مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›نوع مطلب›پادکست›سلبریتی‌های بی‌استعداد
زامبی‌های تشنه‌ی شهرت

سلبریتی‌های بی‌استعداد

سندروم سلبریتی‌پرستی و دیده شدن به هر قیمت!
دسته‌بندی: پادکست جامعه‌شناسی فرهنگ عمومی مقاله

پیرس مورگان

روزنامه‌نگار، نویسنده و مجری بریتانیاییِ تلویزیون که در گذشته داور برنامه استعدادیابی بود. در حال ‌حاضر در برنامه صبحگاهی شبکه آی‌تی‌وی ، صبح‌به‌خیر بریتانیا کار می‌کند

مترجم: سعیده کاظمیان
منبع: The Guardian
حجم مقاله: ۱۵۰۰ کلمه

بشنوید


اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=4662

1 دیدگاه

  1. محمد ۵ آبان, ۱۳۹۸ \ق٫ظ\۳۰ ۱۰:۱۰ پاسخ

    سلام عزیزان
    خداقوت و تشکر از زحمات. زنده باشید.

    • alijenabzadeh ۸ آبان, ۱۳۹۸ \ق٫ظ\۳۰ ۱۰:۱۵ پاسخ

      عرض سلام و ادب خدمت شما.
      حمایت شما مایه‌ی دلگرمی همه‌ی بچه‌هاست.
      ممنون و متشکر.

پاسخ دادن لغو پاسخ

دسته‌بندی:
جامعه‌شناسیفرهنگ عمومی

پیرس مورگان

روزنامه‌نگار، نویسنده و مجری بریتانیاییِ تلویزیون که در گذشته داور برنامه استعدادیابی بود. در حال ‌حاضر در برنامه صبحگاهی شبکه آی‌تی‌وی ، صبح‌به‌خیر بریتانیا کار می‌کند

مترجم: سعیده کاظمیان
منبع: The Guardian
حجم مقاله: 1500 کلمه
Your browser does not support the audio element.

از هر ده نفر یک فرد احساساتی بسیار شدید نسبت‌به یک ستاره دارد و یک درصدِ ترسناک به «اختلال شخصیت مرزی» دچارند. وقتی پای شهرت و افرادی‌که به‌عنوان سلبریتی می‌پرستیم به‌میان می‌آید، بسیاری از ما کمی دچار اختلال روانی هستیم.

بیش از ۵۰۰ سلبریتی در بریتانیا زندگی می‌کنند یا بهتر است بگوییم، ۵۰۰ نفری که ما هم‌چون سلبریتی با آن‌ها رفتار می‌کنیم. این مسئله را از آن‌جا می‌دانم که یک ماه تمام نام‌های «معروفی» را که در ستون شایعات روزنامه‌های زرد و مجلات سلبریتی‌ها آمده بود، شمرده‌ام. مشکل این‌جاست که بسیاری از آن‌ها هیچ استعدادی جز خودنمایی، رفتارهای زننده در کلوب‌های شبانه، رانندگی خطرناک، ساختن برنامه‌هایی بُهت‌آور یا حماقت‌های فراتر از تصور ندارند.

جردن[۱]، جودی[۲]، جید[۳]، آلیشیا[۴]، تارا[۵]، لیدی ویکتوریا[۶]… نام‌هایی هم‌چون مرلین[۷]، اِوا[۸] و آدری[۹] که راحت روی زبان می‌چرخند، اما هیچ‌کدام نه واقعاً بازیگری بلدند، نه خوانندگی و نه نویسندگی. آن‌ها فقط در خلأ پرت‌وپلاهای سلبریتی‌های درجه سه که رسانه ساخته است، حضور دارند و سردبیرهایی هم‌چون من به‌اندازه هرکس دیگری در ایجاد چنین وضعیتی مقصر هستند. به این جمع خروارها آدم‌های دیگر را هم اضافه کنید که آماده‌اند تا در برنامه‌های واقع‌نمایی چون «پاپ آیدل»[۱۰]، «برادر بزرگ‌»[۱۱]، «بازمانده»[۱۲] و مستندهای مزخرفی چون «کلوب ۳۰-۱۸»[۱۳] از مناطق خوش‌گذرانی در فالیراکی[۱۴] و ایبیزا[۱۵]، خود را خوار و خفیف کنند و درنهایت ملتی دارید که به سلبریتی‎های بی‌استعداد و بی‌هدف دل‌بسته است.

از آن بدتر، چنان به این آدم‌هایی که به طرز مضحکی ستاره نامیده می‌شوند دل‌بسته می‌شویم که کم‌کم سطوح ترسناکی از جنون سلبریتی در ما ظاهر می‌شود. پژوهشی که اخیراً در دانشگاه لستر[۱۶] انجام شده نشان می‌دهد بیشتر مردم بریتانیا به‌نوعی سندروم سلبریتی‌‌پرستی مبتلا هستند: ۱۶ درصد از ما چنان به یک سلبریتی دل‌بسته می‌شویم که زندگی روزمره‌مان تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ از هر ده نفر یک فرد احساساتی بسیار شدید نسبت‌به یک ستاره دارد و ۱ درصدِ ترسناک به «اختلال شخصیت مرزی»[۱۷] دچارند. بی‌پرده بگویم، وقتی پای شهرت و افرادی‌که به‌عنوان سلبریتی می‌پرستیم به‌میان می‌آید، همه ما کمی دچار اختلال روانی هستیم.

بیشتر مردم بریتانیا به‌نوعی سندروم سلبریتی‌‌پرستی مبتلا هستند.

در برنامه‌ای چهارقسمتی این پدیده‌ی گیر افتادن در چنگال شهرت که ملت ما به آن دچار شده را بررسی کردم تا ببینم چطور به این‌جا رسیدیم؟ این مسئله از چه چیزی نشأت گرفته و به کجا ختم خواهد شد؟ برای شروع باید بگویم که باور داشتم تمام این بازی شهرت مسئله‌ای بی‌خطر است. اصلاً چه اشکالی دارد کسی کمی تشنه کارهای نمایشی در زندگی‌اش باشد یا طرفدار دوآتشه نفر دوم مسابقه «پاپ آیدل»؟ اما هرچه بیشتر کنکاش کردم بیشتر نگران شدم. در واقع اصلاً بی‌خطر نیست! نه‌تنها بابت مشکل فزاینده «تعقیب‌کننده‌های مزاحم»، بلکه به دلیل دل‌بستگی غیرعادی افرادی به‌ظاهر عادی، هم به شهرت و هم به افراد مشهور.

صد هزار نفر از مردم عادی برای شرکت در فصل آخر «برادر بزرگ» درخواست دادند. لحظه‌ای به این مسئله فکر کنید؛ تعداد بسیار زیاد و باورنکردنی از مردم که آماده‌اند در تلویزیون ملی خود را مضحکه کنند تنها برای این‌که مشهور شوند.

صد هزار نفر از مردم عادی برای شرکت در فصل آخر «برادر بزرگ‌»[۱۸] درخواست دادند. لحظه‌ای به این مسئله فکر کنید؛ تعداد بسیار زیاد و باورنکردنی از مردم که آماده‌اند در تلویزیون ملی خود را مضحکه کنند تنها برای این‌که مشهور شوند. وقتی بالاخره به آن‌جا می‌رسند چه حسی دارند؟ بیشتر سلبریتی‌هایی که با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام، از فرگی[۱۹] و اولریکا[۲۰] گرفته تا وینی جونز[۲۱] و لز دنیس[۲۲] همه احساساتی شدید نسبت‌به خطرات و بدبختی‌های داشتند که «ستاره‌ای واقعی بودن» به‌همراه دارد.

 

فانکی فلش‌من‌های دنیای واقعی

با این ‌وجود در دنیایی چنان تشنه شهرت زندگی می‌کنیم که انگار همه در کشور مصمم‌اند جایگاه سلبریتی درجه سه را به دست آورند. پائول مورلی[۲۳] آن را «گزینه شغلی» واقعی می‌خواند و مخالفت با حرفش سخت می‌شود وقتی جید گودی[۲۴] را می‌بینیم که زندگی‌ِ به‌عنوان دستیار دندان‌پزشک را برای شرکت در اولین نمایش فیلم‌ها و حضور در مهمانی‌ها، ویدئوها و عکس‌های تمام‌نشدنی روی جلد مجله هیت[۲۵] رها می‌کند.

«انت»[۲۶]، نیمه دیگر «دک»[۲۷]، به من گفت حتی وقتی نوجوان بود (که بعید می‌دانم زمان زیادی از آن گذشته باشد) همه آرزو داشتند یا فوتبالیست شوند یا بازیگر. چه کسی می‌تواند آن‌ها را سرزنش‌ کند وقتی در نخستین نمایش فیلمی که در آن شرکت داشتم از آنوشکا[۲۸] که نفر آخر در برنامه «برادر بزرگ»‌ شد و عجیب کندذهن و بی‌استعداد است، هم‌چون «التون جان»[۲۹] استقبال شد؟

از «جودی مارش»[۳۰] که ادای ملکه کلوب‌ها[۳۱] را درمی‌آورد پرسیدم امتیاز مثبتش چیست؛ ریز خندید و جواب داد: «هیچ امتیازی ندارم. هیچ استعدادی ندارم، فقط می‌خواهم بیشترین پولی که می‌توانم را، از ساده‌ترین راه ممکن دربیاورم و در عین ‌حال تا جایی که می‌توانم خوش بگذرانم.» این را نگه دارید و برویم سراغ «دیمون آلبا»ر[۳۲] از گروه بلور[۳۳]، مردی بسیار بااستعداد. از او پرسیدم وقتش نرسیده که دوباره «استعداد داشتن» را شرط لازم ستاره شدن کنیم؟ گفت: «پیش‌بینی‌تان درست است قربان.» آهی کشید؛ نگاه خسته مردی را داشت که حالش به هم می‌خورد وقتی می‌بیند توانایی‌های حیرت‌انگیز موسیقی‌اش در مقابل موج عظیم آدم‌های حقیری که گنبد شهرت را پرکرده‌اند به‌زانو درآمده!

زنانی هستند مثل «آلیشیا دووال»[۳۴] که چون جراحی‌های پلاستیک متعدد داشته‌اند، با سلبریتی‌های زیادی رابطه برقرار کرده و از طریق افشای جزئیات آن معروف شده‌اند. او تقلیدی مضحک و زننده از یک ستاره است بااین‌حال مسلماً همین است: یک ستاره؛ کسی‌که توجه روزنامه‌ها و علاقه عموم مردم را جلب می‌کند. چه مرگمان شده است؟

تعداد بسیار زیادی از افراد هستند که عملاً حاضرند هر کاری کنند تا معروف شوند. برای خود شهرت؛ برای شناخته شدن؛ برای این‌که در خیابان جلوی‌شان را بگیرند؛ جمعیتی تشویق‌شان کنند؛ از آن‌ها امضا بخواهند.

برای این مجموعه، آزمایش «بُتِ شهرت»[۳۵] طراحی کردم و از ۱۰۰ نفری که برای تبلیغاتی اینترنتی درخواست داده بودند تا فرصت حضور در تلویزیون را پیدا کنند، دعوت به عمل آوردم. آزمایشی بسیار جذاب بود. تعداد بسیار زیادی از افراد هستند که عملاً حاضرند هر کاری کنند تا معروف شوند. نه آن‌طور که فکر می‌کنید برای پول یا طبق گفته «جی کی»[۳۶] برای بدست آوردن «دل دیگران»، بلکه برای خود شهرت؛ برای شناخته شدن؛ برای این‌که در خیابان جلوی‌شان را بگیرند؛ جمعیتی تشویق‌شان کنند؛ از آن‌ها امضا بخواهند. استعداد چیزی ضروری نبود، زیرا بیشترشان باور داشتند «این روزها دیگر همه می‌توانند معروف شوند».

لحظه‌ای شدیداً دردناک وجود دارد که زنی جوان و کاملاً بی‌نام به اسم تارا، به دوربین نگاه می‌کند و جیغ‌جیغ‌کنان می‌گوید: «وای خدایا، همه دارن من رو نگاه می‌کنن، حتی نمی‌دونن دوربین برای کی این‌جاست، اما فکر می‌کنن برای خودم کسی‌ام. ممکنه کسی هم باشم … هنوز معروف نشدم؟» به او گفتند «هنوز نه.» جواب داد: «اما زود می‌شم، نه؟ عاشـــقشم!» تمام شأن فردی تارا، در به دست آوردن لحظه‌ای گذرا در تلویزیون بود. باور داشت اهمیت زندگی‌اش تنها با سلبریتی بودن تعریف می‌شود؛ حتی در ابعادی بسیار کوچک.

مادر جوانی هم بود به نام «جین نایت»[۳۷] که اعتراف کرد ۱۶ ساعت از روز را در اینترنت به گفتگو درباره گروه‌های «بوی‌زون»[۳۸] و «وست‌لایف»[۳۹] می‌گذراند. یک‌بار وقتی هشت‌ماهه باردار بوده، هفت ساعت در صف ایستاده بود تا اعضای وست‌لایف را ببیند و به نظرش ارزشش را داشت چون وقتی «کمی حالش بد شد» براین مک‌‌فدن[۴۰] برایش بطری آبی انداخته بود. جین تصدیق کرد که نمی‌تواند زندگی‌اش را بدون این خواننده‌های آهنگ‌های سوزناک ایرلندی تصور کند. واقعاً چقدر اوضاعش خراب است؟

برای خیلی‌ها، شهرت راه فراری از زندگی‌های معمولی یا حتی حقارت‌بارشان است؛ این‌که در این راه تا چه اندازه حاضرند خود را خوار و خفیف کنند، باعث می‌شود اصل موضوع بسیار ناراحت‌کننده شود.

در آزمایش بُتِ شهرت، عجیب از دیدن کسانی شوکه شدم که نه‌تنها استعداد نداشتند، بلکه مبتلا به خجالت مزمن هم بودند. دختر بیچاره‌ای آمده بود که حتی نمی‌توانست رو به دوربین صحبت کند. با ‌این ‌وجود هنوز اشتیاقی حقیقی برای مشهور شدن داشت. حس کردم برای او و خیلی‌های دیگر «شهرت» راه فراری از زندگی‌های معمولی یا حتی حقارت‌بارشان است، اما این‌که در این راه تا چه اندازه حاضرند خود را خوار و خفیف کنند، باعث می‌شود اصل موضوع بسیار ناراحت‌کننده شود.

با این ‌وجود، نکته چشمگیر این بود که هرچند ۹۰ درصد از ۱۰۰ شرکت‌کننده بُتِ شهرت هیچ کاری نمی‌توانستند بکنند و فکر می‌کردند اشتیاق‌ آن‌ها برای شهرت، برای برنده شدن کافی است، اما خودشان عادلانه به پسر جوانی به نام مارک رأی دادند که واقعاً می‌توانست ترانه بخواند. این قدم کوچک روبه جلویی در پویش جدیدم برای مخالفت با سلبریتی‌های بی‌استعداد است. پیروز نخواهم شد، مثل بیشتر پویش‌های اخیرم در برنامه آینه، اما مثل موضوع عراق، خودم را دلداری می‌دهم که قطعاً حق با من است.

 


پی‌نوشت‌ها:

[۱] Jordan

[۲] Jodie

[۳] Jade

[۴] Alicia

[۵] Tara

[۶] Lady Victoria

[۷] Marilyn

[۸] Ava

[۹] Audrey

[۱۰] Pop Idol

[۱۱] Big Brother

[۱۲] Survivor

[۱۳] Club 18-30

[۱۴] Faliraki

[۱۵] Ibiza

[۱۶] University of Leicester

[۱۷] borderline pathological

[۱۸] برادر بزرگ یک برنامه تلویزیونی در ژانر تلویزیون واقع‌نما است. در هر دوره که حدود سه ماه به طول می‌انجامد شرکت‌کنندگان در خانه‌ی برادر بزرگ زندگی می‌کنند. ساکنین خانه به دنیای بیرون دسترسی نداشته و در تمام مدت توسط دوربین‌های مداربسته تمام حرکت آن‌ها ضبط و بیشتر اوقات به‌صورت زنده از طریق کانال‌های تلویزیونی پخش می‌شود.

[۱۹] Fergie

[۲۰] Ulrika

[۲۱] Vinnie Jones

[۲۲] Les Dennis

[۲۳] Paul Morley

[۲۴] Jade Goody: یکی از شرکت‌کننده‌های برنامه واقع‌نمای برادر بزرگ‌ که به شهرت رسید ـ مترجم

[۲۵] Heat

[۲۶] Ant

[۲۷] Dec: انت و دک (آنتونی و دکلن) دو بازیگر بریتانیایی بودند که بعد از بازی در سریالی بریتانیایی معروف شده و پس‌ از آن باهم گروه موسیقی تشکیل دادند و به اجرای برنامه نیز پرداختند ـ مترجم

[۲۸] Anoushka

[۲۹] Elton John

[۳۰] Jodie Marsh: یکی دیگر از شرکت‌کننده‌های برنامه برادر بزرگ‌ که بعدها در برنامه‌های بسیار دیگری هم شرکت کرد ـ مترجم

[۳۱] زنانی که معمولاً در کلوپ‌ها توجه همه را به خود جلب می‌کنند ـ مترجم

[۳۲] Damon Albarn

[۳۳] Blur

[۳۴] Alicia Douvall

[۳۵] Fame Idol

[۳۶] Jay Kay

[۳۷] Jayne Knight

[۳۸] Boyzone

[۳۹] Westlife

[۴۰] Bryan McFadden

۲۸ فروردین, ۱۳۹۸

تگ ها سلبریتیسلبریتی‌پرستیسلبریتیسمشهرت

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.