و تمام مردمتان – حتی کودکان، با انفجاری مهیب از بین میروید.
داری میری اونجا که نابودشون کنی، نه اینکه تکثیرشون کنی، نه اینکه برگردونیشون!
روایت «بیگانگان» با بازگشت «ریپلی» (سیگورنی ویور[۳]) از کُمای مصنوعی بعد از گذشت ۵۷ سال از داستان «بیگانه»[۴] (۱۹۷۹) آغاز میشود. در اولین فیلم از این سهگانه، گروه اکتشافی کوچکی، سیگنالی که از سیاره ال وی-۴۲۶ فرستاده میشود را بررسی میکنند. این گروه سفینهای را پیدا میکنند که شامل مخزنی پنهان از تخمهای بیگانگان است. آنها با روحیهای همانند استعمارگرایان درندهخوی روزگاران قدیم، قصد دارند یکی از بیگانگان را با هدف آزمایش زیستشناختی احیا کنند، اما بیگانه نوپا با شجاعت در برابر این گروه میایستد، و به جزء ریپلی تمام افراد را از بین میبرد.
«کمپانی»[۵] بعد از اطلاع از وجود بیگانگان، تصمیم میگیرد تا آنها را کشت کند. از آخرین روزهای بیداری ریپلی (۵۷ سال پیش) انسانها در ال وی-۴۲۶ مستعمرهای را برای انتقال حیات به این سیاره شکل دادند. اما همزمان با ورود مهاجرین تازه به سفینه بیگانه، کمپانی ارتباط خود را با آنها از دست میدهد.
یک حمله نظامی برنامهریزی شده است و ریپلی توافق میکند که تحت یک شرط مشاوره دهد: «داری میری اونجا که نابودشون کنی، نه اینکه تکثیرشون کنی، نه اینکه برگردونیشون!» این تعارض اصلی فیلم است؛ رفتار انسانها نسبت به بیگانگان در دو روش خلاصه میشود: به اسارت گرفتن و سوءاستفاده از آنها و یا یک نسلکشی تمامعیار با چاشنی آتش و خون.
تفنگداران سرسخت ما، مجهز به تیربار، شعله افکن، نارنجک انداز، خودروی زرهی و حمایت هوایی هستند و بیگانگانی که حالا در مستعمرهٔ انسانها زندگی میکنند، با چالش سختی مواجه شدند. اما با توجه به برتری اطلاعاتی آنها نسبت به منطقه و عزم استوارشان، توانستند از خود محافظت کنند. آنها محل تجمع خود را در بخشی از مجموعه قرار دادهاند که بمباران آن میتوانست منجر به انفجار هستهای شود. وقتی انسانها پشت درهایی که جوش داده بودند سنگر گرفتند، بیگانگان از طریق پنلهای کارگذاری شده در سقف به آنها حمله میکنند. بیگانگان در این نبرد با هدف ضربه زدن به مهاجمان، بارها جان خود را فدا میکنند و حتی در حرکتی شجاعانه در آخرین لحظات زندگی، خون اسیدی خود را به سمت نیروهای دشمن میپاشیدند.
بعد از تصمیم انسانها برای از بین بردن این سیاره و تمام موجودات زنده آن از فضا با سلاح اتمی، این مقاومت سرسختانه، رنگ ناامیدی به خود میگیرد. ریپلی پرورشگاهی که نوزدان بیگانه در تخمهای خود میخوابند را پیدا کرده و همهٔ آنها را از بین میبرد و در ادامه کل مجموعه منفجر میشود.
معمولاً بر این باوریم که فاتحان تاریخ را مینویسند؛ اما اغراق در نمایش برتری تکنولوژیک و نظامی آمریکا در روایتهای صنعت سرگرمی و رسانه، با واقعیتهای رخ داده قابل قیاس نیست
مادر بیگانه به طریقی وارد سفینهٔ فراری انسانها شده و خشمگین در تلاش است تا قاتل سنگدل فرزندان خود را پیدا کرده و انتقام بگیرد. اما این انتقام نیز از او دریغ شده و ریپلی از طریق دریچهٔهوا او را به فضا پرتاب میکند. سربازان آمریکایی کل محل استقرار بیگانگان را درست شبیه به روستای «مای لای»[۶] ویتنام (در سال ۱۹۶۸) با خاک یکسان میکنند.
در حقیقت جیمز کامرون اشاره داشته که روایت «بیگانگان» الهام گرفته از جنگ ویتنام – یا به قول ویتنامیها: جنگ آمریکا – است. کامرون در مصاحبهای میگوید: «آموزش و تکنولوژی در موارد خاص کارکردی ندارند، همانند ناتوانی آمریکاییها به عنوان یک قدرت نظامی برای شکست دشمن نادیدهاش در ویتنام؛ سر آخر خرد کم و توان نظامی بالا، نتیجهای در بر نداشت.»
البته کامرون در تمثیل خود از جنگ ویتنام تغییرات مهمی ایجاد کرد. اولاً که ویتنامیها انسان هستند. آنها عجیبالخلقههایی با دندانهای تیز و چهرههایی کابوسبار نیستند که درون بدن آمریکاییها تخمگذاری کنند و پس از رشد کردن از قفسه سینه آنها خارج شوند.
ویتنامیها حتی آنگونه که «فرانسیس فورد کاپولا»[۷] در «اینک آخرالزمان»[۸] به تصویر کشید وحشی نبودند، و تنها اسلحهٔ آنها تیروکمان نبود. ارتش ویتنام در میان جنگافزار خود، ضدهواییهای پیچیدهای داشت و جنگ افزار آمریکاییها آنقدرها هم نسبت به ویتنامیها برتر نبود. و البته بدیهی است که ایالات متحده در آن جنگ شکست خورد، درحالیکه ریپلی و همراهانش پیروز میشوند.
شاید تراژدی اصلی «بیگانگان» هم همین باشد. بله، انسانها در دو راهی گیر کرده و تصمیم میگیرند بیگانگان را از بین ببرند، اما این فیلم تخیلی است. هیچ بیگانهٔ واقعیای در طی ساخت این فیلم آسیب نمیبیند. اما جنگ آمریکا واقعاً رخ داد و آدمهای واقعی جان خود را از دست دادند.
معمولاً بر این باوریم که فاتحان تاریخ را مینویسند؛ اما اغراق در نمایش برتری تکنولوژیک و نظامی آمریکا در روایتهای صنعت سرگرمی و رسانه، با واقعیتهای رخ داده قابل قیاس نیست. رماننویس ویتنامی-آمریکایی «ویِت تان اِنجوین»[۹] معتقد است: «همهٔ نبردها دو بار جنگیده میشوند: بار اول در میدان مبارزه و بار دوم در خاطرهها». ایالات متحده نتوانست ویتنام را شکست دهد اما در حافظهٔ ما فاتح جنگ ویتنام شد. آن هم با ساخت فیلمهایی که در آن جنگ امری بیشرمانه و غیراخلاقی برای تهاجم استعمارگرایانه نیست و به عنوان تلاشی پیروزمندانه علیه دشمنانی بیرحم تصویر میشود.
هالیوود همچنان داستانها را از چشم انسان استعمارگر سفید روایت میکند و تمایل ندارد که ما از دیدگاه یک بیگانه به مسائل نگاه کنیم
بیشک برخی انسانها پس از خواندن این دفاعیه از موجودات بیگانه، علیه آن موضع خواهند گرفت. انسانهای مهاجر ساکن در سیاره ال وی-۴۲۶ از قصد کمپانی برای سوءاستفاده از محتوای زیستی بیگانگان، بیخبر بودند. بیگانگان آنها را بدون دلیلی موجه از بین بردند – و محتوای زیستی انسان را برای اهداف پیچیده خود به کار گرفتند. حالا چطور میتوانید انسانها را برای کشتن تک تک بیگانگان سرزنش کنید؟ این موجودات جز حمله کردن، کشتن و کاشت تخمهای خود درون بدن میزبان، زبان دیگری را نمیشناسند؛ در واقع گزینهای به نام مذاکره وجود ندارد.
اما این روایت چقدر صحت دارد و تا چه میزان پروپاگاندا است؟ همه دوربینها دست «کمپانی» است؛ اگر فیلمسازی در میان بیگانگان وجود داشت، قطعا بر سر توزیع فیلم خود به مشکل برمیخورد. پس از گذشت سهونیم دهه، «بیگانگان» همچنان مرتبط و به روز به نظر میرسد. این امر تا بخشی به دلیل فیلمنامه خوب و تصویرسازی خلاقانه آن است. اما دلیل اصلی این است که هالیوود همچنان داستانها را از چشم انسان استعمارگر سفید روایت میکند و تمایل ندارد که ما از دیدگاه یک بیگانه به مسائل نگاه کنیم.
[۱] Aliens
[۲] James Cameron
[۳] Sigourney Weaver
[۴] Alien
[۵] استفاده از نام مجهول «کمپانی» برای شرکت هدایتکننده این عملیاتها، به عنوان نقدی بر «ابر شرکت محوری» (Corporatism) تعبیر شده است.
[۶] My Lai
[۷] Francis Ford Coppola
[۸] Apocalypse Now
[۹] Viet Thanh Nguyen
۲۷ شهریور, ۱۴۰۰