
«اتحادیهی آزادیهای اجتماعی آمریکا»، جنسیتگرایی در هالیوود را هدف مبارزهی خود قرار داده است و از دولت میخواهد که وارد عمل شود و به این هدف کمک کند.
بنابر یک گزارش سالانه[۱] که از سوی دانشگاه دولتی سندیگو منتشر میشود، تنها هفت درصد از ۲۵۰ فیلم برتر سال ۲۰۱۴ (از نظر درآمد ناخالص)، توسط زنان کارگردانی شدند. نهاد منتشر کنندهی این گزارش، سوگیریِ جنسیتیِ سیستماتیک را در این زمینه مقصر میداند.
آریِلا میگدل، وکیل ارشد اتحادیهی آزادیهای اجتماعی آمریکا میگوید: «به بسیاری از این زنانِ کارگردان از سوی مدیران استودیوهای فیلمسازی گفته شده است که نمیتوان به آنان اعتماد کرد و پول در اختیار آنها گذاشت. این دیگر صرفاً یک کلیشهی ذهنی یا سوگیری پنهان نیست بلکه تبعیضی علنی است. ما بارها و بارها از کارگردانان زن شنیدهایم که به آنان گفته شده ”این فیلم برای یک زن بیش از حد سخت است“ یا ”شما نمیتوانید این فیلم را بسازید چون مبارزهای است“. آنان چنین چیزی را به زنی میگویند که بسیاری از فیلمهای مبارزهای را کارگردانی کرده است».
بنابراین، روز سهشنبه، اتحادیهی آزادیهای اجتماعی آمریکا[۲] به سه سازمان فدرال که مسئول تضمین فرصت شغلی برابر هستند نامه نوشت. این نامهها با ارائهی پژوهش و ذکر گواهیِ ۵۰ زنِ کارگردان، نمونههایی از سوگیری را نشان داده و از اقدامات جنسیتگرایانه خبر میدهند. مثلاً این نامهها نشان میدهند که برخی استودیوها لیستهای مخفیای از کارگردانان بالقوه برای همکاری تهیه کردهاند که تقریباً فقط شامل کارگردانان مرد میشوند. این لیستها شاید توضیح دهند که مثلاً چرا در سال گذشته تنها ۱۷ درصدِ کارگردانانِ تلویزیون زن بودند.
تحقیقات مختلف دربارهی نقش زنان در هالیوود از وجود یک سوگیری جنسیتی سیستماتیک در این ابرصنعت فیلمسازی خبر میدهند
گروههای حقوق مدنی امیدوار هستند که این پیامها منجر به انجام تحقیقات فدرال و دخالت دولت شده و امکان مطالبه برای علنی کردن لیستهای آماده از استودیوها فراهم شود و یا یک بانک اطلاعاتی از زنان کارگردان برای تهیهکنندگانی که ادعا میکنند «هیچ فیلمساز زنی نمیشناسند» به وجود بیاید.
درخواست برای اقدام فدرال، در پی یک فصلِ پر از تنشِ اسکار انجام شد. کارگردان فیلم سلما، آوا دُوِرنِی از سوی آکادمی اسکار مورد بیتوجهی قرار گرفت و بسیاری از منتقدان ابراز عقیده کردند که ممکن است تعصب علیه زنان و افراد غیرسفیدپوست در این امر نقش داشته باشد؛ خصوصاً که تاکنون تنها چهار کارگردان زن نامزد اسکار شدهاند. همچنین پاتریشیا آرکِت، پس از اینکه جایزهی بهترین بازیگر زن را برد، از فرصت سخنرانیاش برای درخواست حقوق برابر بین زن و مرد در صنعت سینما، استفاده کرد.
برخی استودیوها لیستهای مخفیای از کارگردانان برای همکاری تهیه کردهاند که تقریباً فقط شامل کارگردانان مرد میشوند. این لیستها شاید توضیح دهند که مثلاً چرا در سال گذشته تنها ۱۷ درصدِ کارگردانانِ تلویزیون زن بودند
این ایدهها جدید نیستند: کِیت بلَنچِت در مراسم اسکار سال گذشته «مدیران استودیوهایی که هنوز احمقانه تصور میکنند فیلمهای ساخت زنان یک تجربهی خاص محسوب میشوند» را به شدت مورد انتقاد قرار داد. حتی یکی از مدیران سابق شرکت سونی، اِیمی پاسکال گفت که در سال ۲۰۱۴ «تمام سیستم، طوری تنظیم شده است که [زنان فیلمساز] شکست بخورند».
اکنون این انتقادها بسیار عمومیت پیدا کرده است. میگدل میگوید: «مدتی است که خشمی در حال شکلگیری است، چه در مورد آوا دُوِرنِی و چه در مورد تفاوت مبلغ پرداخت به زنان و مردان که از طریق اسناد افشا شدهی سونی برملا شد. این مسائل منجر به آن شد که زنان بگویند: ”این اتفاق برای من رخ داد و حالا میدانم که این بخشی از یک الگوی سیستمی بزرگتر است“. به نظر من، به همین خاطر است که حالا دیگر زنان، برای درخواست کمک به سمت ما میآیند».
این مشکل، محدود به کارگردانان نیست، پشت دوربین، تنها ۱۷ درصد از تمام کارگردانان، نویسندگان، تهیهکنندگان، تدوینگرها و عکاسان سینمایی که در ۲۵۰ فیلم برتر (از نظر درآمد ناخالص) کار میکنند، زن هستند. همچنین یک گزارش[۳] نشان میدهد که زنان (نسبت به مردان) احتمال بسیار کمتری دارد که از فیلمهای مستقلی که مورد تشویق گستردهی منتقدان قرار میگیرند، به کار در فیلمهای استودیویی که بودجههای بسیار بیشتری دارند، برسند. این گزارش نشان میدهد که کسب جایزه از سوی کارگردانان زن (در قیاس با مردانی که جایزه میگیرند) بهندرت منجر به کسب فرصتهای شغلی خوب میشود. زنانی مانند کاترین بیگهلو[۴] (مهلکه، سی دقیقه پس از نیمهشب) و سوفیا کاپولا (گمشده در ترجمان، حلقهی بلینگ) استثناهای این قاعده هستند.
میگدل میگوید: «این باور وجود دارد که مردان میتوانند فیلمهای مربوط به زنان را کارگردانی کنند، اما زنان نمیتوانند فیلمهای مربوط به مردان را کارگردانی کنند». در حالی که پال فِیگ میتواند فیلم موفق ساقدوشها را که بر محور زنان میگردد، کارگردانی کند و جاد اَپِتاو[۵] فیلم بعدی اِیمی شومر به نام لاشهی قطار[۶] را کارگردانی کرده است، به زنان فرصت مشابهی داده نمیشود تا فیلمهای مبارزهای یا نمایشهای مردمحوری مانند بازی تقلید یا اسنایپر آمریکایی را بسازند. میگدل میگوید: «من فکر میکنم که وقتی کاترین بیگهلو جایزهی اسکارش را برد، مردم تصور کردند که بالاخره زنان دارند این فرصتها را به دست میآورند. اما اگر بر اساس آمار سخن بگوییم، این اتفاق نیفتاده است».
وقتی زنانِ کمتری مینویسند و کارگردانی میکنند، فیلمهایی که حرف زنان را میزنند هم کمترند و در نتیجه، نقشهای برجستهی کمتری هم برای زنان وجود دارد
حتی زنان بازیگر هم برای رسیدن به فرصتهای مشابه با همکاران مردشان با مشکل مواجه هستند. ایمیلهای فاش شدهی سونی مشخص کرد که ستارگانی همچون جنیفر لارنس و ایمی آدامز، از همتایان مردشان کمتر پول میگرفتند، در حالی که دقایق حضور آنها در فیلم، با مردان مساوی یا حتی بیشتر از آنان بود. مسلماً این دو مشکل با یکدیگر ارتباط دارند: وقتی زنانِ کمتری مینویسند و کارگردانی میکنند، فیلمهایی که حرف زنان را میزنند هم کمترند و در نتیجه، نقشهای برجستهی کمتری هم برای زنان وجود دارد.
یک تحقیق در سال ۲۰۱۳ نشان داد فیلمهایی که در آزمون بِکدِل[۷] قبول شدند، پول بیشتری هم از گیشه به دست آوردند. آزمون بکدل یک تحلیل ساده است که بررسی میکند آیا دو زن که در فیلم با یکدیگر صحبت میکنند، در مورد چیزی غیر از یک مرد حرف میزنند یا نه. به رغم این نتایج، مدیران استودیوها کماکان تصور میکنند که مخاطبان نمیخواهند فیلمهایی ببینند که به دست زنان و در مورد زنان ساخته شدهاند.
طبق مطالعهای، عموم کسانی که در هالیوود کار میکنند معتقدند فیلمهای زنان مربوط به یک «حوزهی خاص» هستند و موفقیت آثار زنمحوری همچون یخزده، جاذبه و سری هانگر گیمز در گیشه تصادفی است
مطالعهای که اخیراً از سوی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انجام شد[۸]، نشان میدهد افرادی که در هالیوود کار میکنند عموماً فکر میکنند، فیلمهای زنان مربوط به یک «حوزهی خاص» هستند. این باور در حالی هنوز وجود دارد که فیلمهای با محوریت زنان از قبیل یخزده، جاذبه و سری هانگر گیمز موفقیت گیشهای عظیمی کسب کردهاند. موفقیت این فیلمها اکثراً تصادف و شانس خوانده میشود.
اکنون اقدامات قانونی ممکن است استودیوها را وادار کند که درصد بالاتری از کارگردانانِ زن را مورد توجه قرار دهند و استخدام کنند، که البته این بدان معنا نیست که استودیوها از این اقدام خوششان خواهد آمد. میگدل میگوید: «من به عنوان یک وکیل، استخدام با بیمیلی را بر استخدام نکردن ترجیح میدهم. آنجا است که تغییر آغاز میشود».
پینوشت:
[۱] Celluloid Ceiling
[۲] The American Civil Liberties Union
[۳] Sundance and Women in Film study
[۴] Kathryn Bigelow
[۵] Judd Apatow
[۶] Trainwreck
[۷] Bechdel Test
[۸] University of Southern California’s Media, Diversity and Social Change Initiative
۱۹ آبان, ۱۳۹۷