مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›روان‌شناسی›کُدنویسی «ارادهٔ آزاد» در جهان شبیه‌سازی

کُدنویسی «ارادهٔ آزاد» در جهان شبیه‌سازی

اکشن-کمدی «مرد آزاد»، سنگین‌تر از آن چیزی است که انتظار دارید
دسته‌بندی: روان‌شناسی فلسفه فیلم مقاله

پال آسای

دبیر بخش سینما و تلویزیون وب‌سایت پلاگدین، روزنامه‌نگار، منتقد فرهنگی و نویسنده عناوینی چون «خدا در خیابان‌های گاتهام» و «الهیات و فرهنگ عامه»

مترجم: سعید شیرخانی
منبع: Patheos
حجم مقاله: ۱۶۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=6661

پاسخ دادن لغو پاسخ

«رایان رینولدز» و «جودی کومر» در نمایی از فیلم «مرد آزاد» (شاون لوی، ۲۰۲۱)

دسته‌بندی:
روان‌شناسیفلسفه

پال آسای

دبیر بخش سینما و تلویزیون وب‌سایت پلاگدین، روزنامه‌نگار، منتقد فرهنگی و نویسنده عناوینی چون «خدا در خیابان‌های گاتهام» و «الهیات و فرهنگ عامه»

مترجم: سعید شیرخانی
منبع: Patheos
حجم مقاله: 1600 کلمه

طرح این حجم از موضوعات عمیق و معناگرایانه، از فیلمی کمدی با بازی «رایان رینولدز» انتظار نمی‌رفت. فیلم مفرح و نامتعارف «مرد آزاد» سنگین‌تر از آن چیزی است که انتظار دارید.

ابتدا، مقدمه‌ای سریع: قصه «مرد آزاد»[۱] عمدتاً در دنیای یک بازی ویدیویی رخ می‌دهد — یک بازی نقش‌آفرینی آنلاین و چندنفره که به «اتومبیل‌دزدی بزرگ»[۲] (جی‌تی‌اِی) شباهت دارد. جای جای شهر دیجیتالی قصه، به نام «آزادشهر»[۳]، پر است از قتل و غارت، تعقیب و گریز، انفجار، و طبیعتاً، صدها شخصیت غیرقابل بازیِ بی‌عقل که به کارهای تکراری و از پیش برنامه‌نویسی‌شده خودشان می‌پردازند؛ تا این‌که کسی به آن‌ها مشت بزند، با ماشین از روی‌شان رد بشود، یا منفجرشان کند.

اما در محدوده دیجیتالی آزادشهر، شاید این شخصیت‌های کامپیوتری آنقدرها هم بی‌عقل و شعور نباشند.

مثلاً همین شخصیت «گای»؛ کارمند آبی‌پوش بانک با علاقه شدید به قهوه، بستنی آدامس بادکنکی، و کفش‌های اسنیکری که پولش به آن‌ها نمی‌رسد. او عاشق زندگی‌اَش در آزادشهر است – این‌طور برنامه‌نویسی شده. با آرامش نسبت به بدرفتاری‌ها و خشونت‌ها واکنش نشان می‌دهد و حتی یک روز هم در محل کارش غایب نبوده است. اما او احساس شوق عجیبی هم دارد — شوق عاشق شدن. او زنی بی‌نقص را تصور می‌کند؛ حتی رؤیایش را می‌بیند؛ و احساس می‌کند که مقدر شده با او باشد.

واضح است که این احساسات برای یک شخصیت کامپیوتری موضوعی طبیعی و عادی نیست. هم‌تیمی‌های شما در بازی «فال‌اوت ۴»[۴] هر چقدر هم که پرحرف باشند، اما حقیقتاً ذره‌ای برایشان اهمیت ندارد که در حمله بعدی اَبَرجهش‌یافته‌ها بمیرید یا زنده بمانید. اما گای بیشتر از چند خط برنامه‌نویسی است. به نظر می‌رسد چیز دیگری در کُدنویسی او است. چیزی کاملاً غیرقابل انتظار؛ و وقتی که با زن رؤیاهایش را دیدار می‌کند، کُدهایش دچار جهش کوانتومی می‌شود.

این نقطه عطف در داستان، نه تنها دربِ «زندگی کردن» حقیقی در جهان دیجیتال را به روی گای باز می‌کند، بلکه به ما مخاطبان نیز امکان می‌دهد تا در مورد ماهیت خلقت، زندگی و جبر و اختیار نیز سؤال بپرسیم

گای درمی‌یابد که حتماً باید با او صحبت کند؛ صرف نظر از این‌که برنامه‌نویسی‌اَش از لحاظ فنی او را ملزم به انجام چه کاری کرده است. برای این کار، به یک عینک آفتابی نیاز دارد؛ عینک، تفاوت بارز بین آواتارهای بازیکن‌های انسانی و شخصیت‌های کامپیوتری است. بنابراین او با یک سارق بانک درگیر می‌شود، عینکش را می‌گیرد، و به یک بازیکنِ آزادشهر تبدیل می‌شود (یک شخصیت کامپیوتری از فرمان سرپیچی می‌کند).

این نقطه عطف در داستان، نه تنها دربِ «زندگی کردن» حقیقی در جهان دیجیتال را به روی گای باز می‌کند، بلکه به ما مخاطبان نیز امکان می‌دهد تا در مورد ماهیت خلقت، زندگی و جبر و اختیار سؤال بپرسیم.

بیایید برخی از مسائل بسیار معنوی و حتی مربوط به مسیحیت را که «مرد آزاد» مورد کاوش قرار می‌دهد، نکته به نکته مورد بررسی قرار دهیم. [خطر لو رفتن قصه؛ البته سعی می‌کنیم بیش از حد به جزئیات نپردازیم.]

خلقت

وقتی گای با بانوی رؤیاهایش ملاقات می‌کند — در بازی به اسم «دختر مولوتوفی» و در دنیای واقعی با نام «مایلی» — او اشاره می‌کند که با خالق آزادشهر دیدار کرده است — فردی به اسم «آنتوان» — و او شخصی مزخرف است (البته از اصطلاح غیرمؤدبانه‌تری استفاده می‌کند).

گای نفس‌زنان می‌پرسد: «تو خدا رو دیدی؟ عوضیـه؟»

«مرد آزاد»، به عبارتی، پژواکی است از داستان باب پیدایش در کتاب مقدس

اما از قرار معلوم، این توصیف آنچنان با واقعیت مطابقت ندارد. اشتباه نکنید، او بدون شک شخصی مزخرف است. اما، ما درمی‌یابیم که آنتوان به تنهایی آزادشهر را خلق نکرده است. به نظر می‌رسد که او از کد یک بازی زیبا و آرمان‌گرایانه‌تر به‌عنوان پایه کلان‌شهر بدون محدودیت خود استفاده کرده است. در مقاطعی، تصاویر آن جهان اصلی را می‌بینیم که تا حدی شبیه به بهشت به نظر می‌رسد.

همه چیز جور است. «مرد آزاد»، به عبارتی، پژواکی است از داستان باب پیدایش در کتاب مقدس.

طبق کتاب مقدس، دنیای ما نیز، زمانی، جای بسیار بهتری بوده است — بهشتی عاری از گناه و نزاع. اما پس از خوردن میوه ممنوعه توسط آدم و حوا (با کمی تحریک از طرف شیطان) گناه و سرکشی به بهشت راه یافت و درب جهان به سوی فساد شیطان باز شد. این نکته‌ای کلیدی است، زیرا در الهیات مسیحیت، شیطان نمی‌تواند هیچ چیزی خلق کند: او تنها می‌تواند مخلوقات خدا را پیچانده و مخدوش کند.

شاهد هستیم که همین روایت در «مرد آزاد» نیز به وقوع می‌پیوندد، زیرا آنتوان (شرور بلامنازع فیلم)، کلیدداران اصلی آن جهان دیجیتالی «برتر» را متقاعد کرده است که خلقت‌شان را به او بدهند. او جهان «آزادشهر» خودش را با این «بهشت» دیجیتالی ممزوج نساخته، بلکه صرفاً رنگ و لعاب بهشتی به جهان آزاد داده است. به بیان دیگر، آزادشهر اصلاً خلقت او نبوده؛ بلکه از فاسد کردن آن جهان اصلی بوجود آمده است. همان‌طور که هبوط از بهشت با سرکشی آغاز شد، «آزادشهر» نیز بر سرکشی و طغیان بنا شده است: بازیکنان از بانک سرقت می‌کنند، مردم را می‌کشند، و در کل کارهایی می‌کنند که در زندگی واقعی، می‌دانیم نباید انجام داد.

ارادهٔ آزاد

بدیهی است که شخصیت‌های کامپیوتری در اکثر بازی‌ها، طراحی نشده‌اند که بازیگرانی دارای اختیار و خودآگاه باشند. آن‌ها آنچه که به‌شان گفته می‌شود را انجام می‌دهند؛ و قرار بوده است که در آزادشهر نیز وضعیت به همین منوال باشد. اما در میانهٔ فیلم متوجه می‌شویم که در نسخه قبلی و بهشت‌گونه آزادشهر، قرار بوده است که شخصیت‌های کامپیوتری نیز در حد معقولی دارای اختیار باشند. برنامه‌نویسی شده بودند تا یاد بگیرند و رشد کنند. شخصیت گای، محصول آن بهشت است. اگرچه عاشق شدن نیز در برنامه‌نویسی‌اَش قرار داده شده بود، اما او این فرصت را مغتنم شمرده و وضعیتی کاملاً غیرقابل پیش‌بینی را رقم زد. او شروع به نوشتن کُدهای خود کرد.

در بهشتِ کتاب مقدس نیز دو شخصیت بودند که تفاوت آنچنانی با گای نداشتند. آدم و حوا هر دو به نحوی معین ساخته شده بودند. آن‌ها ساخته شده بودند تا جلوه خداوند باشند (همان‌طور که شخصیت‌های کامپیوتری طراحی شده‌اند تا جلوه ما باشند). به آن‌ها وظایف معینی داده شده بود و آن‌ها نیز، همانند گای، با میلی ذاتی به عشق ورزیدن و معشوق شدن — به‌ویژه از سوی خالق‌شان — ساخته شده بودند.

ما نیز دارای ترجیحات، تمایلات، قوت‌ها و ضعف‌های «برنامه‌نویسی شده» هستیم، اما نهایتاً خودمان تقدیر و سرنوشت‌مان را انتخاب می‌کنیم

اما از سوی دیگر نیز، از ابتدا به آن‌ها ارادهٔ آزاد و اختیار داده شده بود. آن‌ها می‌توانستند، به اختیار خودشان، خدا را پس بزنند و مرتکب گناه شوند. و با این‌که ما نیز خواه از نظر ژنتیکی و خواه از نظر محیط اطراف‌مان دارای ترجیحات، تمایلات، قوت‌ها و ضعف‌های «برنامه‌نویسی شده» هستیم، اما نهایتاً خودمان تقدیر و سرنوشت‌مان را انتخاب می‌کنیم. آیا تسلیم وسوسه‌ها خواهیم شد؟ آیا از استعدادها و نعماتی که خداوند به ما داده استفاده می‌کنیم؟ ما هر روز صدها تصمیم می‌گیریم و بسیاری از آن تصمیمات، یا ما را به خدا نزدیک‌تر می‌کند، و یا ما را از او دور می‌سازد.

در «مرد آزاد» نیز قهرمان قصه انتخاب‌های خودش را می‌کند و بسیاری از آن‌ها دارای مؤلفه‌های مهم اخلاقی هستند؛ اما او تنها «انسان» صاحب اختیار نیست.

جهان سقوط کرده

گای، وقتی که عینک آفتابی‌اَش را به چشم می‌زند، تصمیمی خطیر می‌گیرد: این‌که یک قهرمان باشد. او می‌گوید: «من تا حالا به آدم‌های بی‌گناه صدمه نزده‌اَم.» و همین یک مورد، او را به تنها شخص حقیقتاً خوب آزادشهر بدل می‌کند. فیلم به وضوح نشان می‌دهد که بازیکنان واقعیِ بازی — آن‌هایی که اختیار واقعی دارند — غالباً رفتارهای ناپسند از خود بروز می‌دهند. نیکوکاری‌های گای آنقدر قابل توجه است که او در جهان واقعی به یک سلبریتی تبدیل می‌شود.

همین مورد کاملاً گویای وضعیت است. «مرد آزاد» اشاره می‌کند که ما انسان‌ها وقتی با دستگاه‌های‌مان تنها می‌مانیم، آن روی دیگر از خودمان را نشان می‌دهیم.

درست است؛ بازی‌بازها کارهایی در بازی مرتکب می‌شوند که در دنیای واقعی انجام نمی‌دهند. و طبیعتاً اکثرشان با این تصور بازی می‌کنند که شخصیت‌های کامپیوتری که با مشت به صورت‌شان می‌زنند، صرفاً چند خط کُد برنامه‌نویسی هستند. اما این بازی‌بازها، بازی را برای دیگر بازیکنان جهان واقعی نیز خراب می‌کنند — مسئله‌ای که شخصیت‌های انسانی در «مرد آزاد» اغلب بدان اشاره می‌کنند. بسیاری از ما هنگام تصمیم‌گیری، دو سؤال می‌پرسیم: «چه عایدی برای من دارد؟» و «خطوط قرمز کجاست؟» و اگرچه اکثر ما این سؤال را هم می‌پرسیم که، «کار درست در این شرایط چیست؟» اما بعضی اوقات انگیزه‌های خودخواهانه و ویرانگرانه‌مان بر ما غلبه می‌کنند.

کافی است که وارد یک بازی ویدیویی آنلاین یا صفحه توییتر یک فرد عادی بشوید تا بروز و ظهور پلشتی‌های بشریت را نظاره کنید

ما دوست داریم به خودمان بقبولانیم که انسان‌های خوبی هستیم و بدون شک از برخی جهات همین‌طور است. اما طبق کتاب مقدس، ما در ته دل‌مان موجودات گناهکاری هستیم. فقط کافی است که وارد یک بازی ویدیویی آنلاین یا صفحه توییتر یک فرد عادی بشوید تا بروز و ظهور پلشتی‌های بشریت را نظاره کنید.

و باتوجه به همین موضوع، به نظرم می‌دانم که دنبالهٔ «مرد آزاد» چگونه خواهد بود؛ یا حداقل چگونه باید باشد.

سرزمین موعود؟

[هشدار لو رفتن قصه] در پایان فیلم، گای به نسخه دیجیتالی موسی [ع] تبدیل می‌شود؛ مردمان کامپیوتری‌اَش را از بردگی دیجیتالی نجات داده و به سرزمین موعود می‌رساند — حتی از یک مسیر آبی غیرقابل عبور (همانند دریای سرخ) نیز عبور می‌کنند. سرزمین سرخس و اسب تک‌شاخ؛ بهشتی بکر و دست‌نخورده. فیلم پایانی خوش دارد.

اما آیا خوش باقی خواهد ماند؟

ما می‌دانیم که در بهشت اصلی چه اتفاقی افتاد. همین‌طور می‌دانیم که در سرزمین موعود نیز چه اتفاقی افتاد. حتی بدون حضور آنتوان نیز، ارادهٔ آزاد امری ناپایدار است. وقتی که ما آزاد هستیم تا تصمیم بگیریم، اغلب تصمیمات بدی اتخاذ می‌کنیم. پس همان زمان که شخصیت‌های کامپیوتریِ گای سرنوشت‌شان را به دست خودشان می‌گیرند، ممکن است اوضاع بهم بریزد.

اما آن‌ها و همین‌طور ما، می‌توانیم تصمیمات خوب نیز بگیریم. این کشمکش محوری غالب قصه‌های ما است، این‌طور نیست؟ انتخاب بین آنچه «می‌خواهیم» انجام بدهیم، و آنچه «می‌بایست» انجام بدهیم. معمولا تعارضی بین این دو نیست: گای می‌خواست که آدم خوبی باشد و انتخاب درست هم همان بود. اما بعضی اوقات ما باید بین این دو گزینه، یکی را انتخاب کنیم. هر موجود ذی‌شعور و صاحب اختیاری به این دوگانه می‌رسد. گای و نوچه‌های کامپیوتری‌اَش هم بدون شک به این قضیه خواهند رسید.

«مرد آزاد» فیلمی مفرح است – البته مشکلات محتوایی متعددی هم دارد – اما اگر تصمیم به تماشای فیلم گرفتید، تعامل‌تان با فیلم را صرفاً منحصر و معطوف به جنبه کمدی آن نکنید. موضوعات عمیق زیادی در فیلم وجود دارد.


[۱] Free Guy

[۲] Grand Theft Auto

[۳] Free City

[۴] Fallout 4

۱۷ مهر, ۱۴۰۰

تگ ها اراده آزادبازی ویدئوییبرگزیدهرایان رینولدزسرزمین موعودمرد آزاد

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.