ترکیب مهارتهای اجتماعی با مهارتهای تحلیلی از طریق مطالعه اسطورهشناسی میتواند مبنایی برای عشق همیشگی به یادگیری شود. نتایج مطالعات اخیر نشان میدهد که گنجاندن داستانها [ی اسطورهای] در کمیکها میتواند قدرت بهخاطر سپردن آنها را بیشتر میکند؛ یافتهای که اهمیت زیادی برای حفظ میراث فرهنگی کشورها دارد. مارول این اهمیت را درک کرده است.
بینالنهرین باستان که بخشی از عراق، کویت، سوریه، ترکیه و ایران امروزی را شامل میشد به ما چیزی را داد که میتوانیم «ابرقهرمانهای» اولیه بهمعنای واقعی کلمه بدانیم.
یکی از آنها «لوگالباندا»[۱] بود که بهدلیل مهربانیاش با حیوانات، قدرت حرکت بسیار سریع را بهدست آورد و عملاً یکی از پدربزرگهای قهرمان کمیکهای امروزی «فلش» بهحساب میآید.
اما برخلاف قهرمانان کلاسیک (تیسوس، هرکول و خدایان مصری مانند هوروس) که در فرهنگ عامه امروزی هم کماکان نمادهایی مهم بهشمار می روند، خدایان بینالنهرینی تا حد زیادی به فراموشی سپرده شدهاند.
یکی از استثنائات این فراموشی، نمایش فرهنگ بینالنهرینی در آثار علمی تخیلی، فانتزی و مخصوصاً کتابهای کمیک است. مارول و دیسی کمیکز خدایانی بینالنهرینی را چون «اینانا»[۲] الهه عشق، خدایان عالم اموات «نرگال»[۳] و «ارشکیگال»[۴] و «گیلگمش»[۵] پادشاه شهر اوروک به داستانهایشان اضافه کردهاند.
گیلگمیشِ انتقامجو
نسخه کمیکی از شخصیت «گیلگمش» را «جک کربی»[۶] برای کمیکهای مارول خلق کرد. البته این کاراکتر توسط چندین نویسنده دیگر منجمله «رُی توماس»[۷] استفاده شده بود. گیلگمشِ ابرقهرمان عضوی از «انتقامجویان»[۸] است؛ گروه تخیلی از ابرقهرمانان مارول که امروزه سوژه بخش عمدهای از فیلمهای تجاری هستند و کاراکترهایی چون کاپیتان آمریکا، ثور و هالک در آن حضور دارند. کاراکتر او ارتباط نزدیکی با کاپیتان آمریکا دارد و کاپیتان آمریکا در چندین جنگ به او کمک میکند.
گیلگمش و کاپیتان آمریکا هر دو کاراکترهایی هستند که از زمان و فرهنگ خودشان دور افتادهاند. برای کاپیتان آمریکا، زمان داستان دهه ۱۹۴۰ ایالات متحده است و برای گیلگمش، بینالنهرین باستان. یکی از وجوه هستهای روایتهای شخصی آنها تلاش برای پیدا کردن راهشان در دنیای مدرن است، در حالیکه درگیر سنتهای گذشته خودشان نیز هستند.
گیلگمش بهعنوان «یک فراموش شده» شناخته میشود. «فراموش کردنِ» گیلگمشِ قهرمان در اولین حضورش در کمیکهای مارول در سال ۱۹۷۶ نیز مورد اشاره قرار میگیرد
اولین حضور گیلگمش بهعنوان یک انتقامجو به سال ۱۹۸۹ در کمیکهای «انتقامجویان یک» شماره ۳۰۰ (گرفتار در جهنم) باز میگردد. در آن کمیک، گیلگمش بهعنوان «یک فراموش شده» شناخته میشود. «فراموش کردنِ» گیلگمشِ قهرمان در اولین حضورش در کمیکهای مارول در سال ۱۹۷۶ نیز مورد اشاره قرار میگیرد. در آنجا کاراکتر «اسپرایت» میگوید «این قهرمان مثل یه افسانه باستانی زندگی میکنه، دیگه کسی به یاد نمیاردش.»
در انتقامجویان شماره ۳۰۴ (آرزوی آزاد نفس کشیدن) گیلگمش همراه با کاپیتان آمریکا و ثور به جزیره «الیس» سفر میکند. در آنجا فرصت پیدا میکنند پیرامون گذشته مشترکشان بهعنوان «مهاجر» صحبت کنند. ثور نیز مانند گیلگمش از سرزمینی بیگانه آمده که در داستان «پادشاهی شمالی آسگارد» معرفی میشود.
در کمیک «سالگرد کاپیتان آمریکا شماره ۱۱» در سال ۱۹۹۲ کاپیتان آمریکا در جنگ با شخصیت شروری بهنام «کنگ»[۹] در زمان بهعقب سفر میکند و به اوروکِ سال ۲۷۰۰ پیش از تاریخ باز میگردد. آنجا متوجه میشود که رفیق سلطنتیاش گیلگمش است و پادشاه را در ماجراهایی که در حماسه باستانی گیلگمش پیش میآید، همراهی میکند.
در افسانه اصلی، گیلگمش کلید جوانی جاودان را که یک گیاه است، پیدا میکند و پس از آن یک مار گیاه را از چنگ او در میآورد. در نسخه کمیک این افسانه، مار تبدیل به یک اژدهای دریایی خشمگین شده است که کاپیتان آمریکا برای نجات دادن گیلگمش باید با آن بجنگد. اشتیاقِ معروف قهرمان بینالنهرینی برای رسیدن به جاودانگی را میتوانیم در نسخه کمیک در قالب تنها گذاشتن کاپیتان آمریکا حین جنگ با اژدها و رفتن به سراغ گیاه جاودانگی ببینیم. این کار گیلگمش باعث میشود کاپیتان آمریکا بفهمد همرزم باستانیاش چند هزار سالی با فهمیدن معنای «کار گروهی» فاصله دارد!
گیلگمش تنها قهرمانی نیست که به آینده [دوره کنونی] آمده است. در کمیک سال ۱۹۷۴ مارول با نام «کنان بربر»[۱۰] (دوستی از شهر فراموش شده) یکی از الهههای بینالنهرینی بهنام «اینانا» (الهه عشق) حضور دارد. در این کمیک، اینانا به قهرمانِ بربرِ داستان برای پیروزی در جنگ علیه «لوترز» در یک «شهر فراموش شده» باستانی کمک میکند. اینانای مارول قدرتهایی شبیه به نسخه افسانهای این الهه دارد؛ منجمله قدرت شفا بخشیدن. جالب است که تِم «فراموش کردن» و «فراموش شدگی» در تمام کمیکهای مرتبط با افسانههای بینالنهرینی غلبه دارد. شاید این تم اشاره به فراموش شدگی فرهنگ باستانی بینالنهرین در دوران کنونی اشاره میکند.
ادبیات افسانهای
شاید دوست داشته باشیم فکر کنیم که سفر سال ۱۹۹۲ کاپیتان آمریکا به بینالنهرین باستان تفسیری از فضای سیاسی آن سال بوده است؛ مخصوصاً ماجرای «جنگ خلیج». اما رُی توماس، خالق این کمیک، از طریق ایمیل به من گفت تصویری که از گیلگمش ارائه داده است در علاقه او [به این شخصیت] در دوران دانشگاه و آموزش افسانههای باستانی به دانشآموزان در دبیرستان ریشه دارد.
نتایج مطالعات اخیر نشان میدهد که گنجاندن داستانها [ی اسطورهای] در کمیکها میتواند قدرت بهخاطر سپردن آنها را بیشتر میکند
ترکیب مهارتهای اجتماعی با مهارتهای تحلیلی از طریق مطالعه اسطورهشناسی میتواند مبنایی برای عشق همیشگی به یادگیری شود. نتایج مطالعات اخیر نشان میدهد که گنجاندن داستانها [ی اسطورهای] در کمیکها میتواند قدرت بهخاطر سپردن آنها را بیشتر میکند؛ یافتهای که اهمیت زیادی برای حفظ میراث فرهنگی بینالنهرین دارد.
ایجاد ادبیات افسانهای در مخاطبان آثار علمی تخیلی و فانتزی میتواند فضا را برای معرفی شخصیتهای ناشناختهتر باستانی باز کند. کمیکهای مارول بهطور مجازی تمام خدایان یونان، روم و آسگارد را بهتصویر میکشد، اما ماورای این دنیاهای باستانیِ شناختهشدهتر، مارول خدایان مایایی، هاوایی، ادیان سلتیک و خدایان نهچندان اصیل استرالیایی را نیز در کنار بسیاری دیگر نشان داده است.
استفاده از افسانه بینالنهرینی در کتابهای کمیک بیانگر قابلیتِ پایدار افسانههای باستانی برای پیدا کردن مخاطبان جدید و ایجاد ارتباط با دوران مدرن است. در دنیای چندگانه نامتناهی کمیکها، فهم روایت داستانها میتواند پلی بزند برفراز یک وقفه چهار هزار ساله و داستانهای کهنه را دوباره نو کند تا آنها را برای آیندگان نگه دارد.
پینوشت:
[۱] Lugalbanda
[۲] Inanna
[۳] Nergal
[۴] Ereshkigal
[۵] Gilgamesh
[۶] Jack Kerby
[۷] Row Thomas
[۸] Avengers
[۹] Kang
[۱۰] Conan the Barbarian
۱۴ آبان, ۱۳۹۷