آنتونی برزنیکان
فیلمهایی که امسال شانس دریافت اسکار جلوههای ویژه را دارند، به بازیگرانشان این امکان را دادهاند که نقشهای خیلی پیرتر یا خیلی جوانتر از خود را بازی کنند؛ امکانی که ستارههای سینما مدتها در انتظار آن بودند: رهایی از زمان.
هالیوود از بند زمان رهایی یافته است
بازیگران همیشه تلاش کردهاند تا به زور گریم جوانتر یا مسنتر از چیزی که هستند به نظر برسند، اما به تازگی تکنولوژی، جای گریم و رنگ کردن مو را گرفته است. در رقابت اسکار امسال چند فیلم بیش از بقیه به مقطع رهایی ستارهها از گذر عمر نزدیک شدند – «مرد ایرلندی»[۱]، «جمنای من»[۲]، «انتقامجویان: پایان بازی»[۳] – و در کانون بحث و گفتوگوهای پیرامون اسکار بهترین جلوههای ویژه قرار گرفتهاند و بیشترین شانس را دارند.
هریک از این فیلمها البته ماجرای طولانی خود را داشته و مسیر دیجیتالی خاص خود را طی کردند. مثلا ایده «رابرت دنیروی جوان» حدود پنج سال پیش در ضیافت عید روز شکرگزاری مطرح شد؛ آن موقع، «مارتین اسکورسیزی» برای فیلمبرداری درام مذهبی قرن هفدهمی خود، «سکوت»[۴]، آماده میشد.
اسکورسیزی در حال صرف شام با مسئول جلوههای ویژه آرژانتینی خود، «پابلو هلمن» بود. پابلو که فکر میکرد فیلم بعدی اسکورسیزی، بیوگرافی «فرانک سیناترا» و به تصویر کشیدن یک دوره طولانی از زندگی او است، بحث را به چالشهای ساخت چنین فیلمی کشاند. در آن زمان شرکت «آی.ال.ام»[۵]، که هلمن در آنجا کار میکند، در حال کار بر روی تکنیک جدیدی بود که میتوانست با وجود فیلمبرداری به شیوه نسبتا سنتی، بازیگران مسن را جوانتر نشان دهد.
هلمن میگوید: «در حین شام خوردن گفتم شاید بتوانیم درباره سیناترا کمکت کنیم. شاید بتوانیم یک صحنه آزمایشی از سیناترا بگیریم.» اما اسکورسیزی گفت: «میدونی چیه؟ کار بعدیام درباره سیناترا نیست. اما درباره این پروژه جوانسازی بیشتر برایم توضیح بده.»
اسکورسیزی به او گفت که امیدوار است فیلم بعدیاش یک اثر بزرگ گنگستری به نام «مرد ایرلندی» باشد. فیلمی که دنیرو در نقش قاتلی از طبقه کارگر به نام «فرانک شیرن»[۶]، «آل پاچینو» در نقش رهبر اتحادیه کارگری، «جیمی هوفا»[۷] و «جو پشی» در نقش یکی از اعضای بلندپایهٔ مافیا به نام «راسل بوفالینو»[۸] بازی میکنند. دوره روایت فیلم حدود پنج دهه را شامل میشد و اسکورسیزی میخواست بداند: آیا تمام این بازیگران که حدودا بین ۷۰ تا ۸۰ سال سن دارند میتوانند به شکل باورپذیری جوانتر شوند و به دوران میانسالی و حتی جوانی تغییر حالت دهند؟
هلمن میگوید: «چرا یک تست نگیریم؟ میتوانیم بخشی از فیلم «رفقای خوب»[۹] را دوباره فیلمبرداری کنیم. دنیرو در آن فیلم همان سنی را دارد که ما میخواهیم. با این کار به تصویری می رسیم که با واقعیت قابل مقایسه است چون هم فیلم «رفقای خوب» (۱۹۹۰) را داریم و هم یک دنیروی ۷۲ ساله!» در نتیجه، اگر هلمن میتوانست از تکنیک جدید شرکتش استفاده کند و دنیرو را طوری تغییر دهد که شبیه به دوران ۴۷ سالگیاش شود، عملی بودن ایده فیلم مرد ایرلندی نیز به اثبات میرسید.
از زمان ابداع جلوههای ویژه یکی از مهمترین اهداف هنرمندان این عرصه، «بازیگران نامیرا» است. آنها در بعضی موارد موفق به انجام این کار شده و گاهی هم به نتیجه قابل قبولی نرسیده بودند. در هر حال این تکنولوژی معمولا به شدت گران قیمت بوده و پس از تولید فیلم به حجم زیادی از فعالیت هنرمندان جلوههای ویژه نیاز داشت. اولین آزمایش بزرگ این تکنولوژی در فیلم «مردان ایکس»[۱۰] محصول ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. یک صحنه فلاش بک در فیلم وجود داشت که در آن چهره رهبران جهشیافتهها، «ایان مککلن» و «پاتریک استوارت»، را میبینیم. شرکت جلوههای ویژه لولا[۱۱] که کسب و کار پر درآمدی در حوزه اصلاح چهره دیجیتالی – که شامل رفع چین و چروکهای صورت میشود – دارد به خوبی از پس این ماموریت بر آمد. این شرکت بعدها در پروژه «مورد عجیب بنجامین باتن» در سال ۲۰۰۸ نیز این تکنیک را با اصلاحاتی بر روی «برد پیت» اجرا کرد. [مشاهده ویدئو]
«ترون: میراث»[۱۲] در سال ۲۰۱۰ با استفاده از تکنولوژی جوانسازی، مرزها را جابهجا کرد و یک شخصیت مکمل را بهصورت کامل خلق کرد. شرکت «دیجیتال دامین»[۱۳] از «جف بریجز» ۶۰ ساله برای کارهای موشن کپچر استفاده کرد. یک کلاه بر سر این بازیگر قرار داشت که با چراغها و دوربینهای متعدد، تمام حرکات نشانگرهای روی صورتش را دنبال میکردند. به این صورت شخصیتی خلق شد که شبیه بریجز ۳۲ ساله در فیلم ترون محصول ۱۹۸۲ بود. نتیجهٔ کار چندان قابل قبول نبود؛ اما تا آن زمان بزرگترین اقدام در صنعت سینما، برای کاهش سن یک بازیگر معروف محسوب میشد.
دنیرو در طول حرفهٔ بازیگریاش به افزایش وزن یا ساخت بدنی عضلانی برای ایفای نقش شخصیتهای رعبانگیز شهرت یافته است؛ اما وقتی در سالهای پایانی حرفهاش نوبت به «مرد ایرلندی» رسید، یک چیز وجود داشت که دنیرو قطعا آن را نمیپذیرفت؛ پوشیدن زلم زیمبوهای جلوههای ویژه!
دیزنی برای سالها حق «جمنای من» را برای خود نگه داشت و یک تیم داخلی از متخصصین را تشکیل داد تا بر روی پروژهای به نام «چهره انسان»[۱۴] کار کنند. تحقیقات انجام شده، پیشرفت چشمگیری در این تکنولوژی پدید آورد؛ اما نتیجهٔ کار هنوز رضایتبخش نبود.
بالاخره شرایط تغییر کرد. زمانی که اسکورسیزی و هلمن آزمایششان را بر روی فیلم «رفقای خوب» انجام دادند تا ببینند آیا ساخت «مرد ایرلندی» ممکن است، تحولات جدیدی در حال رخ دادن بود که میتوانست «جمنای من» را از خواب بلند مدتش بیدار کند.
در همین حین شرکت لولا یک گام دیگر به جلو برداشت و چهره «مایکل داگلاس» در فیلم «مرد مورچهای»[۱۵] را حدود یک ربع قرن جوانتر کرد. در حالی که «مرد ایرلندی» و «جمنای من» در رقابت برای جوانتر کردن ستارههایشان بودند، مارول در جهت مخالف آنها حرکت میکرد و در تلاش بود تا یکی از ابرقهرمانان جوانش («کریس ایوانز» در نقش کاپیتان آمریکا) را پیرتر نشان دهد.
دنیرو در طول حرفهٔ بازیگریاش به افزایش وزن یا ساخت بدنی عضلانی برای ایفای نقش شخصیتهای رعبانگیز شهرت یافته است؛ اما وقتی در سالهای پایانی حرفهاش نوبت به «مرد ایرلندی» رسید، یک چیز وجود داشت که دنیرو قطعا آن را نمیپذیرفت؛ پوشیدن زلم زیمبوهای جلوههای ویژه!
هلمن تعریف میکند: «دنیرو گفت امکان نداره صورتم رو با این نشانگرها بپوشانم. من هم گفتم قرار نیست نشانگر یا کلاهی بپوشی و یا دوربینی روی سرت بگذاریم.» در عوض تمام چیزی که متخصصان جلوههای ویژه احتمالا نیاز داشتند این بود که بازیگر، رنگ و آرایش موهای خود را تغییر دهد. نرم افزار ILM از بافت پوست طبیعی خود بازیگر برای حرکتسنجی استفاده میکرد؛ در نتیجه حتی گریمهای سطحی هم در کار آن تداخل ایجاد میکردند. بنابراین به هیچ نشانگری نیاز نبود و در عوض، از چند دوربین بهصورت همزمان استفاده میشد تا محتوایی سه بعدی تولید شود.
هلمن گفت: «ما یک پایهٔ سه دوربینه طراحی کردیم که به آن هیولای سه سر میگفتیم. دوربین وسطی دوربین کارگردان بود – دوربینی که مارتین از توی آن نگاه میکرد. دو دوربین سمت چپ و راست هم دوربینهای شاهد بودند. با این سه دوربین تمام اطلاعاتی که برای بازسازی صحنه لازم داشتیم را بهدست میآوردیم.» در شرکت ILM، یک قفسه دیجیتالی وجود دارد که چندین نسخه از دنیرو، آل پاچینو و پشی همانند لباسهای درون کمد، چیده شده بودند.
همزمان با کار کردن اسکورسیزی بر روی «مرد ایرلندی» همکار برندهٔ اسکار او، «آنگ لی»، که در سال ۲۰۱۲ از یک ببر کامپیوتری در «زندگی پی»[۱۶] استفاده کرد، در حال ساخت یک نسخه کاملا دیجیتالی جوان از ویل اسمیت بود تا در فیلم «جمنای من» در کنارش بازی کند. لی میگوید: «باورپذیر کردن یک انسان بسیار سختتر از ببر است، چون ما یک جایی در ذهنمان میدانیم، که آن انسان واقعی نیست.»
اسمیت جوان که در این تریلر جنایی به «جونیور» معروف است، در واقع یک ماسک کاملا دیجیتالی است که با اجرای بازیگرش به حرکت در آمده است. (اسمیت هیچ مشکلی با پوشیدن نقطههای نشانگر و دوربین ندارد!) شرکت «وتا دیجیتال»[۱۷] که شخصیت «گالوم»[۱۸] در «ارباب حلقهها» را خلق کرد، در این پروژه باید یک انسان مشهور را بهصورت واقعگرایانه خلق میکرد، و این شهرت باری مضاعف را بر آنها تحمیل میکرد: اسمیت، ۵۱ ساله است. اما تماشاگران در تمام طول دوران کاری او سیتکامِ «شاهزاده جدید بل-ایر»[۱۹] را تماشا کردهان و همه میدانند او در سنین جوانی چه ظاهری داشته است.
این موضوع حتی در ذهن اعضای تیم جلوههای ویژه هم بود. شخصیت «جونیور» قاتلی است که تقریبا در تمام عمرش تحت حفاظت بوده است. سرپرست تیم جلوههای ویژه «جمنای من»، «بیل وستنهوفا» میگفت قضاوت کردن درباره کار آنها در ابتدا سخت بوده است. «به نظرمان میآمد نتیجه کار خیلی شبیه ویل اسمیتی که میشناختیم نیست. خیلی در کشمکش بودیم تا اینکه فهمیدیم آنچه که عادت داشتیم ببینیم یک ویل اسمیت سرزنده و خوش مشرب بود. در نتیجه صحنههایی از اخم رویی او در فیلمهای «روز استقلال» و «پسران بد» را پیدا کردم و متوجه شدیم که کارمان را درست انجام دادهایم – فقط به دیدن این نوع بازی از ویل عادت نداشتیم.»
لی اصرار داشت «جمنای من» را با فِرِیم رِیتِ[۲۰] بالا فیلمبرداری کند. این مسئله حجم زیادی از جزئیات را به کار اضافه میکرد، اما ظاهری شفاف و تمیز به آن میداد که به عقیده منتقدین از حالت مصنوعی و خیالی فیلم کاسته بود. این موضوع باعث ایجاد شرایطی میشد که به آن «دره وهمی»[۲۱] میگویند. یعنی شرایطی که چهره یک انسان مصنوعی به قدری شبیه به واقعیت میشود که به جای قانع کننده بودن، در مخاطب حس دافعه را ایجاد میکند. برای خیره کردن مخاطبان، تکنولوژی جوانسازی باید یکسری اهداف احساسی هم داشته باشد و فقط منظرهای برای یک داستان نباشد.
وقتی برنامهها برای پایان دنیای سینمایی مارول درحال اجرا بود، در یکی از خطوط داستانی «کریس ایوانز» در نقش «کاپیتان آمریکا» باید به یکی از قولهایی که داده بود، یعنی بازگشت به معشوقهٔ قدیمیاش، «پگی کارتر» عمل میکرد. کاپیتان آمریکا به گذشته میرود تا در دوران پس از جنگ جهانی دوم در کنار او زندگی کند. در پایان فیلم کاپیتان آمریکای پیر به زمان حال میآید تا میراث خود را به کاپیتان آینده واگذار کند.
معمولا برای ایفای نقش دوران کهنسالی شخصیت، یک بازیگر مسن را استخدام میکنند یا گریم بسیار سنگینی همانند یک ماسک بر صورت بازیگر اصلی اعمال میشود. اما کارگردانان فیلم، «آنتونی» و «جو روسو»، بر این باور بودند که هیچ یک از این شیوهها مناسب نیست. آنها تکنیک جوانسازی را برعکس کردند تا هفت دهه به سن ایوانزِ ۳۶ ساله اضافه کنند. مسئول جلوههای ویژه، «دن دلیو» میگوید: «واقعا به خود کریس نیاز بود. شما با این شخصیت زندگی کردید، به این شخصیت در طول فیلمهای زیادی پرداختهاید. پس اگر خود کریس نبود به نوعی تقلب حساب میشد.»
ایوانز یک کلاه گیس خاکستری پوشید و مقدار خیلی کمی هم گریم بر روی صورت و گردنش داشت. سپس هنرمندان جلوههای ویژه چهره او را با چهره افراد مسن ترکیب کردند. دلیو میگوید: «اساسا لکهها و چین و چروکهای صورت و بافت پوست افراد مسن را به صورت دیجیتالی بر روی چهره بازیگران جوانمان میکشیم. تمام ریزه کاریها در اختیارتان است. همان نوع لبخند را میبینید و میدانید که او کریس است.»
حالا صحبت درباره مدلهای سه بعدی کامپیوتری مطرح است – بازیگران مجوز استفاده از تصویرشان به منظور ایفای نقش ابدی در فیلمها را میدهند. اما احتمال یک تغییر عملی بیشتر مورد توجه است: از بین رفتن نیاز به جایگزین کردن بازیگران در زمانی که فیلم، بازهٔ زمانی گستردهای را به تصویر میکشد. تصور کنید: «مت دیمون» میتواند دوران پیری خود در «نجات سرباز رایان» را بازی کند. در «پدرخوانده ۲» «مارلون براندو» میتواند نقش ویتو کورلئونهٔ جوان را بازی کند – اگرچه این کار شاید اسکار را از دنیرو میگرفت! البته نیازی نیست دنیرو نگران باشد، چون خوشبختانه در این زمینه امکان هیچ عقبگردی در زمان نیست.
[۱] The Irishman
[۲] Gemini Man
[۳] Avengers: Endgame
[۴] Silence
[۵] ILM – Industrial Light & Magic
[۶] Frank Sheeran
[۷] Jimmy Hoffa
[۸] Russell Bufalino
[۹] Goodfellas
فیلمی گانگستری به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» محصول ۱۹۹۰ و با بازی «رابرت دنیرو» و «جو پشی»
[۱۰] X-Men: The Last Stand
[۱۱] Lola
[۱۲] Tron: Legacy
[۱۳] Digital Domain
[۱۴] Human Face Project
[۱۵] Ant-Man
[۱۶] Life of Pi
[۱۷] Weta Digital
[۱۸] Gollum
[۱۹] The Fresh Prince of Bel-Air (1990 – ۱۹۹۶)
[۲۰] تعداد فریم بر ثانیه
[۲۱] uncanny valley
۳۰ دی, ۱۳۹۸