مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و ساینس›آینده‌شناسی›هُنرِ جَنگ

هُنرِ جَنگ

کریستوفر نولان از وضعیت فیلم‌ها، پیشرفت تلویزیون و تأثیرات اسپیلبرگ می‌گوید
دسته‌بندی: آینده‌شناسی تکنولوژی مصاحبه

برنت لنگ

مدیر عامل یک شرکت استارتاپی معروف به‌نام ووکرا

منبع: Variety
حجم مقاله: ۳۱۵۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=1885

پاسخ دادن لغو پاسخ

دسته‌بندی:
آینده‌شناسیتکنولوژی

برنت لنگ

مدیر عامل یک شرکت استارتاپی معروف به‌نام ووکرا

منبع: Variety
حجم مقاله: 3150 کلمه

اخیراً صحبت‌های منفی و گسترده‌ای درباره اُفول سینما شده است، اما «کریستوفر نولان[۱]»، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان انگلیسی، ازجمله کسانی نیست که آیه‌ی یأس می‌خوانند. تابستان گذشته، هنگامی که فروش باکس آفیس و آمار سینماروان به کمترین میزان خود در چند دهه‌ی اخیر رسیدند، «نولان» با خوش‌بینی هنر خود را نشان داد و شوکی از سینمای واقعی را با دانکرک[۲] منتقل کرد.

این فیلم تماشاچیان را به یکی از نقاط عطف جنگ جهانی دوم می‌برد و لحظه‌ای را شرح می‌دهد که نیروهای بریتانیایی با احتمال شکست کامل به دست نازی‌ها روبه‌رو بودند. این فیلم که با دوربین‌های آی‌مکس فیلم‌برداری و با فیلم ۷۰ میلی‌متری ارائه شده است، همچنین این مسئله را یادآوری می‌کند که بهتر است بعضی صحنه‌ها در عریض‌ترین صفحات ممکن نمایش داده شوند. «دانکرک» نه‌تنها تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت، بلکه موجب شد تماشاچیان در سراسر دنیا برای دیدن آن صف بکشند و درنتیجه فیلم در سراسر جهان ۵۲۴ میلیون دلار فروش کرد.

نولان در مصاحبه‌ای با ورایتی در جشنواره فیلم تورنتو که موضوعات گسترده‌ای را دربردارد، گفت: در دوره‌ای که همه نوع قصه‌گویی وجود دارد، فیلم‌هایی که به چیزهایی می‌پردازند که فقط فیلم‌ها می‌توانند آن‌ها را نشان دهند، برای خودشان جای به خصوصی باز می‌کنند. در مقام کارگردان، سعی می‌کنم به مردم چیزی را نشان بدهم که پیش از آن ندیده‌اند.

نولان، در سوئیتی در هتل «شانگری لا»، با ژاکت اسپرت مشکی و شلوار راحتی و دستبند خوش‌شانسی بودائی که در سفری خانوادگی به خاور دور خریداری کرده، همانند ترکیبی بین یک زمین‌دار انگلیسی و استاد سخنوری شده است. میان صحبت‌های فرعی درباره تاریخ فیلم و چالش‌های فنی ساخت «دانکرک»، حرفش را قطع می‌کند تا از فلاسکی کرومی، لیوان چایش را پر کند. او به کانادا آمده است تا دانکرک را دوباره به رأی‌دهندگان آکادمی معرفی کند، فیلم را روی پرده‌ی آی‌مکس نشان دهد و بعد از آن جلسه‌ی پرسش‌وپاسخ برگزار کند. او می‌گوید که فیلم را با در نظر گرفتن جوایز درست نکرده است و به همین دلیل تصمیم گرفته شد که آن را در جولای اکران کنند و نه در آخر سال و با بقیه‌ی فیلم‌هایی که امید است مورد تمجید واقع شوند. اما باتوجه به نقدهای گرمی که دریافت کرده و به پشتوانه کمبود رقیبان پیشتاز، بیشتر و بیشتر به نظر می‌رسد «دانکرک» فیلمی باشد که در شب اسکار حتماً جایزه را خواهد برد. در بدترین حالت، حداقل باعث می‌شود نولان برای نخستین بار نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کارگردان شود.

سازنده‌ی فیلم‌های موفقی همچون «شوالیه‌ی تاریکی»[۳]، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد»[۴]، «تلقین»[۵]، «میان‌ستاره‌ای»[۶] و همچنین فیلم مستقل و درخشان «ممنتو»[۷] این‌گونه توضیح می‌دهد: به نظرمان قرار بود از فیلم‌های سرگرم‌کننده باشد. این توصیف برای چنین محتوایی عجیب هستند، البته به دنبال یک سرگرمی درگیرکننده و دلهره‌آور بودیم. می‌خواستیم بیشترین تماشاچی را داشته باشد که چنین اتفاقی در اکرانِ تابستان می‌افتد.

نولان برای «دانکرک»، نوعی جدید از فیلم‌های جنگی را به وجود آورده است؛ نوعی که بیشتر از فیلم‌های مهیجی مانند «جاذبه»[۸] یا «مکس دیوانه: جاده خشم»[۹] الهام گرفته است تا از فیلم‌های طراز اول این ژانر مانند «راه‌های افتخار»[۱۰] یا «پاتن»[۱۱]. به‌جای نمایش جابجایی وسیع نیروها یا پرداختن به جزییات راهبردهای نظامی از طریق نشان دادن نماهایی از ژنرال‌ها که دور میز مشغول برنامه‌ریزی برای حمله‌ی بعدی هستند، نولان تصویری برجسته و بسیار واضح از جنگ می‌کشد که سربازهای گرفتارشده در کنار اقیانوس را مورد توجه قرار می‌دهد. البته نبرد جنگنده‌ها و ناوشکن‌های واژگون هم وجود دارند، اما در حین تمام این وقایع دوربین روی چهره‌های جوان سربازانی باقی می‌ماند که تلاش می‌کنند به مکانی امن راه پیدا کنند. این‌یکی از نخستین فیلم‌های جنگی است که همان مقدار که به جزییات زندگی نظامیان علاقه نشان می‌دهد؛ مانند جستجوی آن‌ها برای غذا، چکمه یا جایی برای قضای حاجت؛ به همان مقدار نیز به درگیری‌های بین ارتش‌ها می‌پردازد. این کارگردان می‌گوید: در نظر من این یک فیلم جنگی نبود بلکه داستانی درباره‌ی بقا بود.

پیش از آنکه هدف خود را عملی کند و داستان این‌که چطور شهروندان میان‌سال ناوگانی از قایق‌های موتوری و بادبانی تشکیل دادند، در کانال انگلیس سفر کردند و به‌سلامتی ارتش خود را به خانه رساندند را به فیلم تبدیل کند، نولان برای مشورت گرفتن و کمک از دوستش «استیون اسپیلبرگ» کمک خواست. او از این کارگردان خواست تا نسخه‌ی اولیه‌ی فیلم‌نامه‌ی «نجات سرباز رایان»[۱۲] که تنها شش بار پخش شده بود را در اختیارش بگذارد، تا بتواند به تیمش نشان دهد «اسپیلبرگ» چگونه نبرد ساحل «اوماها» را سازمان‌دهی کرده است. اما اسپیلبرگ برای نولان کاری بیشتر از تنها قرض دادن نسخه‌ی فیلم انجام داد.

اسپیلبرگ می‌گوید: با دانستن و احترام به این‌که «کریس» یکی از خیال‌پردازترین فیلم‌سازهای دنیاست، توصیه‌ام به او این بود که مثل کاری که من در «رایان» انجام دادم، نسبت‌به تحقیقی که داشت انجام می‌داد، خلاقیتش را در وهله‌ی دوم قرار دهد؛ تا فیلم درام تاریخی‌اش مطابق با حقیقت باشد.

تماشای «نجات سرباز رایان» به نولان کمک کرد بفهمد چطور «دانکرک» را متفاوت بسازد. او می‌گوید: این فیلم به‌هیچ‌وجه قدرتش را از دست نداده است. شروعی واقعاً دل‌خراش دارد و بعد از آن سکانس‌هایی وجود دارند که تماشایشان واقعاً وحشتناک است. نمی‌خواستیم با چنین چیزی رقابت کنیم چون واقعاً موفقیت بزرگی است. متوجه شدم که به دنبال نوع دیگری از تنش هستم.

صحنه‌ی آغازین اسپیلبرگ در فیلم «نجات سرباز رایان» که تقریباً سی دقیقه به طول می‌انجامد و در آن از جسدها خون فواره می‌زند و اعضای بدن جدا می‌شوند و فریادهایی از درد به گوش می‌رسد، هنوز هم به‌عنوان نمایشی ماهرانه از کشتار در میدان جنگ باقی مانده است. «نولان» می‌دانست که نمی‌تواند با کاری که دوستش انجام داده بود رقابت کند، پس خون و خونریزی را به حداقل رساند. «دانکرک»، باوجود تمام بی‌رحمی‌اش، تقریباً هیچ نشانی از خون ندارد. نولان می‌گوید:

به تعلیق نیاز داشتم و زبان تعلیق زبانی‌ست که اجازه ندهد آدم چشمش را از روی صحنه بردارد. زبان ترس آن زبانی است که باعث می‌شود آدم چشم‌هایش را بپوشاند. نوع متفاوتی از تنش است. بخش‌های مختلف فیلم را نه طبق خشونت و نه طبق خون، بلکه طبق خطر فیزیکی بنا کردیم

برای این کار، او سفری دریایی در کانال انگلیس را به خاطر آورد که سال‌ها پیش با «اِما توماس»، همسر و همچنین تهیه‌کننده‌ی فیلم‌هایش، و به همراه دوستی دانشگاهی رفته بود. چیزی که فکر می‌کردند قرار است سفری تفریحی باشد، به نبردی ۱۹ ساعته با طبیعت تبدیل شد. توماس تعریف می‌کند: فاجعه پشت فاجعه اتفاق می‌افتاد. موج‌ها و بادهای ترسناکی می‌آمد. اما این اتفاق باعث شد متوجه شجاعت شهروندان معمولی‌ای شویم که سوار قایق‌های کوچک شدند تا مردم را نجات دهند. رد شدن از کانال در دوره‌ی صلح و با دانستن این‌که غذاهای فرانسوی در آن‌طرف آب منتظرمان هستند وحشتناک بود و درعین‌حال این افراد در زمان جنگ با قایق‌های خود به کانال وارد شدند.

برای نشان دادن این احساس، نولان فیلم‌نامه‌ی «دانکرک» را از هرگونه پیش‌زمینه خالی نگه داشت. تماشاچیان چیز زیادی درباره‌ی آن خلبان با بازی «تام هاردی» یا آن قایقران با بازی «مارک رایلنس» نمی‌دانند. حتی نام کامل آن‌ها به تماشاچیان گفته نمی‌شود و فقط به اسم «فاریِر» و «آقای داسون» شناخته می‌شوند. چیزی که برای نولان اهمیت داشت این نبود که شخصیت‌هایش در کشور خود زن یا نامزدی دارند، بلکه این بود که این شخصیت‌ها چطور به افتادن بمب بر سرشان واکنش نشان می‌دهند؛ در چنین شرایطی زندگی‌نامه بی‌اهمیت می‌شود.

«هویته ون هویتما»، فیلم‌بردار فیلم می‌گوید: به‌یک‌باره در ساحل قرار می‌گیریم بدون آنکه چیز زیادی از شخصیت‌ها بدانیم. ناگهان همه‌چیز به آدم هجوم می‌آورد و فوری و بدون منطق اتفاق می‌افتد. ما هر چیزی که شخصی یا احساسی بود را حذف کردیم.

«پال توماس اندرسون»، کارگردان «استاد»[۱۳] و «خون به پا خواهد شد»[۱۴] و ستاینده‌ی «دانکرک»، کیفیت موجز آن را تحسین می‌کند و اشاره می‌کند که دیالوگ‌های حداقلی به قدرت فیلم افزوده‌اند: ساختار فیلم که عملاً بی‌کلام است خیلی برای من جالب بود. فقط عناصر ضروری باقی‌مانده‌اند و هیچ‌چیز دیگری وجود ندارد.

ویژگی تحول‌آمیز دیگری نیز در «دانکرک» وجود دارد. فیلم با سه محدوده زمانی مختلف بیان می‌شود و در سه فضای مختلف پیش می‌رود که همه در آخرین بخش به هم می‌رسند. در یک بخش «رایلنس» نقش شهروند بریتانیایی معمولی را بازی می‌کند که موظف شده است با قایق بادبانی‌اش سربازان را از سواحل فرانسه نجات دهد. داستان او در طی یک روز بیان می‌شود. در بخشی دیگر، خلبان جنگنده‌ی «اسپیت‌فایر» با بازی «هاردی» در طی یک ساعت با ذخیره‌ی سوخت کم با جنگنده‌های هوایی نازی مواجه می‌شود. بخش سوم، که «فیون وایت‌هد» را به‌عنوان سربازی سرگردان در ساحل دانکرک نشان می‌دهد، در طی یک هفته اتفاق می‌افتد.

تمرکز در کل فیلم بر تجربه‌ی فیزیکی جنگ است، که نولان با تمرکز بر جزییات پیش‌پا‌افتاده به آن دست می‌یابد. اکثر فیلم‌ها از پرداختن به جزئیات سفر از نقطه الف به نقطه ب گذر می‌کنند، اما «دانکرک» به مقدار زیادی به تدارکات می‌پردازد. می‌خواهد که تماشاچیان فکر کنند چطور می‌شود هواپیمایی را هدایت کرد که حتی نصف مخزن سوختش پر نیست یا چطور می‌شود انرژی این را به دست آورد که با تلاطم‌های کانال مقابله و به سمت قایق نجات شنا کرد. برای نولان، همه‌چیز در درگیری ذهنی مربوط است. این چیزی است که سینما، با بودجه‌های عظیم و پرده‌های نمایش گسترده‌اَش می‌تواند بطورمنحصربه‌فردی به آن دست یابد، و این روشی برای تمایز قائل شدن بین سینما و تلویزیون است. اشکالی ندارد اگر «بازی تاج‌وتخت»[۱۵] و «چیزهای عجیب‌تر»[۱۶] در هزارتوی داستانشان غرق شوند و این کاری است که صحنه‌ی کوچک با ساعت‌ها پخش بهتر می‌تواند انجام دهد. اما نولان با «دانکرک» چیزی سخت‌تر، پرتنش‌تر و بی‌امان‌تر ارائه می‌دهد.

نولان می‌گوید:

به نظرم سینما و تلویزیون متفاوت هستند و تفکر مرسوم در حال حاضر این است که این دو باید به هم بپیوندند و یکی بشوند. سناریویی که در آن فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی به هم شبیه شوند، باعث بالا رفتن تلویزیون می‌شود، اما فیلم‌ها را کوچک می‌کند

دیدن «نولان» به‌عنوان آخرین مدافع بزرگ سینما وسوسه‌انگیز است؛ این‌که در برابر موج افزایش سیستم‌های دیجیتالی جدید و سریال‌های تلویزیونی پررنگ و لعاب می‌ایستد و درعین‌حال بر تقدس تجربه‌ی سینما اصرار می‌ورزد. و فراموش نکنیم که او پیشنهاد کار با نت‌فلیکس را رد کرده است و این غول پخش رسانه را متهم به تلاش برای تخته کردن در سینماها کرده و تصمیم این شرکت برای صرف‌نظر کردن از اکران فیلم‌هایش در سینماها و عرضه مستقیم فیلم‌ها به مشترکین را «نسنجیده» خوانده است. اما پس از آن لحنش را ملایم‌تر کرد و تأکید داشت که در حین تور رسانه‌ای برای «دانکرک»، کلمات بدی را انتخاب کرده است. او حتی تا جایی پیش رفت که به «تد ساراندوس»، مدیر اصلی محتوای نت‌فلیکس، ایمیل زد و عذرخواهی کرد.

نولان اقرار کرد: باید بیشتر ادب را رعایت می‌کردم. به حرفی که زدم اعتقاد دارم اما طرز بیانم مدبرانه نبود. اصلاً باتوجه به ماهیت کار حقیقتاً تحول‌زایی که نت‌فلیکس انجام داده است صحبت نکردم. کارشان خارق‌العاده است. لازم است که به این خاطر به آن‌ها احترام گذاشته شود و برای من هم محترم هستند.

اما یک‌چیز است که «نولان» به‌هیچ‌وجه نظرش را درباره آن تغییر نمی‌دهد. ماه‌هاست که استودیوها و صاحبان سینما درباره‌ی توافقی احتمالی مذاکره می‌کنند که باعث خواهد شد فیلم‌ها ظرف چند هفته پس از اکرانشان در شبکه خانگی قابل‌دسترسی باشند. در ازای مداخله‌ی زمان پخش خانگی فیلم‌ها با سه ماه پخش انحصاری فیلم‌های استودیویی بزرگ در سینماها، صاحبان سینما درصدی از درآمد اجاره فیلم‌ها در شبکه خانگی را دریافت خواهند کرد. به نظر نولان این طرح مزخرف است: در تمامی زندگی حرفه‌ایم، فیلم‌های پخش خانگی وجود داشته‌اند. به‌عنوان یک فیلم‌ساز، هنگامی‌که در دهه‌ی ۹۰ تازه شروع به کار کرده بودم، کابوسم این بود که فیلمم به‌طور مستقیم برای فروش پخش خانگی قرار داده شود. خود این کار چیز جدیدی نیست. تفاوت و تازگی آن در حال حاضر در فروش این ایده به وال‌استریت به‌عنوان نوآوری یا کاری جدید تلقی می‌شود.

نولان از تماشای فیلم در سینما خوشش می‌آید و تجربه‌ی جمعی آشکار شدن داستان به همراه تماشاچیان را باارزش می‌داند. همچنین معتقد است که برای خراب نکردن مدل پخشی که نسل‌ها برپا بوده است، دلایل اقتصادی نیز وجود دارد. او به این نکته اشاره کرد که ناشران کتاب هنوز هم نسخه‌های جلدسخت کتاب‌ها را قبل از نسخه‌های جلدکاغذی انتشار می‌دهند تا درآمد آن را به حداکثر برسانند. به نظر او، چنین رویکرد ویترینی (رویکردی که میان اکران در سینما، انتشار پخش خانگی و پخش از تلویزیون تمایز قائل می‌شود) درنهایت درآمد را برای همه بیشتر می‌کند.

نولان می‌گوید: در هر صنعت دیگری، مثلا صنعت خودرو یا هر چیز دیگری، بر زمان رونمایی از یک محصول نظارت می‌شود. این ایده که صنعت فیلم‌سازی باید چنین چیزی را کنار بگذارد و بدون دلیل همه‌چیز را هم‌زمان بیرون بدهد بسیار غیرمنطقی است. به تجارت آسیب می‌رساند و دیگران هم درنهایت به همین نتیجه خواهند رسید.

سر صحنه، مانند تمامی رهبران برجسته‌ی نظامی، نولان رهبری را از خط مقدم انجام می‌دهد. از صندلی کارگردان دوری می‌کند و همکارانش می‌گویند دائم در حال حرکت است. خودش می‌گوید: عوامل صحنه صندلی ندارند، پس این‌که من بنشینم، زمانی که همه سر پا هستند، به نظرم درست نیست. اعضا از شما انرژی می‌گیرند. از سرعت شما انرژی می‌گیرند. اگر یکجا بنشینم و منتظر باشم که کارها انجام بگیرند، سطح انرژی کاهش پیدا می‌کند.

«وایت‌هد»، بازیگر انگلیسی ناشناخته‌ای که نولان از میان همه انتخاب کرد تا نقش «تامی»، یعنی سربازی خسته از جنگ را بازی کند، می‌گوید که کارگردان رویکردی بسیار فعال را اتخاذ کرده بود: هر کاری که شما انجام بدهید را خودش هم انجام می‌دهد. مثلاً وقتی درون آب بودیم و به‌زور باید از قایق بالا می‌رفتیم، دیدیم که او هم آنجا بود. خودش را در تمامی شرایط قرار می‌داد.

«کنت برانا[۱۷]» که نقش یک فرمانده باشخصیتی پولادین را بازی می‌کند، می‌گوید که نولان به جزییات توجه زیادی دارد. این بازیگر شرح داد: موقع تست لباس حضور داشت، حواسش به مدل موهایم بود، لباس‌هایم را بررسی می‌کرد و به‌طورکلی ریزه‌کاری‌هایی شخصی به‌تمامی جزییات اضافه می‌کرد.

«نولان» عادت‌های خاص خود را هم دارد. لباس فرم دارد و ترجیح می‌دهد حین کارگردانی کت بلیزر بپوشد و همیشه با یک گروه خاص کار می‌کند. طراح تولید، تدوینگر، آهنگساز و دیگر پرسنل اصلی کارهایش تقریباً شش فیلم است که باهم کارکرده‌اند. «ون هویتما» در این گروه جدید است که نخستین بار با این کارگردان برای فیلم میان‌ستاره‌ای همکاری کرد. از او برای ملحق شدن به این تیم درخواست شد زیرا فیلمبردار همیشگی نولان، «والی فیستر» خود کارگردان شده است. وفاداری «نولان» دوطرفه است. «ریچارد کینگ»، طراح صدای «دانکرک» می‌گوید: اگر به گوشم برسد که نولان در حال کار روی فیلمی است، وقتم را آزاد می‌کنم. تا حالا چندین کار را رد کرده‌ام چون برایم اهمیت دارد که با نولان کار کنم. او باعث بهتر شدنِ من می‌شود.

بااین‌که نولان در ظاهر بسیار نوآور است، خودش بیشتر سنت‌گراست. برای فیلم‌برداری از فیلم‌های نگاتیو استفاده می‌کند که کاری بعید است چون حالا بیشتر فیلم‌سازان از دوربین‌های دیجیتال استفاده می‌کنند که ارزان‌تر هستند و استفاده از آن‌ها نیز سریع‌تر است. و در دوره ای که بیشتر فیلم‌هایی که بودجه‌ای هنگفت دارند از جادوی کامپیوتری برای نمایش دادن اعجاب‌های پیکسلی استفاده می‌کنند، نولان از پرده‌های سبز اجتناب می‌کند. او گروهش را موظف کرد تا کشتی‌های جنگی و هواپیماهای واقعی پیدا کنند و تیم خود را به لتونی و نروژ فرستاد تا سلاح‌های مناسب آن دوره را بیابند. او ناوشکن‌هایی ساخت که تا نیمه در آب بودند و یک موج‌شکن چوبی عظیم درست کرد و تا جای ممکن جلوه‌های ویژه را جلوی فریم دوربین قرار داد به‌جای این‌که آن‌ها را مرحله پس از تولید اضافه کند. همین باعث شد همه‌چیز واقعی‌تر به نظر برسد. برانا می‌گوید: ما سروصدای خودمان را سر صحنه داشتیم و بااین‌که تصور جنگ واقعی سخت بود، کریس تجربه‌ی سر صحنه را از حدود عادی فراتر برد که باعث شد بازی ما هم تحت تأثیر قرار بگیرد.

ازآنجایی‌که نولان معتقد است جلوه‌های دیجیتالی ممکن است تقلبی و غلط انداز به نظر برسند، از گروه تولیدش خواست تا با مدل‌های قدیمی‌تر فریب‌کاری سینمایی آشنا شوند. «نیثان کراولی»، طراح تولید فیلم، ارتشی سه‌هزارنفره از آدمک نقاشی کرد که از دور شبیه نیروهای انسانی واقعی به نظر می‌رسیدند و نسخه‌هایی با اندازه‌ی کوچک‌تر از کشتی‌ها به کار گرفت که می‌شد جای انبوهی از ناوشکن‌ها را با آن پر کرد. نولان می‌گوید:

تکنیک‌های قدیمی‌تر بهتر جواب می‌دهند. برای جلوه‌های ویژه، بعد از مدتی حقه‌های مدرن بی‌ارزش‌تر به نظر می‌آیند. چشم تماشاچی‌ها تیز است

برای ایجاد حس واقع‌نمایی بیشتر، نولان تمامی مراحل فیلم‌برداری را به سواحل فرانسه منتقل کرد که به‌عنوان مکانی شناخته می‌شود که در آن انگلیسی‌ها شهامت و دلاوری خود را نشان دادند. هنگام سفری تحقیقاتی با کراولی، نولان متوجه شد امکان بازسازی سواحل پست، موج‌های کف‌آلود و خط افق تیره و غم‌انگیز آنجا به‌راحتی وجود ندارد. کراولی می‌گوید: نولان کت‌وشلوار مشخصش را عوض کرد و شلوارک و تی‌شرت و کلاه بیس‌بال پوشید تا ناشناس باشد و حدود ۲۸ کیلومتر روی ساحل قدم زدیم. به این نتیجه رسیدیم که باید همان‌جا فیلم‌برداری را انجام دهیم.

فیلم‌برداری در «دانکرک»، که هنوز بمب‌های عمل‌نکرده‌ای در ماسه‌های آن فرورفته‌اند، مدام باعث به خاطرآوردن مردانی می‌شد که حین مبارزه با فاشیسم جان داده بودند. نولان برایمان تعریف کرد: یک روز یکی از آدم‌های محلی آنجا جلویم را گرفت و به من یک دکمه داد که متعلق به یونیفرم سربازی بریتانیایی بود. همین شدیداً احساسات آدم را برمی‌انگیزد. این دکمه، و این‌که نمی‌دانیم چه اتفاقی برای فردی که یونیفرم را به تن داشته افتاده است. دوست دارم تصور کنم که آن سرباز به خانه برگشته و به زندگی‌اش ادامه داده است، اما هیچ راهی برای فهمیدن وجود ندارد.

موفقیت «دانکرک» موردی فراگیر نیست. در ماه‌های اخیر، فیلم‌هایی مانند «بلید رانر۲۰۴۹»[۱۸] و «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها»[۱۹] موفق نشدند نقدهای بسیار مثبتِ خود را به فروش بالا تبدیل کنند. به زبان ساده، تعداد فیلم‌های ناموفق از فیلم‌های پرفروش بیشتر است و فیلم‌های پرفروش بدون شک کمیاب شده‌اند. اما نولان نمی‌پذیرد که این افت در فروش مسئله‌ای خاص باشد. او می‌گوید که مردم‌دوست دارند به سینما بروند. مسئله فقط برنامه‌ریزی است. به نظر او عدم وجود فیلمی مانند «جوخه‌ انتحار»[۲۰] در ماه آگوست سود گیشه را دچار رکود کرد اما یک فیلم دیگر «جنگ ستارگان»[۲۱] در ماه دسامبر کمک می‌کند که سال با موفقیت به پایان برسد. بااین‌حال نولان اقرار می‌کند که تلاش استودیوها برای دست یافتن به سود مداوم باعث می‌شود محتاط شوند. همچنین باعث می‌شود مجموعه فیلم‌های ابرقهرمانی به‌شدت زیاد شوند (چیزی که برای نولان با سه‌گانه‌ی شوالیه‌ی تاریکی خوب جواب داد) و فیلم‌های شجاعانه و با موضوعات تازه به‌اندازه کافی ساخته نشوند. او می‌گوید: باید به تعادلی مناسب برسیم. علاوه بر این‌که باید چیزی را به مردم نشان دهیم که قبلا پسندیده‌اند، باید برایشان موضوعات غافلگیرکننده هم در نظر بگیریم.

و این اتفاقی است که برای «دانکرک» افتاد. انبوهی از مردم به سینماها آمدند تا فیلمی را ببینند که به تخلیه‌ای مربوط به ۷۰ سال پیش می‌پردازد و بیشتر مردم آن را فراموش کرده‌اند. همان‌طور که کارگردان این فیلم به‌صراحت اقرار کرد، هیچ فرمول ساده‌ای برای تکرار موفقیت آن با فیلمی دیگر وجود ندارد. نولان می‌پرسد: تماشاچی‌ها چه می‌خواهند؟ خب، آن‌ها نمی‌دانند که چه می‌خواهند. فقط می‌دانند که چیزی می‌خواهند و وقتی آن را ببینند خواهند فهمید که همان را می‌خواستند.


[۱] Christopher Nolan

[۲] Dunkirk

[۳] The Dark Knight

[۴] The Dark Knight Rises

[۵] Inception

[۶] Interstellar

[۷] Memento

[۸] Gravity

[۹] Mad Max: Fury Road

[۱۰] Paths of Glory

[۱۱] Patton

[۱۲] Saving Private Ryan

[۱۳] The Master

[۱۴] There Will Be Blood

[۱۵] The Game of Thrones

[۱۶] Stranger Things

[۱۷] Kenneth Branagh

[۱۸] Blade Runner 2049

[۱۹] War for the Planet of the Apes

[۲۰] Suicide Squad

[۲۱] Star Wars

۲۶ شهریور, ۱۳۹۷

تگ ها استاداستیون اسپیلبرگاما توماسبلید رانر ۲۰۴۹پاتنپل توماس اندرسونتام هاردیتلقینجاذبهجنگ ستارگانجوخهخون به پا خواهد شددانکرکراه‌های افتخارریچارد کینگسیاره‌ میمون‌هاشوالیه‌ی تاریکیفیون وایت‌هدکریستوفر نولانکنت برانامارک رایلنسمکس دیوانه: جاده خشممیان‌ستاره‌اینجات سرباز رایاننیثان کراولیهویته ون هویتماوالی فیستر

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

مجله هنری پشت صحنه، پایگاه توليد محتوا در تمامی حوزه‌های میان‌رشته‌ای هنر و علوم انسانی است. این پایگاه ذیل اهداف، محورها و سیاست‌گذاری خود با توليد محتوای متنی، صوتی و تصویری به فعاليت رسانه‌ای و ژورناليستی می‌پردازد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.