مورین دود
این روزها زندگی و مرگ ما به این وابسته است که در خانه بمانیم و هیچ کاری نکنیم. گویی در سرابی بیپایان گرفتار شدهایم که هرروز ما را کج خلقتر میکند. پس به نظر میرسد، اکنون زمانی است که باید به برترین متخصصِ هنر هیچچیز در جهان مراجعه کنیم! مردی که همواره این جمله ورد زبانش بوده است: «ارزشش رو نداره که از خونه بیرون بری- که چی؟»
«لری دیوید» را محصور شده در خانهاش واقع در پسیفیک پلیسیدس[۱] لسآنجلس یافتم. مشهورترین مردمگریز آمریکایی گفت: «هیچکس وارد این خانه نمیشود! مگر اینکه به طرز فاجعهباری به یک لولهکش نیاز داشته باشم و مجبور شوم در را باز کنم.»
پرسیدم که بزرگترین ترس تو چیست؟ گفت: «آشوب و احتمالاً نیاز به دندانپزشکی – البته نه اینکه لزوماً به همین ترتیب باشد».
مدتها پیش که او استندآپ کمدینی مفلوک در نیویورک بود، عادت داشت که ناگهان اجرایش را متوقف کرده و به تماشاچیان بگوید: «این دقیقاً همان چیزی است که بعد از پایان هیچی با آن مواجه میشوید». چند سال بعد، او دوتا از بهترین برنامههای تلویزیونیِ تاریخ یعنی «ساینفلد»[۲] و «زیاد ذوقزده نشو»[۳] را ساخت که موضوع آنها… هیچی بود.
«دنیل دآداریو»[۴] منتقد اصلی بخش تلویزیون «ورایتی» که یک اپیزود از «زیاد ذوقزده نشو» را موقع ناهار و یکی را قبل از خواب تماشا میکند، اعتقاد دارد که «این برنامه برای یک گریزگرا[۵] بسیار لذتبخش است». به نظر او دیوید مبرای از خشم طبقاتی است که در جامعه نسبت به هالیوود ابراز میشود و ویدیوها و تصاویر زرق و برقدار اینستاگرامی از حمامهای برگِ گل و قایقهای تفریحی گروهی از سلبریتیها در قرنطینه را به سخره میگیرد.
دآداریو میگوید: «لری معتقد است هرچقدر هم که پول داشته باشید، نه تنها خوشحال نیستید بلکه همچنان خود را به گناهان بیارزشی همچون حسد و غبطه آلوده میکنید. این همان چیزی است که برای من خندهدار است؛ درست برخلاف سلبریتیهایی که از درون جایگاه نرم و گرمشان شما را به شاد بودن دعوت میکنند، درحالیکه فقط سبب افزایش خشم گروهی از مردم میشوند.»
لری معتقد است هرچقدر هم که پول داشته باشید، نه تنها خوشحال نیستید بلکه همچنان خود را به گناهان بیارزشی همچون حسد و غبطه آلوده میکنید. درست برخلاف سلبریتیهایی که از درون جایگاه نرم و گرمشان شما را به شاد بودن دعوت میکنند، درحالیکه فقط سبب افزایش خشم گروهی از مردم میشوند
از دیوید که یک منتقد اجتماعی هالیوود است پرسیدم که چرا سلبریتیها تا به این حد از کمبود خودآگاهی رنج میبرند؟
«نمیدانم! این یک سوال میلیون دلاری است. فکر میکنم که نیتشان خیر است و میخواهند کمک کنند، اما به آخر و عاقبت کارهایشان فکر نمیکنند.» اما او افزود که: «به نظر من در چنین اوضاعی بهتر است که در مورد سبک زندگی کسی قضاوت نکنیم. این دیوانگی است و هیچکس چنین عکسالعملهایی را در شرایط کنونی نمیپذیرد.»
اخیراً دیوید در بیانیهٔ عمومی فرماندار کالیفرنیا ظاهر شد تا از مردم بخواهد که «کرونادان»[۶] نباشند و در خانه بمانند تا «پیرمردهایی چون او را» به دردسر نیندازند.
ما از طریق فیستایم باهم در ارتباط بودیم که گویا در این قرنطینه خیلی به کار آقای دیوید آمده است. «این اولین بار است که از فیس تایم استفاده میکنم و کمی استرس دارم.»
جرموفوبی[۷] که تبرئه شد!
آقای دیوید، پولیور آبیِ تیره، شلوار فندقی و کفش ورزشی پوشیده بود و روی صورتش ریش ژولیدهای به چشم میخورد. «بهتر است که کچلها، مویی روی صورت خود داشته باشند، چراکه خیلی در ظاهرشان تاثیر دارد.»
وقتی از او پرسیدم که چیزی را احتکار میکند یا نه با عصبانیت گفت: «من یک محتکر نیستم. در حقیقت، اگر به خانهٔ کسی بروم و در یکی از کمدها ۵۰ رول دستمال توالت پیدا کنم، به دوستی با او خاتمه میدهم. چنین کاری درست مانند اسبدزدی در دوران غرب وحشی است.»
همچنین در پرانتز اضافه کرد: «یکی مثل من هیچوقت در غرب وحشی دوام نمیآورد. تصور اینکه کسی اسبم را بدزد حسابی دیوانهام میکند. اسبت را بیرون یک سالن میبندی، اما چگونه میشود اوقات خوشی داشت زمانی که میدانی هر لحظه ممکن است یکی اسبت را بدزدد؟ اصلا نمیتوانستم حواسم را جمع کنم و دائم چک میکردم ببینم اسبم سر جایش هست یا نه!»
آقای دیوید سالهاست که ترس بیمارگونهای از میکروبها دارد که در اصطلاح پزشکی به آن جرموفوبیا میگویند. «میتوانم بگویم که فقط سر یک چیز با ترامپ توافق دارم و آن دست ندادن است. میدانی شاید حتی مراودات مرسوم را نیز باید همینجا تمام کنیم، چرا که همیشه باعث دردسر بوده است.»
او همچنین با نظر رئیسجمهور در مورد جذابیت ضدعفونیکننده دست نیز موافق است. «چه کسی میتواند در برابر پیورل[۸] مقاومت کند. هروقت که آن را میبینی به سمتش جذب میشوی.»
حالا که آقای دیوید نمیتواند بیرون برود و با دوستان، همسایگان، غریبهها و کارمندان در مورد چیزهای بیاهمیتی مثل اینکه «آیا منطقی است عینک خود را با پیراهن یک خانم تمیز کند؟» یا اینکه «شکل چوب گلف دسته کوتاه باید چگونه باشد؟» بحث کند، باید این دست از مشاجرات را در داخل خانه دنبال کند!
او اکنون با دختر بزرگ خود «کزی»، یک تولهسگ شپرد استرالیایی به نام «برنی» (همنام «برنی سندرز» که آقای دیوید نقش او را با شباهتی باورنکردنی در «پخش زنده شنبه شب»[۹] اجرا میکند)، گربهاش و همسرش «اشلی آندروود» (یکی از تهیهکنندگان «آمریکا کیست؟»[۱۰] سریال طنز تلویزیونی «ساشا بارون کوهن») در قرنطینه به سر میبرد.
« در طول روز لحظهای نیست که حداقل دو نفر با هم مشاجره نکنند». او در مورد این مرداب سه نفره میگوید: «هر زمان کمی اوضاع آرام میشود، دوباره دو نفر به هم میپرند و موضوع مشاجره معمولاً سر شستن ظرفها است. این به آن میگوید چرا ظرف نمیشویی یا چرا در ظرف شستن کمک نمیکنی! فکر میکنم این اکنون معضلی جهانی است.»
«مشکل دیگر این است که یکی شروع به تماشای یک برنامهٔ تلویزیونی کرده و برای دیگران صبر نمیکند. حداقل بپرسید! اشلی اصلاً سوال نمیکند که آیا کس دیگری هم مایل است با او همراهی کند یا نه! فقط شروع میکند به تماشا و بعد از آن محال است که کسی بتواند او را کنترل کند. من البته میتوانم او را کنترل کنم؛ به یک باره وارد اتاق میشوم و او هم فوراً تلویزیون را خاموش میکند.»
من یک محتکر نیستم. در حقیقت، اگر به خانهٔ کسی بروم و در یکی از کمدها ۵۰ رول دستمال توالت پیدا کنم، به دوستی با او خاتمه میدهم. چنین کاری درست مانند اسبدزدی در دوران غرب وحشی است
کزی دیوید میگوید که لری در دنیای واقعی لزوماً آغازگر یک مشاجره نیست. «شاید با توجه به کاراکتر او در تلویزیون کمی عجیب به نظر برسد، اما او تاب دشمنی با کسی را ندارد.» دخترش میگوید که اگر من در خانه با کسی بحث کنم او طاقت نمیآورد و به نوعی اذیت میشود.
اگرچه تمامی برنامههای تلویزیونی دیوید در مورد نالیدن و غر زدن است اما در خانه او اصلاً حوصلهٔ این حرفها را ندارد.
«فقط اوست که میتواند تو را قانع کند، جر و بحث چقدر احمقانه است.» خانم دیوید میگوید: «او اصلا حوصلهٔ غرغر شنیدن ندارد، به خصوص الان که همه در خانههایمان هستیم. او به شدت از خودخوری متنفر است. اگر شما افسرده هستید یا احساس بدی دارید فقط به شما میگوید که دوش بگیر. انگار تنها نسخهٔ درمانی او برای استرس روانی همین است. و اگر این راهکار اثر نکرد میگوید که برو یک بار دیگر دوش بگیر.»
قدرت نه گفتن
آقای دیوید آماده میشود تا در محلهٔ خلوت و آرام خود قدم بزند. «وقتی میبینم یکی دارد به سمت من میآید، به طرف دیگر خیابان تغییر مسیر میدهم. یادم میآید که در دوران کودکیام در محلهٔ بروکلین نیویورک همین کار را زمانی انجام میدادم که بچههای ایتالیایی دنبالم بودند تا مرا تلکه کنند. هنگامی که کسی راهش را قبل از رسیدن به من تغییر میدهد، میدانید دست خودم نیست، اما میگویم که چطور جرات کرد چنین جسارتی بکند؟»
در عجبم که او چگونه بدون رستورانهایی سر میکند که بخش عمدهای از خوراک برنامههای تلویزیونی او را فراهم میکنند.
«نکتهٔ مثبت شرایط کنونی زمان صرف ناهار است. قبلاً ۱۵ دقیقه وقت مرا میگرفت اما اکنون نه. یا بوقلمون داریم یا ماهی تن، چراکه چیز دیگری در خانه پیدا نمیشود.»
مزیتی دیگر نیز هست که من آن را به آقای دیوید ضداجتماع یادآوری میکنم. اینکه زندگی اجتماعی متوقف شده است. او گفت: «به نظرم اینکه دیگر جایی دعوت نمیشویم فوقالعاده است. بله من عاشق این روزها هستم. زیرا دیگر مجبور به بهانهتراشی نیستم.» در «زیاد ذوقزده نشو» کاراکتر آقای دیوید، که نسخهای به مراتب آزاردهندهتر از خودِ واقعی اوست، مدام دروغ میگوید تا از موقعیت متفاوتی بگریزد. «نه گفتن مهارت عجیبی است و افراد معمولاً به ندرت مستقیماً نه میگویند. در واقع نه گفتن نیاز به تفکر زیادی دارد. نگاهی به متنها و ایمیلهایی بیندازید که در آن سعی میکنید به سادگی بگویید نه، اما وقت و زمان زیادی برای بیان صحیح و دقیق آن صرف میکنید.»
به نظرم اینکه دیگر جایی دعوت نمیشویم فوقالعاده است. بله من عاشق این روزها هستم. زیرا دیگر مجبور به بهانهتراشی نیستم. نه گفتن مهارت عجیبی است و افراد معمولاً به ندرت مستقیماً نه میگویند
«شریل هاینز» که نقش همسر سابق دیوید را در «زیاد ذوق زده نشو» بازی میکند، اظهار داشت: «شرط میبندم که لری اکنون در بهشت است. او سالها است که در فاصلهگذاری اجتماعی به سر میبرد.»
آقای دیوید معتقد است که بهترین راه برای جلوگیری از خود تخریبی در قرنطینه این است که به این موضوع مانند ترک سیگار فکر کنیم. «شما از خواب بیدار میشوید و با خود میگویید: من امروز سیگار نمیکشم و قرار هم نیست که از خود بیخود بشوم. این تنها راهی است که میشود با این موضوع کنار آمد.»
بحران کنونی، واژگان عجیب و غریبی را نیز به وجود آورده است، مانند: «کروناسازگاری»[۱۱] (جدایی زن و شوهر به دلیل قرنطینه خانگی و زیاد در کنار یکدیگر بودن!) «کرونازاد»[۱۲] (بچههایی که پس از دوران قرنطینه متولد میشوند!)، و «کروناشنایی» [Isolationship] (رابطههای دوستانهای که در قرنطینه شکل می گیرند). در هالیوود نیز اصطلاح «بچههای خوب دورهٔ همهگیری»[۱۳] به دلیل رفتارهای گونهٔ بسیار حساسی به سر زبانها افتاده است، که ناگهان خود را درگیر مهربانی شوکهکنندهای یافتهاند. این افراد رفتارهایی مانند دست تکان دادن برای عابران و تشکر از پاکبانها و ماموران پلیس را انجام میدهند.
آقای دیوید در این روزهایی که خود آن را «بحران افسارگسیخته»[۱۴] مینامد، به مانند همیشه یادداشتهایی روی موبایل خود ذخیره میکند. او امیدوار است این یادداشتها که در واقع یادگاری از این روزهای تاریک کالیفرنیای آفتابی است، بعدها بتواند به عنوان منبع الهامی، حتی به صورت یکی دو فلشبک، در «زیاد ذوقزده نشو» به کارش بیاید.
به تازگی فصل دهم این مجموعه که طی دو دههٔ گذشته مخاطبان زیادی را جذب کرده است، به پایان رسید. آقای دیوید میگوید این فصل که در واقع نمایشی قابل قبول در زمینهٔ نزاکت سیاسی[۱۵] است، شاید مورد پسندش واقع گردد.
طبق معمول کاراکتر او در شهر پرسه میزند و موضوعات بیاهمیت و کوچکی را تبدیل به بحران میکند.
آقای دیوید هنگامی که فهمید ترامپ برشی از یک اپیزود او را ریتوئیت کرده، بسیار متعجب شد. در این اپیزود لری ابتدا یک کلاه «ماگا»[۱۶] (کلا قرمز طرفداران ترامپ) به سر میکند تا لیبرالهای هالیوود را از سر خود باز کند و در جایی دیگر از این کلاه استفاده میکند تا از درگیری با یک ترامپیست (طرفدار افراطی ترامپ) خشن پشت موتورسیکلت جلوگیری کند. ترامپ صحنهٔ درگیری لری با موتورسوار را با این پیغام توئیت کرده است: «مردانِ سرسختِ ترامپ».
TOUGH GUYS FOR TRUMP! pic.twitter.com/DbjZjGzLWU
— Donald J. Trump (@realDonaldTrump) February 11, 2020
«تو را به خدا این دیگر چه حرکتی بود؟!» آقای دیوید همچنان از این توئیت متعجب است: «واقعاً دیوانه کننده بود، هنوز هم باورم نمیشود.»
برنامهٔ آقای دیوید را گروهی از طرفداران ترامپ نیز دوست دارند. چراکه به شدت به نزاکت سیاسی حمله میکند و سیستم نیز همواره هدف خشم لری است. با این حال او به مخاطبان خود گفت که از ریزش طرفداران ترامپ بعد از اپیزود ماگا ناراحت نیست: «ریزش کنید! بروید! باعث خوشحالی من است.»
هنگامی که صحبت از ترامپ میشود، لری میگوید: «میدانید! پدیدهٔ عجیبی است. بسیار بیکیفیت است. حتی بدترین دیکتاتورهای تاریخ هم ممکن است یک ویژگی مثبت داشته باشند. مثلا استالین! کسی چه میداند؟ شاید او هم یک ویژگی مثبت داشته است!»
او گفت که وقتی ترامپ در سخنرانیهایش حرف مشاوران علمی خود را در همان لحظه نقض میکند، بسیار از دست او عصبانی میشود. «سختترین قسمت روز آن است که ببینی چه چیز از دهان این مرد بیرون میآید. دیوانهات میکند چرا که سر تلویزیون فریاد میکشی. یکدفعه میبینی که داری داد و فریاد میکنی، درست همان کاری که من قبل از سریال ساینفلد، وقتی زوجهای سرخوش نیویورکی را در خیابان میدیدم، انجام میدادم.»
میدانید! پدیدهٔ عجیبی است. بسیار بیکیفیت است. حتی بدترین دیکتاتورهای تاریخ هم ممکن است یک ویژگی مثبت داشته باشند. مثلا استالین! کسی چه میداند؟ شاید او هم یک ویژگی مثبت داشته است!
از او میپرسم آیا میتوان شخصیت ترامپ را سرگرمکننده توصیف کرد؟ آقای دیوید پاسخ میدهد: «او مثل یک کمدی بد است!» دیوید که مستند «هیلاری کلینتون» را به تازگی تماشا کرده است، از لحظهٔ مورد علاقهاش در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری میگوید که هیلاری بدون هیچ درنگی به ترامپ گفت گورش را از کادر او گم کند! «بارها تلاش کردم که در زیرزمین خانهام آن صحنه را تمرین کنم! سعی میکنم خودم را جای هیلاری بگذارم و جملات متفاوتی را خطاب به ترامپ بگویم. مثلا میگویم: به خاطر خدا مرد! داری چیکار میکنی؟! چه غلطی داری میکنی؟ برو عقب!»
لری بسیار خرسند است که دیگر مجبور نیست آخر هفتهها به نیویورک برود و در «پخش زنده شنبه شب» ادای برنی سندرز را در بیاورد. میگوید: «اگر سندرز رئیسجمهور میشد، چه اتفاقی برای زندگی من میافتاد؟»
بعد از اینکه لری از طریق برنامهٔ «ریشههای خود را پیدا کنید»[۱۷] در شبکهٔ پی.بی.اس فهمید که ارتباط فامیلی دوری با برنی سندرز دارد، وقتی در برنامهٔ «امروز» با او مواجه شد، برنی او را «پسرخاله» خطاب کرد. «ملاقات با او همانند ملاقات با عضوی از خانواده بود. میخواستم بدانم نظرش در مورد نقل قول هیلاری کلینتون چیست که گفته بود: هیچ کس در کنگره سندرز را جدی نمیگیرد و مایل نیست با او کار کند. که برنی پاسخ داد: بله کمی غیرمنتظره بود».
آیا لری فکر میکند زمان آن رسیده است که همزادش برنی سندرز دست از رقابت بکشد؟
«بله فکر میکنم زمانش رسیده است. چراکه او عقب مانده است و نمیتواند نامزدی حزب دموکرات را به دست آورد. بهتر است که بیش از این سر خود را کلاه نگذارد.»[۱۸]
از او پرسیدم که برای گذر زمان در این قرنطینه چه کارهایی دیگری انجام میهد که پاسخ داد در حال تماشای مجموعه تلویزیونی «اوزارک»[۱۹] و «غیرمعمول»[۲۰] از نتفلیکس است. او همچنین سعی کرده است که «سلطان ببرها»[۲۱] را نیز ببیند، اما نتوانسته بیش از یک اپیزود ادامه دهد. «من از شیرها و ببرها میترسم. نمیخواستم شاهد صحنههای دلخراش باشم. آنها دیوانهاند.»
دیوید که در فیلم «هرچی که نتیجه بده»[۲۲] محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی «وودی آلن» بازی کرده است، اخیراً مشغول مطالعهٔ کتاب خاطرات این کارگردان نامدار آمریکایی با عنوان «درخور هیچچیز»[۲۳] است. لازم به ذکر است که انتشار این کتاب با جنجالهای فراوانی همراه بود. پس از آنکه شرکت انتشاراتی اَشت[۲۴] به دلیل اعتراض پسر وودی آلن «رونان فارو»، از انتشار این کتاب سر باز زد، انتشارات آرکید[۲۵] وظیفهٔ چاپ و نشر آن را بر عهده گرفت.
«کتاب فوقالعادهای است. خیلی خندهدار است. انگار که با وودی آلن در یک اتاق نشستهای و به حدی کتاب خوبی است که بعد از خواندنش فکر میکنی انگار این مرد هیچ اشتباهی در زندگیاش نکرده است.»
من فقط میتوانم به پیر شدن «باستر کیتون» فکر کنم. میدانید! او کمدین بزرگی بود ولی شما دیگر علاقهای به کارهای او نداشتید. حتی افراد مسن نیز علاقهای به دیدن پیرها از قاب تلویزیون ندارند
به آقای دیوید گفتم که با اظهاراتِ پیشینِ او مخالفم که معتقد بود مردم بعد از دوره خاصی دیگر دوست ندارند پیرمردهای تنها و غرغرو را در قاب تلویزیون ببینند. چراکه من میتوانم یکسره و بدون توقف «زیاد ذوقزده نشو» را تماشا کنم.
او گفت: «من فقط میتوانم به پیر شدن باستر کیتون فکر کنم. میدانید! او کمدین بزرگی بود ولی شما دیگر علاقهای به کارهای او نداشتید. حتی افراد مسن نیز علاقهای به دیدن پیرها از قاب تلویزیون ندارند.»
زمان آن رسیده بود که آقای دیوید ارتباطش با ما را قطع کند و به کارهای مهمتری مثل «انجام دادن هیچ کاری» برسد! آخرین لحظات این گفتوگو را به چند پرسش و پاسخ سریع اختصاص دادم.
انکار یا تائید
- بهترین بِیگِلهای[۲۶] نیویورک را میتوان در ابسلوت بیگلز خیابان ۱۱۰ پیدا کرد.
تا حالا امتحان نکردم. تا خیابان ۱۱۰ نمیروم که یک بیگل بخورم. مگر دیوانه شدهام؟
- شما دوست دارید که آدامستان را در شومینه بیندازید.
درست است. همچنین دوست دارم آدامس یا کاغذی را در یک سطل زباله ده متر آن طرفتر بیندازم و ببینم که آیا موفق میشوم یا نه. شاید یک برنامه تلویزیونی جدید هم برای این موضوع راه انداختم.
- به مدت یک ساعت پورشه داشتید و بعد آن را پس دادید.
یک هفته بود! نه یک ساعت…
- شما دوست ندارید که ستارگان میهمان در «زیاد ذوقزده نشو» صورت شما را لمس کنند.
درست است.
- شما هرگز دوربین عکاسی نداشتهاید.
بله. البته به غیر از دوربین موبایلم. علاقهای به عکاسی ندارم. که چی؟ برای کی مهم است؟
- هنگامی که شما به «بیل کلینتون» کمک مالی کردید، از شما پرسیدند که آیا مایل هستید با او دیدار کنید و شما پاسخ دادید «نه! خیلی ممنون».
خاطرم نیست. اما شاید همینطور بوده است، میخواستم اعتبار بِرَندم را حفظ کنم.
- هنگامی که نوجوان بودید، مادرتان به حدی نگران آیندهٔ شما بود که نامهای به ستون مشاورهٔ نیویورکپست نوشت و از آنها کمک خواست.
بله او این کار را کرده بود. عادت داشتم که ستون دکتر «رزی فرانسبلا» را بخوانم و به یکباره دیدم که آن روز در مورد من نوشته بودند. خود من! ای کاش آن ستون را میبریدم و نگه میداشتم.
- اخیراً زیاد مدیتشن انجام میدهید.
اوه! نه! واقعا مایهٔ اتلاف وقت بود. فقط باید یکجا مینشستم و یک سری حرکات را تکرار میکردم. با این کار به چه چیز میرسیدم؟
[۱] the Pacific Palisades
[۲] Seinfeld (1989 – 1998)
[۳] Curb Your Enthusiasm (2000 – تاکنون)
[۴] Daniel D’Addario
[۵] Escapist
[۶] Covidiot: واژهای جدید که در شبکههای اجتماعی تولید و به فرهنگ لغت آکسفورد اضافه شد. این عبارت ترکیبی از Covid و Idiot (به معنای احمق) است و به کسی اطلاق میشود که سرسختانه در مقابل توصیههای اجتماعی برای کم کردن مراودات، مقاومت کرده و به گسترش کرونا دامن میزند.
[۷] Germophobe
[۸] Purell یک برند آمریکایی محلول ضدعفونی کنندهٔ دست
[۹] Saturday Night Live
[۱۰] Who’s America
[۱۱] covidivorce
[۱۲] corona babies
[۱۳] Pandemic Nice Guys
[۱۴] Chaos break
[۱۵] P.C. Political Correctness
[۱۶] Make America Great Again
[۱۷] Find Your Roots
[۱۸] این گفتوگو در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۲۰ انجام شده است و «برنی سندرز» ۴ روز بعد از این تاریخ و در هشتم آوریل از انتخابات کنارهگیری کرد.
[۱۹] Ozark
[۲۰] Unorthodox
[۲۱] Tiger King
[۲۲] Whatever Works
[۲۳] Apropos of Nothing
[۲۴] Hachette Book Group
[۲۵] Arcade Publishing
[۲۶] Bagel
۳۱ فروردین, ۱۳۹۹