بیلژ ابیری
افشاگریهای مستند جدید الکس گیبنی به نام پاکسازی: ساینتالوژی و زندان باورها[۱]، برای کسانی که کتاب افشاگری تکاندهندهی لارنس رایت[۲] با همین نام را خواندهاند، آنچنان غافلگیرکننده نخواهد بود. اما فیلمها از جنبههای مثبت و منفی با کتابها بسیار تفاوت دارند. کتابهای بیشماری دربارهی کارهای مشکوک سیورلد[۳] قبل از اکران سیاهماهی[۴] وجود داشتند؛ مقالات زیادی قبل از بیرون آمدن حقیقتی ناراحتکننده[۵] دربارهی تغییرات اقلیمی وجود داشتند. افزایش توجه با خودش افزایش خطر میآورد. این چیزی است که گیبنی و رایت خوب درک میکنند و همچنین چیزی است که ساینتالوژی خوب درک میکند. احتمالاً به همین خاطر است که اینقدر شدید با این فیلم مبارزه کردهاند تا جاییکه مستند در سینماهای محدودی به اکران در آمد و از اچبیاو پخش شد. (ماه ژانویه در فستیوال ساندنس برای اولین بار اجرا شد و درباره نمایشش قیلوقال زیادی به راه انداختند که باعث شد پس از آن داوطلبان فستیوال زنجیرهای انسانی دور گیبنی و سوژههایش تشکیل دهند).
پاکسازی مستندی دیدنی است، به معنای واقعی. «رویدادهای» بزرگ ساینتالوژی است به ترکیبی از گردهماییهای نازیها با مراسم جوائز هالیوودی
فرقهی ساینتالوژی حق دارد که بترسد. پاکسازی مستندی دیدنی است؛ به معنای واقعی. ساینتالوژی از به راه انداختن صحنههای دیدنی سود میبرد و یکی از مزیتهای فیلم نسبت به کتاب این است که میتواند تصاویری از «رویدادهای» بزرگ ساینتالوژی نشان دهد که شبیه است به ترکیبی از گردهماییهای نازیها با مراسم جوائز هالیوودی. همچنین میتواند تصاویر ویدیویی از کتمان کردن و طفره رفتن رهبران این فرقه در مواجهه با خبرنگاران را نشان دهد. نمیتوانید آنچه را که میبینید باور کنید: دیدن این چیزها، به جای اینکه صرفاً دربارهشان بخوانیم، بهنوعی باعث میشود ساینتالوژی هم مضحکتر و هم ترسناکتر بهنظر برسد.
فیلم، بسیار شبیه کتاب، با پل هگیس[۶]، نویسنده و کارگردان و پیرو طولانیمدت ساینتالوژی شروع میشود که میگوید چطور در اوایل دهه ۱۹۷۰ به این فرقه جذب شده بود. در آن زمان او مرد جوان سردرگم و دلشکسته و فیلمسازی مشتاق موفقیت بود که به دنبال معنا میگشت و کنجکاوی سالمی دراینباره داشت، اما بیشتر بخش اول فیلم به زندگی و حرفهی بهنسبت نامعقول بنیانگذار ساینتالوژی و رماننویس علمیتخیلی یعنی ال. ران هابارد میپردازد و همچنین به تمامی جنبههای اینکه بیشتر نظام اعتقادی ساینتالوژی ابعاد ژانر علمیتخیلی را منعکس میکند: یعنی داستانهایی درباره جهانهایی تخیلی که برای سرگرمی نوشته شدهاند، اما وقتی بهعنوان حقیقت ارائه میشود جنونآمیز بهنظر میرسند.
ساینتالوژی فعالانه سلبریتیها را دنبال میکند و با تاکتیکهایی آنها را مقید نگه میدارد. جان تراولتا در گروه نگه داشته شده است چون آتوهای خیلی خیلی زیادی از او دارند. وقتی کسی به قول ساینتالوژیستها کمی تشویق لازم داشته باشد، از آن اطلاعات علیهش استفاده میشود
چندین سوژهی مصاحبهی گیبنی در بالاترین سطوح ساینتالوژی قرار داشتند ــ از جمله مارتی راثبرن[۷] که اساساً سالها دومین سمت مهم و مقام بازرس اصلی را داشت ــ و آنها اطلاعاتی ارائه میدهند درباره اینکه ساینتالوژی چگونه فعالانه سلبریتیها را دنبال میکند و با چه تاکتیکهایی آنها را مقید نگه میدارد. در میان این سلبریتیها دو دارایی ارزشمند این فرقه، یعنی تام کروز و جان تراولتا قرار دارند. از قرار معلوم تراولتا در گروه نگه داشته شده است چون آتوهای خیلی خیلی زیادی از او دارند که نتیجهی سالها «حسابرسی» معنوی است (فرآیندی که در آن پیروان ساینتالوژی اساساً مگوترین رازهایشان را برملا میکنند که بعد این رازها ثبت میشود و وقتی کسی آنطور که در مافیا میگویند کمی «تشویق» لازم داشته باشد، از آن اطلاعات علیهش استفاده میشود). کروز درواقع در دهه ۱۹۹۰ بین خودش و ساینتالوژی کمی فاصله انداخته بود، اما این گروه با خراب کردن پنهانی ازدواج کروز با نیکول کیدمن که همیشه به آنها مشکوک بود دوباره مورد توجه او قرار گرفت.
اصلاً مردم چرا وارد چنین فرقهی جنونآمیزی میشوند؟ آنطور که این فیلم روشنسازی میکند، ساینتالوژی در آغاز خودش را بهشکل مجموعه ابزاری نشان میدهد که به افراد کمک میکند زندگی بهتر، آزادتر و هدفمندتری داشته باشند. برخلاف باقی دینها، اصلاً نمیگویند نظام اعتقادی اصلیشان چیست تا اینکه سالهای متمادی (و احتمالاً هزاران هزار دلار) را صرف عضویت در این فرقه کرده باشید. تنها وقتی از «پل» بالا بروید و به سطح «تِتانِ عامل»[۸] برسید متنی مقدس به شما داده میشود: یادداشتهای دستنوشتهی ال. ران هابارد که داستان پیشزمینهی نامعقول بشریت را توضیح میدهد، دربارهی اینکه زمین سیارهای برده است و اینکه انسانها میلیاردها سال پیش به دست دیکتاتور میانکهکشانی، «زینو»[۹]، به زمین آورده شدند، در کوههای آتشفشانی قرار داده شدند، با بمبهای هیدروژنی منفجر شدند و غیره. (هگیس میگوید وقتی بالاخره یادداشتهای هابارد را خواند با خود فکر کرد: «شاید آزمون جنون است؟ شاید اگر کسی این را باور کند بیرونش میکنند؟» زهی خیال باطل.)
بسیاری از افرادی که هنوز در این فرقه هستند وضع بسیار بدی دارند. مجازاتهای پیچیدهای شامل حالشان میشود که اگر افراد معمولی انجامشان میدادند آزار و اذیت و شکنجه به حساب میآمد، اما در مورد ساینتالوژی در کمال شگفتی تحت اولین متمم قانون اساسی مبنی بر آزادی دین محافظت میشود
خندهدار میشد اگر آنقدر تاسفبرانگیز و احتمالاً حتی مجرمانه نبود. همانطور که پاکسازی نشان میدهد، ساینتالوژی با وجود تشریفات پُردنگوفنگ دیوانهوارش سازمانی خشن و شدیداً انتقامجو است. رهبر فعلی آن، دیوید میسکویج[۱۰]، که بعد از مرگ هابارد رهبری کلیسا را به دست گرفت، از عقیدهی بنیانگذار فرقه مبنی بر «هیچوقت دفاع نکن، همیشه حمله» پیروی میکند. افراد شجاعی که با رایت و گیبنی صحبت کردند، که بعضیهایشان در بالاترین سطوح این سازمان قرار داشتند، مورد آزار و اذیت، تعقیب و تهدید قرار گرفتهاند. اما بسیاری از افرادی که هنوز در این فرقه هستند وضع بسیار بدتری دارند و مجازاتهای پیچیدهای شامل حالشان میشود که اگر افراد معمولی انجامشان میدادند آزار و اذیت و شکنجه به حساب میآمد، اما در مورد ساینتالوژی در کمال شگفتی تحت اولین متمم قانون اساسی مبنی بر آزادی دین محافظت میشود. طرز تفکرشان از قرار معلوم اینگونه است: کسی که شستشوی مغزی داده شده است ادعا میکند با رضایت در این مجازات شرکت کرده است؛ مثالهایی از ادیان دیگر، مانند راهبهایی که روزهی سکوت میگیرند یا از مایملکشان صرفنظر میکنند یا به خودشان شلاق میزنند، توجیهی بیشتر برای ساینتالوژی فراهم میکنند. همچنین لازم به ذکر است که این فرقه سالها تلاش کرد کاری کند تا سازمان مالیات آمریکا [به منظور دریافت معافیت مالیاتی] آن را بهعنوان گروهی دینی به حساب بیاورد و بالاخره موفق شد از راه تعداد زیادی شکایتهای متقابل از این سازمان و وعدهی پس گرفتن شکایات در عوض دریافت عنوان گروه دینی این کار را انجام دهد. (پاکسازی کاملاً مشخص میکند که اگر ساینتالوژی این عنوان را دریافت نکرده بود، احتمالاً ورشکست میشد.)
اینکه فیلم گیبنی گاهی کمی خام بهنظر میرسد قابلدرک است: موارد زیادی در پاکسازی وجود دارد و بهراحتی در ساختار فیلمی بلند جا نمیگیرد. موارد ناپسند دربارهی سلبریتیها باید کنار داستانهای غمانگیز اعضای کمتر شناختهشدهای قرار بگیرد که خانوادههایشان از هم پاشیده شدند؛ بازگوییهای شدیداً مدرنشده و فاشیستی اخیر گروه باید کنار مسخرهبازیهای عجیبوغریب خود هابارد قرار بگیرد؛ جزییات حقوقی دفاع ساینتالوژی باید کنار ماجراهای نظارت بر اعضای فرقه قرار بگیرد. گیبنی کمی شبیه بچهای در فروشگاه آبنباتهای افشاگری است و آدم حس میکند دارد سعی میکند تا جای ممکن در فیلمش چیز بچپاند. کار خوبی میکند: پاکسازی حیرتانگیز است. واقعاً بههیچوجه بهتر از این نمیشود.
پینوشت:
[۱] Going Clear: Scientology and the Prison of Belief
[۲] Lawrence Wright
[۳] SeaWorld پارکهای آبی زنجیرهای در آمریکا
[۴] Blackfish
[۵] An Inconvenient Truth
[۶] Paul Haggis
[۷] Marty Rathburn
[۸] Operating Thetan: در ساینتالوژی مفهومی معادل با خویشتن یا روح است.
[۹] Xenu
[۱۰] David Miscaviage
۳ آذر, ۱۳۹۷