او موفقترین مستندساز آمریکا و یکی از معدود چپگراهایی است که نتایج غیرمنتظرهی انتخابات ۲۰۱۶ را پیشبینی کرد. مایکل مور اکنون دارد آماده میشود تا فیلمش به نام فارنهایت یازدهنُه (که پیشبینی میشود مجادله برانگیز باشد) را برای نخستین بار به جشنوارهی فیلم تورنتو بفرستد. در همین حال او در فیلمی جدید، ترامپ (و نانسی پلوسی و هاروی واینستین) و آن کسانی که موجب صعود سریع رییس جمهوری به قدرت شدند را هدف قرار میدهد (اشاره: گوئن استفانی).
اولین باری که مایکل مور با دونالد ترامپ مواجه شد، برخلاف خصوصیت شخصیتیاش سکوت کرد و چیزی نگفت. آنان در سال ۱۹۹۸به عنوان میهمانِ گفتوگوی بعد از ظهر روزان بار[۱]، به رُزان شو[۲] که در رستوران «تَوِرن آن دِ گرین» نیویورک ضبط میشد، دعوت شده بودند. کتاب «هنر معامله»ی ترامپ در سال ۱۹۸۷ منتشر شده بود و مور هم به عنوان یک آتشبیارِ جسور که میخواهد با مستند سال ۱۹۸۹ خود با نام «من و راجر»[۳] بالن سرمایهداری را سوراخ کند، برای خودش اعتباری دست و پا کرده بود. وقتی که ترامپ چشمش به مور میافتد، تهدید میکند که آنجا را ترک خواهد کرد. یکی از تهیهکنندگانِ برنامه، مور را کنار میکشد و از او درخواست میکند که آن املاکسازِ بیقرار را قانع کند که بماند. مور موافقت میکند که همکاری کند. بنابراین خودش را به ترامپ معرفی میکند و به او قول میدهد که در سخنانش ملایمت به خرج دهد. خودِ مور بعدها وقتی یک شب در اواخر آگوست در دفتر شرکت سینماییاش در منهتن روی صندلی اتاق کنفرانس لم داده بود در مورد آن ماجرا میگوید: «تا زمانی که دیدم کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده، نفهمیدم که بازی خوردهام. او به خواستهاش رسید و من با خودم فکر کردم که: عجب! او موقعیت را به نفع خودش در دست گرفت. این بابا احمق نیست! و به این ترتیب درسم را یاد گرفتم».
ششم سپتامبر، جشنوارهی فیلم تورنتو با پخش مستند «فارنهایت یازدهنُه» مایکل مور آغاز میشود و این بار، مور ۶۴ ساله که دارد مستندش را برای جشنواره آماده میکند، قصد ندارد ساکت بماند. او میگوید: «ترامپ، فرانکشتاین ماست و ما دکتر فرانکشتاین هستیم. ما به خلق موقعیتی که منجر به ترامپ شد کمک کردیم. ما از طریق رسانهها جامعه را کندذهن میکنیم و با مدارس ضعیف موجب بیسوادی میشویم و نتیجهی اینها انتخابات ابلهانهای است که ترامپ در آن میتواند ۶۳ میلیون رأی بگیرد». مور در لحظات ابتدایی فیلم جدیدش، زمانی که کمدی ذره ذره به وحشت بدل میشود، در سؤالی رک و بیپرده میپرسد: «چطور شد که گند بالا اومد؟![۴]»
این فیلم در لحظهی حساسی پخش میشود، حساس هم برای مور و هم برای جمهوریت. فیلم انتقادی سال ۲۰۰۴ مور علیه جورج بوش با نام «فارنهایت نُهیازده» (با فروش بینالمللی بیش از ۲۲۲ میلیون دلاری) هنوز بالاترین فروش تاریخ را در میان مستندهای آمریکایی داشته، اما آخرین فیلم مهم او به نام «این بار به کجا حمله کنیم» (۲۰۱۶) تنها بهطور محدود منتشر شد. او میخواهد از رونق اخیر فیلمهای مستند و همچنین جریان داغ ضدیت با ترامپ استفاده کند تا فیلمش را به امید نجاتی برای ترقیخواهانِ[۵] افسرده تبدیل کند و سیاستمداران متمرد را به صفآرایی برای انتخابات میاندوره فرا بخواند. مور نمیتواند بگوید که دموکراتها به یقین مجلس نمایندگان را پس خواهند گرفت (چه برسد به مجلس سنا) اما او اینگونه پیشبینی میکند: «ما یک سونامی از رأیدهندگان خواهیم داشت، خصوصا از زنان، جوانان و افراد رنگین پوست. اگر نامزدهای لایقی وجود داشته باشند، جمهوریخواهان چنان شکست مفتضحانهای خواهند خورد که پیش از این هرگز به خود ندیدهاند».
مور میگوید: بله! چیزهایی در مورد ترامپ به شما نشان خواهم داد که تا حالا ندیدهاید. اما اگر میخواهید چیزهایی مثل رسوایی ادرار ببینید، فیلم درستی را برای تماشا انتخاب نکردهاید
مور در مورد [انتخابات] سال ۲۰۲۰ میگوید: «آنگونه که امروز از شواهد برمیآید، همه باید فرض را بر این بگذارند که ترامپ دو دوره رییسجمهور خواهد بود. اما اگر قرار باشد دموکراتها او را برکنار کنند لازم است که چهرههای محبوبی کاندیدا شوند. ترامپ چه چیزی داشت جز این که دهها میلیون نفر برنامهی تلویزیونی او را تماشا کرده بودند؟ ما به تام هنکس، اوپرا یا میشل اوباما نیاز داریم. چه کسی به میشل اوباما رأی نخواهد داد؟»
نام فیلم، «فارنهایت یازدهنُه»، تغییریافتهی عنوان موفقترین فیلم مور است و به تاریخی اشاره میکند که قرار بود انتخابات ۲۰۱۶ در آن برگزار شود[۶]. ممکن است این فیلم با ترامپ شروع شود اما به موضوعات گستردهتری میپردازد: از بحران آب فلینت میشیگان گرفته تا جنبش مقاومت در حال رشد و به طور خاص اعتصاب معلمان مدرسهی وست ویرجینیا و دانشجویان پارکلند فلوریدا که «راهپیمایی برای زندگیمان» در واشینگتن را سازماندهی کردند. مور میگوید: «اگر مردم فکر میکنند که این فیلم مایکل مور در مورد ترامپ است و توقع دارند دو ساعت ترامپ، ترامپ، ترامپ ببینند، متأسفم. من قصد ندارم چنین فیلم سادهانگارانهای به شما بدهم. بله، چیزهایی در مورد ترامپ به شما نشان خواهم داد که تا حالا ندیدهاید، اما اگر میخواهید چیزهایی مثل رسوایی ادرار[۷] ببینید، فیلم من انتخاب درستی نخواهد بود.
تام پاورز تهیهکنندهی برنامههای مستند جشنوارهی تورنتو که برداشت اولیهی کار مور را در ماه جولای تماشا کرده بود، بلافاصله آن را به عنواننخستین نمایش جشنواره تعیین کرد. او میگوید: «مایکل توانایی بالایی در زیر و رو کردن انتظارات مخاطب دارد». از نظر او مور میتواند با وعدهی خنده، مخاطب را با خودش همراه سازد و به او یک تحلیل متفکرانه و احساسی ارائه دهد. شخصیت مور در فیلم به عنوان یک آدم معمولی با قدمهای کج و معوج و افکار بیش از حد ایدهآلگرایانه (که خودش میگوید خودِ واقعیِ اوست و او اصلا بازی نمیکند) ممکن است او را به یک هدف آسان برای ماشینِ خشمِ جناح راست به رهبری فاکسنیوز تبدیل کند. مور آنها را به چالش میکشد و میگوید: هرچه دارید رو کنید. مور هنوز گاهی با کارهایی مثل پاشیدن آب منطقهی فلینت (که به خاطر مسمویت و آلودگی غیرقابل آشامیدن است) به عمارت ریک اسنایدر فرماندار میشیگان توجهها را جلب میکند. اما آقای پاورز میگوید: «کارهای مور به این سمت تکامل یافته که دیگر کمتر به شیرینکاریهای تهاجمی بپردازد و بیشتر مانند کار فردی شود که شدیدا و به مدت طولانی در مورد سیاست آمریکا اندیشیده است». مور در عمل به یک اندیشمند اجتماعی برای عصر رسانههای مدرن بدل شده است. او مانند ستارگان ادبیات مانند نورمن مِیلر[۸] و گور وایدل[۹] کارش را با مسائل سیاسی درمیآمیزد. گرچه مور هشت کتاب در سوابق کاریاش دارد، در درجهی اول از فیلم و رسانههای اجتماعی (و شش میلیون فالوور تویترش) برای وارد کردن خود به مناظرههای اجتماعی استفاده میکند.
***
نیمه شب است و مور در زمان استراحت میان تدوین پایانی فیلم، جرعهای از نوشابهی گازدار رستوران برگر کینگ مینوشد و سخنرانی میکند. هرچه زمان بیشتر میگذرد، انگار انرژی او بیشتر میشود. ساخت فیلم تنها دو هفته است که آغاز شده و دفاتر کاری سخت مشغول هستند و نیروها دارند برای بازگشتِ برنامهی خبری طنز با نام «ملت تلویزیونی»[۱۰] آماده میشوند. پیش از این، دو فصل از این برنامه، در میانهی دههی نود میلادی ساخته و پخش شده است (اولی از شبکهی انبیسی و دومی از فاکس) و امسال قرار است فصل جدید آن از شبکهی تیبیاس پخش شود.
مور به دفعات به مسائل مسخرهای که آمریکا در آنها گرفتار شده، ناباورانه قهقهه میزند، اما در عین حال عمیقا در مورد وضعیت وخیم ملت جدی است. او از معدود افرادی است که در مورد پیروزی احتمالی ترامپ هشدار داده بود. در ماه جولای سال ۲۰۱۶، در یکی از دفعات مکرری که در برنامهی «زمان واقعی» بیل مائر حاضر شد، به دقت پیشبینی کرد که ترامپ، کاندیدای تازه رسیده، ممکن است در میشیگان، ویسکانسین، اوهایو، و پنسیلوانیا برنده شود. مخاطبان او را هو کردند اما مور سخت نگرفت، هرچه باشد او قبلا هم هو شده بود. معروفترین باری که این اتفاق افتاد در سال ۲۰۰۳ بود که مستندش علیه آزادی سلاح به نام «بولینگ برای کلمباین»[۱۱] برندهی جایزهی اسکار شده بود و در سخنرانیاش، به خاطر آغاز جنگ عراق به جورج بوش حمله کرد. چند هفته قبل از تصویب برگزیت[۱۲]، مور در انگلستان بود و عدم درک نظرسنجیها و رسانهها از خشمِ پشت رأی مردم به خروج از اتحادیه اروپا را دیده بود. او همچنین دیده بود که در ایالت میشیگان (محل زندگی خودش) تابلوهای تبلیغاتی که مردم مقابل خانههایشان نصب میکردند، از ترامپ بسیار بیشتر از کلینتون حمایت میکردند. مائر میگوید: «مایکل، یکی از معدود لیبرالهایی است که رأیدهندگان به ترامپ را به خوبی میشناسد. به عنوان کسی که در جاها بسیاری با مایکل بودهام و واکنش مردم به او را دیدهام، میگویم واقعا هیچ کسی نیست که برای زنان و مردانِ طبقهی کار، محبوبتر از او باشد. همانگونه که پیشبینی او در مورد ترامپ نشان میدهد. ای کاش پیش از آن که خیلی دیر شود، مردم به او گوش بدهند.»
خودِ مور هم آماده نبود ببیند پیشبینی شب انتخاباتش درست از آب درآمد. او میگوید: «با خودم گفتم: چرا من نمیتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم و به آنان بقبولانم که ترامپ این سهچهار ایالت را خواهد برد و لازم است که ما دستهجمعی به خیابانها برویم. این مسئله واقعا مرا آزار میداد». پس از آن، مور به خانهاش در شهر تراورس میشیگان بازگشت و نیمی از زمانش را در آنجا گذراند و چند ماه پس از آن را، به قدم زدنهای طولانی و اندیشیدنهای ممتد در مورد رویدادهای اخیر سپری کرد. او که اکنون مجرد است (چون او و همسرش کِیتی گلین در سال ۲۰۱۴ پس از ۲۲ سال از هم جدا شدند) تعداد رفقایش را که وقتی بزرگ میشد به عنوان بهترین دوستان دور و برش بودند، میشمرد. او هرگاه وقت آزاد دارد به یکی از دو سینمایی که خودش صاحب آنهاست سر میزند و به برنامهها در شهر تراورس کمک میکند. او در هر ماه آگوست یک جشنوارهی فیلم در این شهر برگزار میکند که امسال افرادی چون دیک کاوِت و جِین فوندا را دعوت کرده بود.
مایکل مور در مورد انتخابات ۲۰۱۸: همه باید از روی نیمکت به میان میدان بیایند.
مور که فرزند یک کارگر و منشی خط تولید در فلینت ایالت میشیگان است، ارتباطات خانوادگی دیرینی با جنبش کارگری دارد و پس از رها کردن درسش در دانشگاه میشیگان در فلینت و مدتی کار در مجله، سرانجام با نخستین مستندش با نام راجر و من در سال ۱۹۸۹، جایگاه خود را پیدا کرد. مور با نگاهی کاملا متفاوت به مصیبتهای کارگران خودروسازی، یک کلاه و یک جاکت چروک پوشید (که بعدا به نشان تجاریاش تبدیل شد) و دست به کار تقابل با راجر اسمیت شد که در آن زمان مدیرعامل جنرال موتورز بود. بعد از نمایشِ کارِ بیداریبخش خود در فستیوال فیلم تورنتو، شرکت «وارنر برادرز» بابت فیلم، سه میلیون دلار به او پیشنهاد کرد و مور که از بیکاری رنج برده بود، سوار بر یک شغل سینماییِ جدلساز شد و با نگاهِ روان و تند و تیزش به موضوعات حساس پرداخت؛ موضوعاتی چون کنترل اسلحه (در مستند ۲۰۰۲ کلمباین)، جنگ عراق (در فیلم سال ۲۰۰۴ فارنهایت نُه یازده)، بهداشت و درمان (فیلم ۲۰۰۷ به نام سیکو) و شبکهی امنیت اجتماعی (با فیلم ۲۰۱۵ با نام این بار به کجا حمله کنیم).
«فارنهایت یازده نُه» تلاش اوست برای درک کامل نیروهایی که صعود ترامپ به قدرت را میسر کردند. مور که قلبا طنزپرداز است نمیتواند فیلمش را با یکی دو جوک ملایم شروع نکند. بله، او به عناصری همچون رییسجمهوری روسیه ولادمیر پوتین، و رییس سابق افبیآی جیمز کومی اشاره میکند، اما تصریح میکند فردی که بیش از همه مسئول رییس جمهور شدن ترامپ است، گوئن استفانی است. مور که از جسورانه بودن ادعایش کیف میکند، میپرسد: «تا حالا نشنیده بودید، درسته؟».
مور ادعا میکند هنگامی که ترامپ متوجه شد استفانی برای اجرایش به عنوان مربی در برنامهی «دِ وویس»[۱۳] از ترامپ (به خاطر برنامهی تلویزیونیاش به نام کارآموز[۱۴]) بیشتر پول میگیرد، کمپینی به نام ترامپ تاور [نام برجی که متعلق به اوست] به راه انداخت. او این کمپین را که امروزه کمپینی بدنام است، به این خاطر به راه انداخت که به شبکهی انبیسی که هر دو برنامه را پخش میکرد ثابت کند او معروف است. مور میگوید: «او از سال ۱۹۸۸ در مورد کاندیدای ریاست جمهوری شدن صحبت میکرد اما او واقعا نمیخواست رییس جمهور شود. کاخ سفید [بر خلاف ساختمانهای خود ترامپ] پنتهاوس ندارد و او دوست ندارد که در یک شهر سیاه زندگی کند. او میخواست انبیسی را با یک شبکهی تلویزیونی دیگر به رقابت بیندازد اما اوضاع از مسیرش خارج شد». بعد از اینکه ترامپ مکزیک را متهم کرد که متجاوزان جنسی را از مرز وارد آمریکا میکند، انبیسی ارتباطش را با او قطع کرد. اما ترامپ ناگهان خودش را در میان تشویق گروههای کثیری از مردم و رسانههای سهلگیر یافت و با خودش فکر کرد که چرا برای رسیدن به بالاترین قدرت اجرایی این سرزمین اقدام جدی نکنم.
البته مور با بیمیلی برای ترامپ، بهخاطر مهارتهای او به عنوان یک شومن کمی احترام قائل است. در «امریکن دارما»، یکی از چندین مستند سیاسی که در تورنتو روی پرده میرود، همکار مستندساز مور اِرول موریس، طراح موفقیت ترامپ را راستگرای تندرو استیو بَنُن معرفی میکند. مور با این امر مخالفتی ندارد فقط اشاره میکند که بَنُن تا قبل از آگوست ۲۰۱۶ بر قطار ترامپ سوار نشده بود. او بَنُن را شبیه کلنل تام پارکر میداند که در یک مقطع به الویس پریسلی ملحق شد تا کار او را رونق بدهد. مور میگوید: «ترامپ میدانست چطور نقش الویس را بازی کند و بَنُن بلد بود چطور نقش کلنل را بازی کند. این دو نفر بدون هم نمیتوانند عمل کنند. هرگز کسی به استیو بَنُن رأی نخواهد داد اما ترامپ هم به تنهایی نمیتواند در این کار موفق شود.».
مور همچنین به خاطر ضربه زدن ترامپ به رقیبش کلینتون از طریق جار زدن در مورد مخالفت خودش با جنگ عراق برایش اعتبار قائل است (هرچند در مورد اینکه چقدر زود به این مسئله اعتراض کرده، مبالغه کرده باشد). مورد دیگر این است که ترامپ تهدید کرد به صندوقهای سرمایهگذاری تأمین[۱۵] مالیات میبندد. مور میگوید: «او از والاستریت متنفر است چون آنها از او متنفرند. او هرگز به انجمن میلیاردرها راه داده نشد. با او مثل یک آدم ابله و آزاردهنده برخورد میشود». مور معتقد است مواضع ترامپ – که البته تا به قدرت رسید آنها را کنار گذاشت – به او کمک کرد تا رأی کاندیدای دموکرات را بگیرد.
فاشیسم قرن ۲۱ همانند فاشیسم قرن ۲۰ نخواهد بود. خبری از اردوگاه اسرا و صلیب شکستهی نازی نیست، بلکه شوهای و چهرههای خندان در تلویزیون و برندسازی به طرق مختلف است که مردم را قانع میکند علیه منافع خودشان اقدام کنند
«فارنهایت یازده نُه» آنجا که صعود ترامپ را رها میکند و به داستان به قدرت رسیدن آدولف هیتلر میپردازد، بیش از هر موقع دیگر میتواند خشم مخاطب را برانگیزد. فیلم بر این امر تأکید میکند که چگونه در دههی ۱۹۳۰، رسانهها از نیویورک تایمز تا [نشریهی یهودی آمریکایی] «جوویش پرس»[۱۶] هیتلر را به عنوان مقتدا به یک هنجار تبدیل کردند. مور توضیح میدهد که او ترامپ و هیتلر را به طور مستقیم با هم مقایسه نمیکند بلکه یک «نکتهی بسیار مهم را در مورد فاشیسم» بیان میکند. مور میگوید: «این مسئله از کتابی به نام فاشیسم مهربان[۱۷] اثر فیلسوفی به نام برترام گراس[۱۸] میآید. او در این باره سخن میگوید که چگونه فاشیسم قرن ۲۱ همانند فاشیسم قرن ۲۰ نخواهد بود و میگوید این نوع فاشیسم به شکل اردوگاه اسرا و صلیب شکستهی آلمان نازی ظاهر نمیشود، بلکه در قالب شوهای تلویزیونی و چهرهی خندان میآید. فاشیسم قرن ۲۱ با استفاده از تلویزیون و برندسازی مردم را قانع میکند که علیه منافع خودشان اقدام کنند. به نظر او نباید از رو کردن دست این نوع فاشیسم بترسیم.
مور به مخالفان دموکرات ترامپ هم رحم نمیکند. او بیل کلینتون را به خاطر قرار دادن حزب دموکرات در خدمت منافع شرکتها و همچنین رهبران کنگره، چارلز شومر و نانسی پلوسی را به خاطر همراه نشدن مقصر میداند. مور در سال ۲۰۱۶ از هیلاری حمایت کرد اما خودش را نسبتبه دموکراتها یک بیگانه میداند که آنها با احتیاط به او مینگرند. مور گلایه میکند که «آنان زمانی به سراغ من میآیند که میتوانند از من استفاده کنند. چون از نظر آنان مردمی که مرا دنبال میکنند، صرفا تعدادی رأی هستند که آنان لازم دارند تا بتوانند از رقیب پیشی بگیرند. وگرنه، صرف نظر از این نیاز که به من دارند، نانسی پلوسی و زیرساختهای حزب، به من به عنوان یک تهدید بزرگ نگاه میکنند».
وقتی از مور خواسته میشود که یک مثال بزند، مکث میکند، تقریبا خودش را سانسور و سپس شروع میکند به بازگو کردن داستان یک اهانت که به طور خاص در ذهن او باقی مانده است. آنگونه که خودش تعریف میکند، بعد از انتخابات ۲۰۰۴ او به همراه اَل فرنکن (که آن زمان کمدین بود) و همسرش سوزان سرندن، تیم رابینز که آن موقع دوستش بود، باب بالابان و تعداد دیگری از چپگراهای هالیوودی، شامی در نیویورک ترتیب داد. هدف از اینکار آن بود که فرنکن را قانع کنند به ایالتش مینِسوتا برگردد و در انتخابات مجلس سنا کاندیدا شود. فرنکن به حرفهای مور گوش کرد و چند روز بعد زنگ زد و گفت که تصمیم گرفته که اینکار را بکند.
مور میگوید: «من خیلی هیجانزده بودم». وقتی چند ماه بعد فرنکن با او تماس میگیرد و از او درخواست میکند که برای انتخابات پول جمع کند، مور به سرعت میپذیرد. به گفتهی مور، فرنکن به او میگوید به جای اینکه به طور مستقیم چک پولی به دفتر انتخاباتش بفرستد، میتواند آن را به حزب کارگر-کشاورز-دموکرات مینهسوتا[۱۹] ارسال کند چون (و اینجا مور ادای فرنکن را درمیآورد) «اگر معلوم شود که مایکل مور و دوستان چپیاش در انتخابات به من کمک میکنند، صورت خوشی ندارد». مور میگوید که قلبش فروریخت. او چک پولی ارسال نکرد و تا نزدیک یک دهه هم آن دو با هم صحبت نکردند. اولین بار بعد از این ماجرا وقتی با هم صحبت کردند که در سال ۲۰۱۲، در مراسم اهدای جایزهی گاورنرز آکادمی که برای بزرگداشت مستندساز، دی.اِی. پنهبیکر برگزار میشد، با یکدیگر رو به رو شدند (از فرنکن درخواست کردیم نظرش را در مورد این داستان بگوید اما او پاسخ نداد).
از سوی دیگر، این فیلمساز خائن به جناحش! مورد تأیید نسل جدیدی از سیاسیون شورشی قرار گرفته است. کسانی از قبیل الگزاندریا اوکیسیو کورتز[۲۰]، کاندیدای کنگره از برانکس نیویورک و رشیدا تلیب[۲۱] کاندیدای کنگره از دیترویت، که در فیلمش هم حضور پیدا کردهاند. تلیب که بدون هیچ کمکی از سوی تشکیلات سیاسی محلی حزب مطبوع خود، در تلاش انتخاباتی اولیهاش موفق شده بود، هیچ دلیلی برای رد کردن کمک مور نمیدید. او میگوید: «شما یک حس قدرتمند بودن از مایکل مور دریافت میکنید، به عنوان کسی که اصولش را زیر پا نگذاشته و هنوز معتقد به تغییر است». در جریان کمپین تبلیغاتی تلیب و مراجعهی او به درِ خانههای مردم و گفتگو با آنان، مور به همراه دوربین فیلمبرداریاش به او ملحق شد. تلیب میگوید: «البته اینکار آنقدر که انتظار داشتیم سازنده نبود. ما برنامهریزی کرده بودیم که درِ ۱۵ تا ۲۰ خانه را بزنیم اما فقط به سه خانه رسیدیم، چون درِ اولین خانه را که زدیم تمام اعضای خانواده برای دیدن مایکل بیرون آمدند».
***
تلاش اول مور برای ساختن یک مستند در مورد ترامپ شکست خورد. در ماه می سال ۲۰۱۷، هاروی واینستین و برادرش باب در شهر کن فرانسه اعلام کردند که به دنبال حمایتشان از اولین فیلم فارنهایت، دوباره با مور همراه میشوند و فیلم جدیدی خواهند ساخت. اما رابطهی آنان پیچیده بود. در سال ۲۰۱۱ و در پی موفقیت فارنهایت نُه یازده مور از برادران واینستین شکایت کرد و ادعا کرد که آنان معادل ۲.۷ میلیون دلار از سود فیلم را به او بدهکارند. البته این اختلاف در خارج از دادگاه حل و فصل شد. اما زمانی که مور داشت برای فیلمبرداری در ماه آگوست آماده میشد، مبلغی که واینستینها تعهد کرده بودند (که گفته میشود دو میلیون دلار بود) نقد نشد. مور میگوید: «البته ما حالا میدانیم که مشکل کجا بود!». پنج هفته بعد، روزنامهی نیویورک تایمز نخستین مطلبش را در این مورد چاپ کرد. در این مطلب ادعا شده بود که هاروی واینستین سابقهی طولانیِ تعقیب و سوءاستفادهی جنسی دارد. مور میگوید از این رفتار واینستین اطلاع نداشته است و ادامه میدهد: «ما همهی نیروها را معلق کردیم و مجبور شدیم که فیلم را دفن کنیم. هاروی یک نابغهی شیطانصفت بود که کارش را بدون اطلاع دیگران انجام میداد. اما افرادی مثل او بالاخره گیر میافتند و این در مورد ترامپ هم اتفاق خواهد افتاد».
مور وقتی گذشته را بررسی میکند، میگوید خوشحال است که آن تلاش اولیه رها شد. چون تمرکزش روی روزهای آشوبزدهی ابتدایی دولت ترامپ قرار میگرفت. مور اعتراف میکند که سخن آن فیلم چنین میبود: «ها ها! ما یک ابله در کاخ سفید داریم و اصلا نگران نباشید چون نخواهد توانست هیچ کاری بکند». او اضافه میکند: «چنین فیلمی همان بهتر که دفن شد، چون ما حالا میدانیم ترامپ واقعا چیست و به چه قولهایی برای طبقهی اجتماعی خودش عمل کرده است». اما آیا مور، که یک مرد خودساخته است و ثروتش حدود ۵۰ میلیون دلار تخمین زده میشود، عضو همان یک درصدی نیست که از کاهش مالیات ترامپ منفعت بردهاند؟ او با خنده جواب میدهد: «بستگی دارد در چه سالی از من بپرسید. سال گذشته، نه. امسال، احتمالا، بله». اما او اضافه میکند: «طبقهی اجتماعی من همان طبقهی اجتماعی است که در آن بزرگ شدم. من به درون آن یک درصد نفوذ کردهام تا به آنان ضربه بزنم».
با شروع دوبارهی فیلم «فارنهایت یازده نُه» با بودجهی خصوصیِ چهار تا پنج میلیون دلاری، تمرکز بر موضوع جدیدی قرار گرفته است: افزایش مخالفت مردم، که مور آن را شاهدی میداند بر اینکه اکثریت آمریکاییها از رویکرد پیشرفتگرا حمایت میکنند، هرچند دموکراتها در تبدیل این حمایت به بُردهای انتخاباتی ناتوان بوده باشند. به هر حال بزرگترین مشکلی که مور و تیمش با آن مواجه بودند، انحراف از موضوع تمرکز فیلم نبود. کارل دیل یکی از تهیهکنندگان فیلم میگوید که آنان با «کارناوال مزخرف رسواییهای دانلد ترامپ» روبهرو بودند. او توضیح میدهد: «ما میخواستیم هر چیزی را که هفته به هفته رخ میداد پوشش دهیم و روز به روز و توییت به توییت به آن پاسخ بدهیم اما در عین حال نمیخواستیم مکالمهای را که میبایست با فیلم داشته باشیم، کنترل کنیم. ما نمیخواستیم هر روز به آنچه دانلد ترامپ میگوید جواب بدهیم. بلکه میخواستیم بدانیم که او چرا آن حرف را میزند و اثری که آن حرف در عمل روی ما دارد چیست. من هرگز ندیده بودم که مایکل چنین مسیر روشنی برای بیدار کردن مردم داشته باشد».
مور برای انتشار فیلم، با تام اورتنبرگ، مدیرعامل سابق «اوپن رود فیلمز»[۲۲] که دارد یک شرکت جدید با نام «برایرکلیف انترتینمنت»[۲۳] راه میاندازد، کار میکند. اورتنبرگ طی یک دورهی کاری دیگر در شرکت لایِنزگِیت هم در زمینهی انتشار فارنهایت اول با مور کار کرده بود. او میگوید: «فارنهایت نُه یازده، قطعا از یک مقطع زمانی خاص بهره گرفت. در آن زمان اگر شما مخالف جنگ و مخالف بوش بودید یک راه ابراز رأیتان خرید بلیت این فیلم بود. فارنهایت یازده نُه هم در یک مقطع زمانی خاص میآید. اگر شما مخالف ترامپ و برنامههایش هستید، یک راه بیانش این است که یک بلیت بخرید». استوارت فورد در استودیوی اِیجیسی که برای فروش بینالمللی فیلم پس از انتشارش برنامهریزی میکند، میگوید: «ذهن توزیعکنندگان خارجی به شدت آماده است. بیشک مایکل به عنوان فیلمساز و فیلسوف به یک برند تبدیل شده است».
اما آیا مور برای باران اجتنابناپذیر توییتهای ساعت ۶ صبح ترامپ به محض انتشار فیلم آمادگی دارد؟ او میگوید: جالب است که من هدف اصلی بسیاری از حملههای رییس جمهور نبودهام. تابستان گذشته، مور مبارزهی ضد ترامپش را با نمایش تکنفرهاش به نام «شرایط من برای تسلیم شدن»[۲۴] به برادوِی برد. او در این برنامه بطور مفصل در مورد موضوع روز سخن گفت. ترامپ که در جریان قرار گرفته بود، یک توییت پرتاب کرد: «اگرچه این حرف اصلا در شأن رییسجمهور نیست اما باید اشاره کنم که نمایش مایکل مورِ شلخته[۲۵] در برادوِی مثل یک بمب بود که مجبور به توقف شد. چه ناراحت کننده!». واقعیت این است که این نمایش طبق برنامه، ۱۰۰ بار اجرا شد و مور تویت کرد: «احتمالا اجرای خیلی معروف و موفق من در برادوِی را با ریاست جمهوری خودت اشتباه گرفتهای که در واقع بمب است و قطعا زودتر از موعد متوقف خواهد شد و این اصلا هم ناراحت کننده نیست.»
اما مور یک نظریه هم دارد. او هنگام فیلمبرداری فیلم، یک سفر مخفیانه به مارالاگو[۲۶] کرد و یک دوربین مخفی هم به دنبالش میآمد. برنامهی او این بود که با فرزند ترامپ (دان جونیور) و خود ترامپ (اگر آنجا باشد) درخواست ملاقات کند. اما وقتی به رستوران باشگاه نزدیک شد، تعدادی از میهمانان او را شناختند و دور او جمع شدند تا سلام کنند. مور حدود ۱۵ دقیقه آنجا ماند تا اینکه نیروهای امنیتی او را به بیرون هدایت کردند.
او میگوید: «اما حتی تا آخرین لحظه هم من را با خشونت بیرون نکردند. تشکیلات ترامپ تصمیم گرفته بود که با ملایمت برخورد کند». مور اشاره میکند که ترامپ به غلط به فاکسنیوز گفته است که آن دو در گذشته با یکدیگر شام خوردهاند. او توضیح میدهد: «من به شما میگویم که از نظر من، چرا او این کار را میکند. او میداند که طرفداران من و او در میان طبقهی متوسط همپوشانی زیادی با هم دارند. برخورد با من ممکن است این افراد را ناراحت کند، به طوری که کسانی از به اصطلاح کارگران سفیدپوست[۲۷] که ممکن است به او رأی بدهند، ناراحت شوند و بگویند چرا به او گیر میدهی، او هم طرف ما است و برای ما مبارزه میکند».
پینوشت:
[۱] نویسنده، بازیگر، کمدین و تهیه کنندهی زن آمریکایی.
[۲] The Roseanne Show یک کمدی موقعیتی که از شبکهی اِیبیسی ایالات متحده پخش میشد.
[۳] Roger & Me
[۴] “How the fuck did this happen?”
[۵] Progressives
[۶] نام این فیلم فارنهایت یازده نُه است که به تاریخ ۹ نوامبر اشاره میکند. این تاریخِ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بود که در آن ترامپ و کلینتون به قابت پرداختند. البته در نهایت این انتخابات یک روز قبل از آن تاریخ و در ۸ نوامبر برگزار شد و ترامپ از آن پیروز بیرون آمد. نام فیلمِ قدیمیتر مور که این مقاله آنرا بزرگترین موفقیت مور مینامد فارنهایت نُه یازده بود که در آن جای عدد ماه و روز، عکس فیلم اخیر مور است. این عدد به تاریخ ۱۱ سپتامبر اشاره میکند که روز حمله به برجهای دوقلو در نیویورک بود (مترجم).
[۷] در سال ۲۰۱۷ اطلاعاتی درز کرد که دونالد ترامپ زمانی که در هتلی در روسیه بوده از چند روسپی خواسته که برای او نمایشی که در صنعت پورنوگرافی به «دوش طلایی» معروف است را اجرا کنند. این کار به ادرار کردن کسانی که در امر جنسی دخیل هستند مربوط میشود. طبق یک روایت، خود ترامپ هم در این کار دخیل بوده و یک عضو سیستم اطلاعاتی روسیه که از علاقهی فراوان ترامپ به امور جنسی علاقه داشته با استفاده از دوربینهای مخفی از ماجرا تصویربرداری کرده است (مترجم).
[۸] Norman Mailer
[۹] Gore Vidal
[۱۰] TV Nation
[۱۱] Bowling for Columbine
[۱۲] Brexit: قانون خروج انگلستان از اتحادیهی اروپا.
[۱۳] The Voice
[۱۴] Apprentice
[۱۵] Hedge-Fund
[۱۶] The Jewish Press
[۱۷] Friendly Fascism
[۱۸] Bertram Gross
[۱۹] Minnesota
[۲۰] Alexandria Ocasio-Cortez
[۲۱] Rashida Tlaib
[۲۲] Open Road Films
[۲۳] Briarcliff Entertainment
[۲۴] Terms of My Surrender
[۲۵] Sloppy Michael Moore
[۲۶] Mar-a-Lago عمارتی متعقل به ترامپ
[۲۷] White working class
۴ آبان, ۱۳۹۷