مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›سیاست›آخرین روزها در کابل: یا چگونه «قهرمانان آمریکایی» از مهلکه می‌گریزند
فیلمی که تا به حال ندیده‌اید

آخرین روزها در کابل: یا چگونه «قهرمانان آمریکایی» از مهلکه می‌گریزند

حتی بهترین فیلم‌های هالیوود درباره افغانستان نیز نتوانستند ما را برای اتفاقات امروز آماده کنند
دسته‌بندی: سیاست فیلم مقاله

آن هورنادی

منتقد ارشد فیلم واشنگتن پست و نویسنده کتاب «تصاویر ناطق: چگونه فیلم ببینیم»؛ هورنادی فعالیت خود به عنوان منتقد و روزنامه‌نگار را از سال ۱۹۹۵ آغاز کرد.

مترجم: محمد مهدی کائینی
منبع: The Washington Post
حجم مقاله: ۱۳۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=6432

پاسخ دادن لغو پاسخ

«برد پیت» در نقش ژنرال «گلن مک‌ماهون» در کنار «بن کینگزلی» در نقش «حامد کرزی» در نمایی از فیلم «ماشین جنگ» (دیوید میشد، ۲۰۱۷)

دسته‌بندی:
سیاست

آن هورنادی

منتقد ارشد فیلم واشنگتن پست و نویسنده کتاب «تصاویر ناطق: چگونه فیلم ببینیم»؛ هورنادی فعالیت خود به عنوان منتقد و روزنامه‌نگار را از سال ۱۹۹۵ آغاز کرد.

مترجم: محمد مهدی کائینی
منبع: The Washington Post
حجم مقاله: ۱۳۰۰ کلمه

در حالی که ما با داستانی که خودمان برای خودمان از افغانستان روایت کرده بودیم، حسابی سرگرم و خشمگین شده و اطمینان خاطر پیدا کردیم که همه چیز در امن و امان است، یک داستان کاملا متفاوت در خارج از روایت غالب، در حال رخ دادن بود.

«ما قبلا این فیلم را دیده‌‌ایم.»

وزیر دفاع آمریکا «لوید آستین»[۱] در ماه مارس در تلاش بود تا با این جمله، رئیس جمهور را برای حفظ هزاران نیروی آمریکایی در افغانستان قانع کند، اگرچه منظور آستین از «فیلم»، اشغال عراق توسط داعش بود، اما این جمله برای اکثر آمریکایی‌ها یادآور سال ۱۹۷۵ و صحنهٔ نمادین تخلیه آمریکایی‌ها – و تلاش مردم ویتنام شمالی برای پیوستن به آن‌ها – از پشت‌بامی در سایگون بود؛ «روری کندی»[۲] در مستند جذاب «آخرین روزها در ویتنام»[۳] (۲۰۱۴) به طور مجدد این صحنه‌ها را خلق کرد.

در این هفته تجمع هزاران افغانستانی در فرودگاه کابل و تلاش شتاب‌زده آن‌ها برای فرار از کشور، یادآور همان میزان غم و درماندگی‌ای بود که کندی در فیلم خود به تصویر کشید. در آن آشوب روز دوشنبه حداقل ۷ نفر جان خود را از دست دادند؛ عده‌ای کناره‌ها و پایه‌های چرخ‌ هواپیمای نظامی آمریکایی در حال حرکت را گرفته بودند و متاسفانه تعدادی از آن‌ها سقوط کردند.

شوک‌آور بودن آن تصاویر یا تقدیر خواندن آن‌ها، به نسخه‌ای از روایت اشغال افغانستان که دیده‌اید و باورش کرده‌اید، وابسته است.

در ۲۰ سال گذشته، هالیوود داستان‌های زیادی را در مورد جنگ در افغانستان روایت کرده است. حتی اگر این روایت‌ها با شمای کلی این فضا تطابق محدودی داشته باشند، پارامترهای این فیلم‌ها عمدتاً به‌واسطه مجموعه آثار جنگی‌ ساخته شده پیش از آن‌ها، ترسیم شده بود. البته شاید آرمان‌گرای حق‌به‌جانبی مانند «استیون اسپیلبرگ» بتواند بعد از جنگ ویتنام، با ساخت میدان جنگ قهرمانانه‌ای در درام جنگ جهانی دومی شبیه «نجات سرباز رایان» قسر در برود، اما فیلم‌های جنگی معاصری که دم از تعصب می‌زنند، دیگر اذهان را به خود جذب نمی‌کنند.

اتفاقات این هفته برای هر کسی که آن فیلم‌ها را دقیق تماشا کرده باشد، سیاه‌ترین پیش‌بینی‌های پایان این قصه بود

تعداد اندکی استراتژی یا اصول اخلاقی حمله به افغانستان درست بعد از حملات ۱۱ سپتامبر را به چالش کشیدند. اما چرخش سریع دولت بوش به عراق، در مقایسه با مسائل پیچیده و حل‌ نشده جنگ افغانستان، پروژه‌ای عاری از نمایش‌های وطن‌‌پرستانه بود.

فیلم‌هایی که به دنبال استخراج ارزش‌های سرگرمی‌محور از جنگ افغانستان بودند، باید به این دوگانگی یا به صورت ضمنی و یا به روش هجو، اذعان می‌کردند. اتفاقات این هفته برای هر کسی که آن فیلم‌ها را دقیق تماشا کرده باشد، سیاه‌ترین پیش‌بینی‌های پایان این قصه بود. با این وجود، جدی‌ترین و خرمندانه‌ترین فیلم‌ها در مورد جنگ نتوانستند واقعیت‌های کینه‌توزانه امروز را هویدا کنند.

یکی از اولین فیلم‌های این حوزه در سال ۲۰۰۴، مستند انتقادی «فارنهایت ۱۱/۹»[۴] به کارگردانی «مایکل مور»[۵] بود که با فضایی جنجال‌آمیز اما متقاعد‌کننده علیه جنگ‌های افغانستان و عراق، نگاه طرفداران بسیاری را به خود جلب کرد، اما تاثیر مشهودی بر سیاست نگذاشت. به دنبال آن، در سال ۲۰۰۷ سه فیلم دیگر در رابطه با جنگ افغانستان اکران شدند که درصد موفقیت هریک از آن‌ها متفاوت بود.

«رابرت ردفورد»[۶] فیلم «شیرها برای بره‌ها»[۷]، که نقدی جدی به تاخت چشم بسته جامعه آمریکایی به سمت جنگی با زمینه‌های جعلی بود را کارگردانی کرده و در آن به نقش‌آفرینی پرداخت. در «جنگ چارلی ویلسون»[۸]، دیگر فیلم هوشمندانهٔ این حوزه که در دوران جنگ سرد روایت می‌شود، «تام هنکس» نقش سیاستمدار تگزاسی سرزنده‌ای را بازی کرد که عملیات آمریکایی‌ها برای حمایت از مجاهدین افغانستانی در سال ۱۹۸۰ را مهندسی می‌کند.

«کریس همسورث» در نمایی از فیلم «۱۲ نیرومند» (نیکولای فوسی، ۲۰۱۸)

به دلیل غیر قابل درک بودن این فضا برای اکثر آمریکایی‌ها، هر کدام از این فیلم‌ها در تلاش بودند تا از این کشور و از این مبارزه روایتی مفهوم ارائه دهند. در مقابل فیلم‌های داستانی، مخاطبان عمدتاً در مستندها شاهد نقدهای تند و تیزی بودند. مستند برنده اسکار «تاکسی به سوی تاریکی»[۹] اثر «الکس گیبنی»[۱۰]، اولین گزارش‌ اتهام‌آمیز از شکنجه‌های فاجعه‌بار و بی‌تاثیر و برنامه‌های دستگیری ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری «جرج دبلیو بوش» بود.

در سال ۲۰۱۰، «امیر بارلو»[۱۱]، با مستند «داستان تیلمن»[۱۲]، اثری ماهرانه با لایه‌هایی موشکافانه در مورد خدمات، فداکاری و وطن‌پرستی را به تصویر کشید؛ این فیلم در مورد بازیکن سابق لیگ فوتبال آمریکایی، «پت تیلمن» است که در سال ۲۰۰۴ در مرز افغانستان و پاکستان به ضرب گلوله یکی از سربازان آمریکایی کشته شد، و رسانه‌‌ها در تلاش بودند تا با دروغ این قتل را به نام طالبان ثبت کنند.

به همان میزان که این مستندها در تلاش برای زیر سوال بردن فلسفه بنیادین و اهمیت جغراسیاسی حفظ نیروهای آمریکایی در افغانستان بودند، جریان اصلی هالیوود علاقمند بود این جنگ ادامه یابد

به همان میزان که این مستندها در تلاش برای زیر سوال بردن فلسفه بنیادین و اهمیت جغراسیاسی حفظ نیروهای آمریکایی در افغانستان بودند، جریان اصلی هالیوود علاقمند بود این جنگ ادامه یابد تا از آن به عنوان پس‌زمینه داستان‌ها (ارزش این کشور بیشتر از آن بود که به زمینه‌ای برای صحنه‌پردازی برخی از سکانس‌های «آیرون من» تبدیل شود) یا محلی برای به آزمایش گذاشتن دلاوری‌های شخصیت‌های واقعی، بهره ببرد. فیلم‌سازان جریان اصلی با اجتناب عامدانه از تحلیل‌های پیچیده سیاسی یا محتوای تاریخی سنگین، به دنبال روایت‌هایی رفتند که بر شجاعت عده‌ای از سربازان («تنها بازمانده»[۱۳]) یا قهرمان‌بازی‌های نیروهای ویژه ارتش («۱۲ نیرومند»[۱۴]) متمرکز است.

این روایت‌‌های ماموریت محور در ابتدا بر شایستگی در مواجهه با دشمنی ناشناس یا دولت‌مرد و یا افسر ارشدی نالایق تمرکز دارد، و در نهایت کارگردان‌ها ابهامات دنیای واقعی را در فیلم جاری می‌کنند (یکی از افسران ارشد افغانستانی به افسر نیروهای ویژه «میچ نلسون» (با بازی «کریس همسورث») در فیلم ۱۲ نیرومند می‌گوید، «اگر اینجا را ترک کنید، بزدل، و اگر بمانید دشمن به حساب می‌آئید»). اگر بازیگر فیلم شما از یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا باشد، امتیاز بیشتری خواهید گرفت.  

پس از ترور «اسامه بن لادن» در سال ۲۰۱۱ (که بلافاصله در فیلم «۳۰ دقیقه پس از نیمه شب»[۱۵] بازسازی و ارائه شد)، تغییرات قابل لمسی از روایت‌های غیرسیاسی برنامه تلویزیونی «بیدار شو آمریکا!» در ستایش‌ از سربازان به سوی هجویه‌ها ایجاد شد. این حماقتی که امروز آن را با عنوان «جنگ همیشگی» آمریکا می‌شناسیم، با بدبینی‌های پوچ فیلم‌هایی چون «سگ‌های جنگی»[۱۶] و یا با تلاش‌های ناهنجار و همراه با خوش‌مزگی‌های تأسف‌بار فیلمی چون «ویسکی تانگو فاکسترات»[۱۷]، مورد بررسی قرار گرفت. مستند «مبارزه مبهم»[۱۸] (۲۰۱۹) ساخته «مایلز لاگز»[۱۹] فیلم‌بردار سابق تنفنگدارن دریایی آمریکا، حقیقتی بی‌پرده، و وجهه ناخوشایند دیگری از باورهای «حمایت از سربازان» ارائه کرده که در مورد فیلم‌های حامی این فضا و لفاظی‌های زمان جنگ توضیح می‌دهد.

مسئله این نیست که ما این «فیلم» را پیش از این ندیده‌ایم. مسئله این است که از ابتدا در حال تماشای فیلم اشتباهی بودیم

کاراکتر «برد پیت»[۲۰] در فیلم «ماشین جنگ»[۲۱]، تشبیه دست‌وپاشکسته‌ای از «ژنرال استنلی مک‌کریستال»[۲۲] (فرمانده نیروی‌های آمریکایی در افغانستان) ارائه می‌دهد که در یک پارودی کوبریک‌وار، به بازنمایی دقیقی از تکبر و خودفریبی یک فرمانده نظامی تبدیل شده است. به دنبال آن، درام «پاسگاه»[۲۳] اثر «راد لوری»[۲۴] روایت جالب توجهی از عملیات کامدیش در سال ۲۰۰۹ را به تصویر کشیده و موفق به مطرح کردن سوالات مهمی شد؛ نه تنها درباره این که چرا قهرمانان فیلم به اجبار در نبردی وارد می‌شوند که محکوم به شکست است، بلکه درباره بیهودگی کل این جنگ.

با این وجود، فیلم‌ها بیش از این قادر نیستند مخاطب آمریکایی را از حقیقت ماجرا مطلع کنند. کدام مستندسازی می‌تواند یکی از مقامات ارتش را متقاعد کند، تا جلوی دوربین در مورد تردیدهای عمیق خود در مورد آموزش سربازهای افغانستانی صحبت کند؟ کدام تهیه‌کننده‌ هالیوودی برای ساخت تریلری در مورد ریشه‌های فساد در دولت‌های رؤسای جمهور سابق افغانستان «حامد کرزای» و «اشرف غنی»، چراغ سبز خواهد داد؟

در حالی که ما با داستانی که خودمان برای خودمان از افغانستان روایت کرده بودیم، حسابی سرگرم و خشمگین شده و اطمینان خاطر پیدا کردیم که همه چیز در امن و امان است، یک داستان کاملا متفاوت در خارج از روایت غالب، در حال رخ دادن بود. مسئله این نیست که ما این «فیلم» را پیش از این ندیده‌ایم. مسئله این است که از ابتدا در حال تماشای فیلم اشتباهی بودیم.


[۱] Lloyd Austin

[۲] Rory Kennedy

[۳] Last Days in Vietnam

[۴] Fahrenheit 9/11

[۵] Michael Moore

[۶] Robert Redford

[۷] Lions for Lambs

[۸] Charlie Wilson’s War

[۹] Taxi to the Dark Side

[۱۰] Alex Gibney

[۱۱] Amir Bar-Lev

[۱۲] The Tillman Story

[۱۳] Lone Survivor

[۱۴] ۱۲ Strong

[۱۵] Zero Dark Thirty

[۱۶] War Dogs

[۱۷] Whiskey Tango Foxtrot

[۱۸] Combat Obscura

[۱۹] Miles Lagoze

[۲۰] Brad Pitt

[۲۱] War Machine

[۲۲] Gen. Stanley McChrystal

[۲۳] The Outpost

[۲۴] Rod Lurie

۲ شهریور, ۱۴۰۰

تگ ها آمریکاافغانستانبرگزیدهتنها بازماندهجنگ چارلی ویلسونسی دقیقه پس از نیمه شبطالبانماشین جنگهالیوودویسکی تانگو فاکسترات

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.