مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›سیاست›«جهشی بزرگ برای بشریت» یا یک گام فاتحانه برای آمریکا؟
تکرار آزمون سیاسی «فرود روی ماه» پس از نیم قرن

«جهشی بزرگ برای بشریت» یا یک گام فاتحانه برای آمریکا؟

چگونه نادیده گرفتن پرچم نخستین انسانی که روی ماه قدم گذاشت، باعث شد تا دوباره «فضا» سیاسی شود؟
دسته‌بندی: سیاست فیلم مقاله

استیو رُز

نویسنده‌ و روزنامه‌نگار مستقل انگلیسی که در حوزه‌ سینما، فرهنگ و معماری در نشریاتی چون تایم، ایندیپندنت و گاردین فعالیت می‌کند. او نویسنده کتاب «داستان چشم لندن» است.

مترجم: داود شفیعی
منبع: The Guardian
حجم مقاله: ۲۴۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=3200

پاسخ دادن لغو پاسخ

«رایان گاسلینگ» در نقش «نیل آرمسترانگ» در فیلم سینمایی «نخستین انسان»

دسته‌بندی:
سیاست

استیو رُز

نویسنده‌ و روزنامه‌نگار مستقل انگلیسی که در حوزه‌ سینما، فرهنگ و معماری در نشریاتی چون تایم، ایندیپندنت و گاردین فعالیت می‌کند. او نویسنده کتاب «داستان چشم لندن» است.

مترجم: داود شفیعی
منبع: The Guardian
حجم مقاله: 2400 کلمه

در آن زمان، کسی این پرسش را خیلی جدی نگرفت، اما با گذشت نیم قرن، «فرود بر ماه» به شکلی غیرمنتظره به یک «آزمون سیاسی» تبدیل شده است. مقصر آن فیلم سینمایی «نخستین انسان» به کارگردانی «دیمین شزل» است که زندگینامه‌ٔ «نیل آرمسترانگ» را به تصویر می‌کشد.

«جهشی بزرگ برای بشریت»[۱] یا صرفاً دستاوردی برای آمریکا؟ در آن زمان، کسی این پرسش را خیلی جدی نگرفت، اما با گذشت نیم قرن، «فرود بر ماه» به شکلی غیرمنتظره به یک «آزمون سیاسی» تبدیل شده است. مقصر آن فیلم سینمایی «نخستین انسان» به کارگردانی «دیمین شزل» است که زندگینامه‌ٔ «نیل آرمسترانگ» را به تصویر می‌کشد. به‌ویژه صحنه‌های مهمی از فیلم که پس از مدت‌ها تلاش و رنج، سرانجام آرمسترانگ بر سطح ماه فرود می‌آید. می‌بینیم که او «ماه‌نشین آپولو» را بر ماه فرود می‌آورد، می‌بینیم فضانورد بر سطح ماه راهپیمایی می‌کند، و می‌بینیم که برگشته و به سوی زمین نگاه می‌کند. اما آنچه نمی‌بینیم این است که دقیقاً چه وقت نیل آرمسترانگ پرچم آمریکا را در سطح ماه نصب می‌کند. خیلی‌ها حتی قبل از دیدن فیلم تصمیم خود را گرفته‌اند که این قدم کوچک [نشان ندادن پرچم آمریکا] قدری افراطی است.

سناتور جمهوری‌خواه «مارکو روبیو» در توییتی گفته: «کاملا دیوانگی است. این مردم آمریکا بودند که هزینه این ماموریت را دادند، با موشکی که توسط آمریکایی‌ها ساخته شد و با تکنولوژی آمریکایی که فضانوردان آمریکایی را به فضا برد. این ماموریت را سازمان ملل انجام نداد». تحلیلگر و مقاله‌نویس سیاسی، «بیل کریستول» این اتفاق را این‌گونه توصیف کرد: «تحریف احمقانه و مخرب تاریخ». حتی «باز آلدرین»[۲] همسفر آرمسترانگ در پروژه‌ی «آپولو ۱۱» (فرود بر ماه)، در توییتر دو عکس از خودش را در ماه گذاشته که کنار پرچم آمریکا ایستاده و به این عکس‌ها هشتگ‌هایی از این قبیل اضافه کرده است: #‌افتخار_به_آمریکایی_بودن، #آزادی، #شرافت و #ملت_واحد.

فیلم شزل گواهی دیگر بر این حقیقت است که تا چه اندازه زندگی آمریکایی‌ها دو قطبی شده است، به‌ویژه وقتی پای پرچم آمریکا در میان باشد

ناگزیر خبرها به «دونالد ترامپ» هم رسید، و عکس‌العمل او این موضوع را تا سطح یک جنگ فرهنگی تمام عیار بالا برد. ترامپ در مصاحبه‌ای با وب‌سایت خبری محافظه‌کارِ دیلی‌کالر گفت: «به نظر می‌رسد که آن‌ها از موفقیت‎‌های آمریکا نگران هستند، من فکر می‌کنم کار واقعا بدی کرده‌اند. وقتی به نیل آرمسترانگ و فرود بر سطح ماه فکر می‌کنید، پرچم به ذهن شما خواهد آمد. به همین دلیل من حتی نمی‌خواهم این فیلم را ببینم». باید ببینیم وقتی ترامپ بفهمد «رایان گاسلینگِ» کانادایی نقش قهرمان آمریکایی او را بازی می‌کند، چه واکنشی نشان خواهد داد!

دیمین شزل، کارگردان فیلم در پاسخ به انتقادات می‌گوید: «این فیلم درباره‌ٔ یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ بشر است و نه فقط تاریخ آمریکا.»

شزل، کارگردان فیلم در پاسخ به انتقادات می‌گوید: «حذف لحظه‌ٔ نصب پرچم تعمدی بود اما نه به‌خاطر انگیزه‌های سیاسی. هدف من در این فیلم، بیان روایت‌های نادیده برای مخاطبان است؛ جنبه‌های ناشناخته‌ٔ ماموریت آمریکا به ماه، به‌ویژه سفر حماسی و شخصی نیل آرمسترانگ و آنچه احتمالا او در آن چند ساعت شگفت‌انگیز، احساس کرده یا از ذهنش گذشته است. این فیلم درباره‌ٔ یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ بشر است و نه فقط تاریخ آمریکا.» شزل توسط پسران نیل آرمسترانگ و همین‌طور «جیمز آر هنسون»[۳] – نویسنده‌ٔ کتاب «نخستین انسان» که فیلم اقتباسی از آن است – مورد تایید و حمایت قرار گرفته است. این دو در یک اظهار نظر مشترک گفتند که: «ما به هیچ وجه فکر نمی‌کنیم این فیلم ضد آمریکایی باشد. حتی تصور ما برعکس آن است».

در همان هفته‌ای که حمایت کمپانی «نایک» و استفاده از تصویر تبلیغاتی «کالین کپرنیک»[۴] – همان بازیکن لیگ فوتبال آمریکایی که به نشانه‌ اعتراض در هنگام پخش سرود ملی زانو زد – برخی از آمریکایی‌ها را واداشت تا کفش‌های ورزشی نایک را آتش بزنند، فیلم شزل گواهی دیگر بر این حقیقت است که تا چه اندازه زندگی آمریکایی‌ها دو قطبی شده است، به‌ویژه وقتی پای پرچم آمریکا در میان باشد. حالا بسته به اینکه در کدام سمت این دو قطب باشید، فیلم «نخستین انسان» یا (بر خلاف آنچه سازندگان ادعا کرده‌اند) آگاهانه سیاسی تفسیر می‌شود یا نمونه‌ای دیگر از محصولات لیبرال‌های هالیوودی است که در آن محافظه‌کاران را به سخره گرفته‌اند و تاریخ را به نحوی بازنویسی کرده‌اند که آمریکا «کمتر» بزرگ به نظر برسد!

این روزها، فیلم‌هایی که آشکارا وطن‌پرستانه باشند چندان مورد قبول آکادمی نخواهند بود و در مقابل فیلم‌هایی که پنهانی، ترامپ و سیاست‌هایش را به باد انتقاد می‌گیرند، نورچشمی به حساب می‌آیند

اگر شزل می‌خواست کاملا لیبرال‌مسلک عمل کند احتمالا باید نام فیلم را «نخستین شخص» می‌گذاشت [تا بهانه دست فمنیست‌های رادیکال نداده باشد]، اما کارگردان فیلم احتمالا به دلایل دیگری لحظه‌ٔ نصب پرچم را حذف کرده است. با نزدیک شدن به فصل رقابت و اهدای جوایز، فیلم نخستین انسان از ابتدا گزینه‌ای برای اسکار بود، به‌ویژه پس از این که در سال ۲۰۱۷ فیلم شزل به‌طور اشتباهی جایزه اسکار را دریافت کرد. این اتفاق زمانی افتاد که جایزه اسکارِ بهترین فیلم به جای اینکه به فیلم «مهتاب» اهدا شود، برای یکی دو دقیقه در دستان سازندگان «لا لا لند» جا خوش کرده بود.

این روزها، فیلم‌هایی که آشکارا وطن‌پرستانه باشند چندان مورد قبول آکادمی نخواهند بود و در مقابل فیلم‌هایی که پنهانی، ترامپ و سیاست‌هایش را به باد انتقاد می‌گیرند، نورچشمی به حساب می‌آیند؛ مثل فیلم «پُست» (۲۰۱۷) ساخته «استیون اسپیلبرگ». موضوع فیلم که درباره «اوراق پنتاگون»[۵] است، مخاطب را به مقایسه‌ای میان کاخ سفید «ریچارد نیکسون» و حملات ترامپ علیه آزادی مطبوعات و رسانه‌ها دعوت کرده و به این ترتیب نامزدی چند جایزه را برای خود تضمین می‌کند. حتی برنده‌ «اسکار بهترین فیلم سال ۲۰۱۸»، فیلم «شکل آب»، آشکارا دولت‌مردان سفید را شرور نشان داده و گروه‌هایی که در حاشیه‌ٔ جامعه‌ آمریکا قرار دارند را به مرکز توجه ‌آورد: زنان، همجنس‌گرایان، معلولین، رنگین‌پوست‌ها و مهاجران (هرچند به شکل موجوداتی نیمه انسان و نیمه ماهی). به عبارت دیگر همان گروه‌هایی که ترامپ تلاش می‌کند کم ارزش جلوه کنند.

چنین اتفاقی، یعنی «متنوع‌سازی»، در فیلم‌های فضایی نیز در حال روی دادن است. از نظر تاریخی فضا کاملا در تسخیر سفیدپوستان‌، مردان و آمریکایی‌ها بوده است، چه در واقعیت و چه در دنیای سینما. این امر در فیلم‌های فضایی مانند «مردان واقعی» (۱۹۸۳)، «آپولو ۱۳» (۱۹۹۵) و فیلم کلینت ایستوود به نام «کابوی‌های فضا» (۲۰۰۰) نیز دیده می‌شود. اولین کسی که قصد ساختن فیلم «نخستین انسان» را داشت، ایستوود بود. او در سال ۲۰۰۳ و درحالی‌که کتاب هنوز منتشر نشده بود، حق اقتباس سینمایی از آن را خریده بود. هنسون نویسنده‌ی کتاب، یک قرار ملاقات بین ایستوود و آرمسترانگ گذاشت، هرچند آرمسترانگ چندان راضی نبود. به قول هانسون آن‌ها هم‌فکر نبودند: «نیل خشونت موجود در فیلم‎‌های کلینت را دوست نداشت و کلینت هم ظاهراً کابوی‌های فضایی را بیشتر از مهندسین و فضانوردان واقعی تحسین می‌کرد».

هالیوود که از طبع مخاطب بین‌المللی خود آگاهی یافته، پیوسته در تلاش برای غیرآمریکایی کردن فضا است

هالیوود که از طبع مخاطب بین‌المللی خود آگاهی یافته، پیوسته در تلاش برای غیرآمریکایی کردن فضا است. برای مثال فیلم «جاذبه» به کارگردانی «آلفونسو کوآرون» برنده‌ بزرگ اسکار ۲۰۱۴، تمرکزش بر فضانوردان آمریکایی سفیدپوست با بازی «جورج کلونی» و «سَندرا بولاک» بود، اما همکاری «ایستگاه فضایی بین‌الملی» و «ایستگاه فضایی تیانگونگ-۱ چین» را نیز به تصویر کشیده بود (گذشته از این‌ها، جاذبه توسط فیلم‌سازان مکزیکی و انگلیسی ساخته شده بود). فیلم «ریدلی اسکات» به نام «مریخی» که وقایع آن در سال ۲۰۳۵ روی می‌دهد، یک «فرار فضایی» را از آینده به تصویر می‌کشد که در آن چینی‌ها به کمک ناسا آمده و با قرض دادن یک موشک باعث می‌شوند تا «مت دیمون» که در مریخ گرفتار شده نجات یابد.

وقتی نوبت به سیاستمداران در دنیای واقعی می‌رسد، ایالات متحده همیشه پیام‌هایش دوپهلو است. ۵۶ سال پیش (سال ۱۹۶۲) «جان اف. کندی» در سخنرانی مشهورش در «دانشگاه رایس» برای جلب رضایت آمریکایی‌ها برای سفر به ماه گفت: «هم اکنون نگاه مردم جهان به فضا است، به ماه و سیاراتی فراسوی آن، و ما عهد می‌کنیم تا شاهد برافراشته شدن پرچمی متخاصم به نشانه‌ٔ فتح ماه نباشیم. بلکه پرچمی که نشانگر صلح و آزادی است در آن برافراشته خواهد شد». این پرچم، همیشه پرچم آمریکا تصور ‌شده است. علاوه‌بر ادعای متکبرانه‌ فتح آسمان برای بشریت در همان سخنرانی، «کندی» ماموریت «آپولو» را اینگونه توصیف می‌کند: «قسمتی از تلاش بزرگ ملی ایالات متحده آمریکا». قرار بود این تلاش به هر قیمتی «اتحاد جماهیر شوروی» را شکست دهد. اما آن‌ها «نخستین انسان» را به فضا فرستاده بودند: «یوری گاگارین»[۷].

«هم اکنون نگاه مردم جهان به فضا است، به ماه و سیاراتی فراسوی آن، و ما عهد می‌کنیم تا شاهد برافراشته شدن پرچمی متخاصم به نشانه‌ٔ فتح ماه نباشیم. بلکه پرچمی که نشانگر صلح و آزادی است در آن برافراشته خواهد شد»

از نظر سیاسی، برنامه‌ی فضایی آمریکا یکی از معدود پروژه‌هایی بوده که هر دو جناح سیاسی در مورد آن پیوسته همفکر و متحد بوده‌اند. هرچند که نظامی کردن فضا نیز چندان از فکر رهبران این دو حزب دور نبوده است. خط مشی سیاسی جیمی کارتر در سال ۱۹۷۸ پُر بود از اظهاراتی احساسی درباره‌ حمایت از آزادی فضا به‌خاطر امنیت و آسایش مردم جهان. با این حال او دستور داد: «ایالات متحده باید فعالیت‌های فضایی را زیرنظر داشته باشد تا از حق دفاع از خود بهره‌مند باشد». طرح «ابتکار دفاع استراتژیکِ»[۸] رونالد ریگان، معروف به «جنگ ستارگان» که از ابتدا مشخص بود محکوم به شکست است، نشان می‌داد ریگان بیش از اندازه فیلم تماشا کرده است. حالا در قرن ۲۱، طرحی مشابه آن داریم: طرح تمسخر شده‌‌ ترامپ به نام «نیروی فضایی».

از زاویه‌ دید ترامپ، فرود بر ماه در سال ۱۹۶۹، بدون شک بالاترین معیار برای شعار «دوباره آمریکا را قدرتمند کنیم» است، لحظهٔ برتری قطعی ایالات متحده که در دوران زندگی بسیاری از رای‌دهنده‌ها روی داده است. این واقعیت که هنوز پس از ۵۰ سال، فرود بر ماه نقطه‌ی اوج توانایی و پیشرفت بشر و آمریکا در فضا است با نحوه‌ گفتار ترامپ نیز هماهنگی دارد و باعث شده که او بفهمد هیچ‌کس جز «ناسا» توانایی عملی کردن شعار او را نخواهد داشت.

درحالیکه دولت ترامپ خیلی از چیزهایی که قبلا (در دولت‌های قبلی) ساخته شده است را تخریب کرده و بودجه‌ بسیاری از وزارتخانه‌ها و بنگاه‌ها را کم کرده[۹]، بودجه‌ ناسا را افزایش داده است (هرچند که این بودجه هنوز در مقابل بودجه‌ٔ زمان پروژه‌ آپولو ناچیز است). در قسمتی از فرامین سیاسی درباره‌ فضا که در دسامبر سال ۲۰۱۷ بیان شد، ترامپ متعهد شد که دوباره فضانوردان را به ماه بفرستد. «‌این بار ما فقط به نصب پرچم و جا گذاشتن ردپایی از خودمان اکتفا نخواهیم کرد، ما ‎در آنجا تاسیساتی را برای سفر نهایی به مریخ و شاید روزی به جهان‌هایی فراسوی ماه بنا خواهیم کرد». اکتشافات فضایی یکی از معدود زمینه‌هایی است که هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در آن کاملا هم‌نظر هستند.

بعید است کسی را پیدا کنید که بعد از تماشای فیلم احساس کند کسی به‌غیر از آمریکا پیروز «مسابقه‌ی سفر به ماه» بوده است

آیا خشم عمومی از فیلم «نخستین انسان» چیزی را خراب کرده است؟ بعید است کسی را پیدا کنید که بعد از تماشای فیلم احساس کند کسی به‌غیر از آمریکا پیروز «مسابقه‌ی سفر به ماه» بوده است. فیلم به رویدادهای تاریخی بسیار وفادار است و بارها پرچم آمریکا را نشان می‌دهد. برای مثال روی آستین لباس فضانوردان، یا در لحظات پایانیِ فیلم روی سطح ماه. علاوه بر این، به‌طور کلی این فیلم، مملو است از خصوصیات مردانه، نبوغ، شجاعت و احساسات آمریکایی، اما به یاد ما می‌آورد که در آن زمان نظر عمومی مردم برای سفر به ماه، تا اکثریت آراء خیلی فاصله داشت. حتی در سال ۱۹۶۹ فقط ۵۳ درصد از آمریکایی‌ها معتقد بودند که این موفقیت ارزش آن حجم از هزینه‌ها را داشت‌. برای نشان دادن این مخالفت‌ها، مونتاژی کوتاه از ترانه‌ی سفیدها در ماه اثر «گیل اسکات هرون» در فیلم قرار داده شده است: «پولی ندارم که به دکتر بدهم/ اما سفیدها روی ماه هستند/ تا ده سال دیگر هم هنوز بدهکارم/ اما سفیدها روی ماه هستند…»

وقتی صحبت از «فرود بر ماه» است شاید «آزمون سیاسی» در این باره باشد که با توجه به سخنرانی کندی ما پرچم را بیشتر نشانه‌ای از «آزادی و صلح» می‌بینیم یا «فتح و تسخیر»، متخاصم یا نامتخاصم. اگر خود آرمسترانگ هنوز زنده بود، درباره‌ همه‌ این بحث‌ها چه می‌گفت؟ احتمالاً هیچ. او به‌ندرت درباره‌ تجربیاتش در سفر به ماه یا هر چیز دیگری در انظار عمومی سخن گفت. هر چند یک سخن مختصر گفت، بیانیه‌ای بسیار مشهور درباره‌ی اینکه قدم کوچک او بر ماه «جهشی بزرگ برای بشریت» است. شاید در آن لحظه‌ی شکوهمند او می‌خواست که ما چیزی بالاتر از قبایلی جنگجو، ملت‌هایی مجزا یا گروه‌های سیاسی باشیم. و ما هستیم، مگر نه؟


 پی‌نوشت‌ها:

[۱] اشاره به جمله‌ی معروف نیل آرمسترانگ دارد وقتی قدم به کره‌ی ماه گذاشت: «گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت»

[۲] Buzz Aldrin

[۳] James R Hansen

[۴] در سال ۲۰۱۶ قبل از شروع بازی فوتبال و هنگام پخش سرود ملی آمریکا «کپرنیک» به جای ایستاده گوش کردن به سرود، به نشانه‌ اعتراض به خشونت پلیس علیه سیاهان و تبعیض نژادی، به همراه چند بازیکن دیگر به روی زمین زانو زدند که موجب شروع موجی از اعتراضات شد.

[۵] گزارش‌های مربوط به دخالت نظامی و سیاسی آمریکا از ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۷ در ویتنام

[۶] Hidden Figures

[۷] Yuri Gagarin

[۸] Strategic Defense Initiative

[۹] برای مثال، دولت ترامپ بودجه‌های مربوط به محیط زیست، سوخت‌های پاک و … را کم کرده است

۳ آذر, ۱۳۹۷

تگ ها آپولو ۱۱آلفونسو کوآروناستیون اسپیلبرگجاذبهدیمین شزلرایان گاسلینگریدلی اسکاتسفر به ماهکلینت ایستوودمت دیمونمریخینخستین انساننیل آرمسترانگ

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.