سریال شاخص بعدی نتفلیکس یک کمدی تاریک است. یا شاید یک اثر علمی تخیلی؟ یک درام؟ یک داستان روانشناسی دلهرهآور؟ ژانر قسمت اول سریال مشخص نیست؛ گمراهکننده و مرموز است و اصلاً هم علاقهای به توضیح دادن در مورد خودش ندارد. درخشان نیز هست.
شاید بتوان تنها در مورد محل وقوع اتفاقات مطمئن بود که جایی شبیه به نیویورک سیتی است، اما دوره زمانی آن را نمیتوان با اطمینان مشخص کرد. از نظر زیباییشناسی متعلق به دهه ۱۹۸۰ است، اما از نظر تکنولوژی به دهه ۲۰۸۰ تعلق دارد. شاید اصلاً در دوران کنونی باشد، البته یک نسخه توسعه نیافته از آن. آمریکا تبدیل به یک فرهنگ سازمانی تهاجمی شده که شما را ترغیب نمیکند تا محصولی را بخرید، بلکه به شما دستور میدهد این کار را انجام دهید. نوشتههای تبلیغاتی بزرگ و همسو هستند. علامتهای بزرگی از جنس نئون برای تبلیغ خمیردندان از یک طرف رودخانه هادسون تا طرف دیگر آن کشیده شده است. رباتها در پیادهروها میان مردم حرکت میکنند، اما کارکرد محدودی دارند. یکی از آنها فقط برای تمیز کردن فضولات سگها در پیادهرو ساخته شده است. برای انجام تراکنشهای مالی کوچک میتوانید بهجای دادن پول، چند کلیپ تبلیغاتی روی یک دستگاه قابل حمل بهنام رفیق تبلیغاتی[۱] (نام آشنایی بهنظر میرسد) نگاه کنید.
اگر ژانر فیلم و لحن و صحنهپردازیهای آن گیجکننده باشد، در عوض بازیگران اصلی آن شناخته شده و آشنا هستند. جونا هیل نقش «اوون میلگریم»[۲] را بازی میکند که پنجمین پسر یک صنعتگر ثروتمند نیویورکی و وصله نچسب خانواده است. او که نسبت به خواهر-برادرهایش شخصیت درونگراتری دارد، درگیر افسردگی و شیزوفرنی شده است. اما استون در نقش «آنی لندزبرگ»[۳] ظاهر شده است؛ یک زن جوان دمدمی مزاج و تندخو که دچار اختلال اضطراب و وسواس است.
این دو کاراکتر در ابتدا یکدیگر را نمیشناسند و تفاوتهایی اساسی با هم دارند. تنها نقطه مشترکشان، جایگاه اشتباهشان در زندگی شخصی است. آنها زمانیکه جداگانه در یک آزمایش پزشکی ثبتنام میکنند، با هم آشنا میشوند.
اوون میپندارد آنی یکی از بازیگران کلیدی یک «الگوی» مرموز و از پیش تعیین شده است و فکر میکند قرار است آنی دستورالعملهایی برای نجات سیاره زمین به او بدهد. احتمالاً تا اینجای داستان فهمیده باشید چه فیلم عجیب و غریب و سرزندهای پیش روی شما است. انگار کرت وونگات[۴] فیلمنامه آن را در خواب دیده است. (فیلمنامه در حقیقت براساس یک نمایش نهچندان مشهور نروژی با همین نام نگاشته شده است.)
تا این بخش از داستان اما استون نقش کلیدی خود را در سریال بهدست آورده و جونا هیل در حال کسب این نقش است. دو بازیگر بهخوبی از همان ابتدای فیلم شما را با خود همراه میکنند. بیشترین زمان در قسمت اول به اوون، عبوس بودن او، خشکی و بیروحی چهره او و برجسته کردن دیالوگهای نامعقول او اختصاص داده شده است. کاراکتری که قرار است در آینده خواهر زن او شود از او میپرسد: «تو چرا توی نقاشی خانوادگی نیستی؟» اوون پاسخ میدهد که بهزودی در نقاشی اضافه خواهد شد و این تأخیر فقط بهخاطر آن است که «نقاش یه فرصت شش ماهه مطالعاتی گرفته و به نپال رفته تا در مورد نور تحقیق کنه».
کارگردانی «مجنون» برای کارگردان این سریال «کری فوکوناگا» یک مأموریت جسورانه از جانب نتفلیکس است. این شبکه بهدلیل تجویز افسارگسیختگی به کارگردانان و نویسندگان شهرت دارد و «مجنون» نمونهی از کنترل خارج شدهی این افسارگسیختگی محسوب میشود
کارگردانی مجنون برای کارگردان این سریال کری فوکوناگا[۵] که از عوامل قسمت اول کارآگاه حقیقی نیز بود، یک مأموریت جسورانه از جانب نتفلیکس است. این شبکه بهدلیل تجویز افسارگسیختگی به کارگردانان و نویسندگان شهرت دارد و مجنون نمونه از کنترل خارج شدهی افسارگسیختگی محسوب میشود.
در قسمت آزمایشی (اپیزود یکم) مجنون سؤالات زیادی پیرامون دنیای این سریال ایجاد میشود. بخش پایانی قسمت اول، بستر هیجان را برای چند قسمت بعدی در درون یک آزمایشگاه فراهم میکند. خلاصه داستان نشان میدهد که اوون و آنی سوژهی یک «درمان دارویی جدید و رادیکال» خواهند شد: «مخترع قرصها میگه یه سری از اینا میتونه هر مشکل مغزی رو حل کنه، حالا مریضی مغزی باشه یا مشکل عاطفی. اونا تضمین کردن دوره درمانی سه روزه هیچ عوارض جانبی نداره و برای همیشه مشکلاتشون رو حل میکنه.»
مجنون چنان صبری از بیننده میطلبد که اگر در ادامه بهاندازه کافی جذاب نباشد، یک فاجعه برای سریال رخ خواهد داد، اما با کارگردانی و فیلمنامهنویسی برجستهای که دارد و اضافه شدن سه بازیگر شاخص دیگر یعنی سَلی فیلد، جولیا گارنر و جاستین تروکس به فیلم در ادامه کار، بهنظر میرسد دلیل کافی برای اعتماد کردن به تولیدکنندگان این سریال دارید تا همراه آن به هرجا که شما را میبرد، بروید.
پینوشت:
[۱] Ad Buddy
[۲] Owen Milgrim
[۳] Annie Landsberg
[۴] Kurt Vonnegut
[۵] Cary Fukunaga
۲۲ آبان, ۱۳۹۷