

ماجد ابوسلامه
تصور کنید زیر سایهٔ کشندهٔ آپارتاید اسرائیلی در غزه بزرگ نشده بودید و هرگز خاورمیانه را ندیده بودید. آنوقت اگر این سریال را میدیدید باور میکردید اسرائیل یک دموکراسی واقعی است که اخلاقمدارترین ارتش جهان را دارد.
پس از آنکه در وبسایتی مقالهای پیرامون بازنمایی شیطانی فلسطینیها در سریال «مسیح»[۱] خواندم، تبلیغاتی در صفحه فیسبوکم ظاهر شد در مورد سریال «فائودا»[۲]. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود: بهاندازه کافی فائودا در زندگیام دیدهام. با این حال، تصمیم گرفتم اولین فصل فائودا را تماشا کنم. فائودا در عربی بهمعنی آشوب و هرجومرج است. این سریال را اسرائیل در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین ساخته. نویسندگان سریال، اعضای یگان ویژه «مستعربین»[۳] بودند؛ سربازانی که خود را به شکل اعراب در میآورند و میان اعراب پنهان میشوند تا عملیات انجام دهند. این نویسندگان، سریال فائودا را براساس جنایتهایی ساختهاند که توسط همین سربازان مستعربین علیه فلسطینیها اتفاق افتاده است.
دیدن این جنایتها چه حسی در یک فلسطینی عادی ایجاد میکند؟
برای من عجیب نبود که فلسطینیها را در این سریال در قامت حیوانهایی ضعیف، آسیبپذیر و فاقد شاخصههای انسانِ عادی ببینم، مخصوصاً با توجه به تاریخچه استعمارگری نوین. اما ارائه یک تصویر اشتباه از ضعفهای یک عده که فقط برای مشروعیت بخشیدن به قدرت استعماری و اشغالگری اسرائیل تولید شده، جای سؤال و تحلیل دارد. پیشرانهٔ توجیه نابودی عراق و افغانستان به اسم «جنگ با تروریسم» بدون شک پروپاگاندای قومیت-محور بود.
میتوانیم بگوییم نویسندگان و کارگردانان این سریال، خودشان جنایتکاران جنگی بودهاند، آن هم به خاطر فعالیتها و عملیاتهای بهوضوح غیرقانونیشان در زندگی واقعی یعنی همان یگان ویژهٔ مخفی که در این سریال بهنمایش درآمده. در ویکیپدیا نوشته شده که این سریال، تجریبات یگان مستعربینِ نیروهای اشغالگر اسرائیل را بهتصویر میکشد. وبسایت آیاِمدیبی، سریال را اینگونه توصیف میکند: «داستانهای انسانی پیرامون هر دو سوی مناقشهٔ اسرائیل-فلسطین».

پوستر سریال «فائودا»
برای اینکه چاشنی توهین نیز به سریال اضافه شود، آن را در «کفر قاسم»[۴] فیلمبرداری کردند؛ یک روستای فلسطینی که روی خط سبز قرار گرفته است. تاریخچه این روستا بسیار غنی است: یک روز در اکتبر ۱۹۵۶ تعدادی از کارگران فلسطینی در حال بازگشت بهخانه بودند، بیخبر از اینکه اسرائیل بدون اطلاع قبلی حکومت نظامی اعلام کرده است. نیروهای اشغالگر اسرائیل دستور داشتند هر تعداد از روستائیان را که میتوانند، به قتل برسانند. آنها چهل و نه فلسطینی را کشتند. سیزده نفر از آنها زن بودند، بیست و سه نفر کودک و یک نفر، جنینی بود که هنوز از شکم مادر بیرون نیامده بود.
موضوع مسئلهدارِ دیگر در سریال، زمانبندی فیلمبرداری آن بود. حتی نمیتوانم تصور کنم چطور اینها توانستهاند سریال را در بحبوحهٔ جنگ ۲۰۱۴ علیه غزه بسازند! یعنی زمانیکه بیش از ۲۲۰۲ فلسطینی که ۵۲۶ کودک هم در میانشان وجود داشت، قتل عام شدند.
تبدیل کردن جنایت جنگی علیه فلسطینیها به اسباب سرگرمی، بسیار غیراخلاقی و نژادپرستانه است. تصویری که از فلسطینیها در سریال میبینیم و تلاشی که برای بازنمایی آنها بهعنوان یکسری حیوان انجام شده، روند عادی قاطبهٔ جریان شرقشناسی است. دستکاری واقعیت حین تصویرسازی و توصیف نبردِ قدرت، جلوههایی از طبع استعمارگری است و به بومیان این سرزمین توهین میکند. من فقط یک فصل از فائودا را دیدم. خشم من را بهشدت برانگیخت و حالم را بههم زد، چون این سریال طراحی شده تا به بینندگان القا کند فلسیطینیها پست و حقیر هستند؛ طراحی شده تا بینندگان را قانع کنند تقلای مردم من برای آزادی، عدالت و برابری، نبردی نامشروع، قرون وسطایی، غیرانسانی، وحشیانه و احمقانه است.
هدف واقعی فائودا این است که کنترل نظامی سربازان اسرائیلی و اذیت و آزار فلسطینیها توسط آنها را برای مخاطب قابل درک و البته، هیجانانگیز کند. بازیگرانی که نقش سربازانِ مخفی را بازی میکنند، افرادی جذاب، قوی، بسیار وفادار و بهمعنای واقعی کلمه، مرد هستند. در نقطه مقابل، بهطرز مشهود و زنندهای تصویر شرقشناسانهٔ فلسطینیها قرار دارد: انسانهایی فریبکار، سردرگم و در عین حال ترسناک، از نظر اجتماعی سرکوبشده و از نظر سیاسی ولنگ و وار.
بهشدت خشمگینم که میبینم چطور موفق شدهاند ما را بهعنوان متجاوز و تروریست نشان دهند، آن هم در حالیکه اسرائیل علیرغم ارتکاب به جنایات بیشمار علیه بشریت، هربار حتی از محکوم شدن نیز میگریزد.
در خیالاتم تصور میکردم کسانیکه این سریال را می بینند، چه عکسالعملی نشان خواهند داد؟ آیا بعد از دیدنش، از فلسطینیها و جاییکه فلسطینیها در آن زندگی میکنند، خواهند ترسید؟ ما را شبیه موجوداتی ترسناک و عجیب و غریب بهتصویر کشیدهاند که هرجا زندگی میکنند، فقط نیروهای امنیتی ویژه جرأت میکنند واردش شوند. مردان ما در این سریال، همانقدر که شلخته و ناتوان هستند، بیوفا و خیانتکار هم هستند. حتی باوقارترین مبارز آزادی فلسطینیِ سریال که «ابو احمد» نام دارد نیز در کنه وجود خودش یک مرد بیکفایت و بهدرد نخور است که هروقت ناراحت میشود، مثل الکُلیها شروع میکند به شکلات خوردنِ افراطی. انتخاب نام مستعار «پلنگ»[۵] برای کاراکتر ابو احمد، اشارهای توهینآمیز به «جنبش پلنگ سیاه»[۶] است که در آمریکا برای آزادی سیاهان جنگیدند. مبارزان آزادی فلسطینی در این سریال افرادی کجومعوج، بیشخصیت، بهدرد نخور و احمق هستند که تنها هدفشان کشتن اسرائیلیهاست؛ هرچه بیشتر بهتر. این تصویر بسیار مخدوش است. حتی در یک صحنه هم نمیبینیم که به مقاومت فلسطین در برابر آپارتاید اسرائیل احترام گذاشته شود. در تمام قسمتهای فائودا، سربازان اسرائیلی را در قامت مردمانی متمدن میبینیم که به چهارچوب اخلاق و غرور پایبندند و حتی در بدترین شرایط نیز اخلاقیات خود را زیرپا نمیگذارند.
هدف واقعی فائودا این است که کنترل نظامی سربازان اسرائیلی و اذیت و آزار فلسطینیها توسط آنها را برای مخاطب قابل درک و البته، هیجانانگیز کند
از نقطهنظر فمینیستی، زنان سفیدپوست اسرائیلی در این سریال بسیار جذاب، قدرتمند، خوشچهره، متمدن و دارای احساساتی عمیق هستند. در مقابل، زنان فلسطینی افرادی بیرحم، ضعیف و حواسپرت هستند که فقط جذب مردان قوی اسرائیلی میشوند. کاراکتر «شیرین» که یک دکتر فلسطینی است نیز در همین قالب تعریف شده. نقش او را «لاتیشیتا ایدو»[۷] بازی کرده است. او به سادگی جذب کاراکتر «دورون کاویلیو»[۸] میشود؛ فرمانده ارشد یگان ویژه ارتش که شیرین را گول میزند و رابطه عشق و عاشقی با او راه میاندازد تا در مورد پلنگ اطلاعات جمع کند. نسرین، همسر ابو احمد نیز مثال دیگریست که اگر شخصیتش را غربال کنید، فقط خطا و اشتباه باقی میماند. در جریان سریال، نسرین مجبور میشود با موساد همکاری کند تا به او اجازه دهند از فلسطین خارج شود. بدین ترتیب، از خودگذشتگیهای بیحدوحصر زنان فلسطینی در جنگ طولانی ما برای آزادی، از ذهن مخاطب پاک میشود.
همهٔ این تصویرسازیهای کجوکنجل حاکی از تلاش مجدّانه اسرائیل است برای برچسب زدن بهطرف مقابل آن هم با روشی کاملاً نژادپرستانه؛ و این طرفِ مقابل نه فقط فلسطینیها، بلکه تمام زنان و مردان عرب و مسلمان هستند. حالا تصور کنید مثل من نبودید. تصور کنید زیر سایهٔ کشندهٔ آپارتاید اسرائیلی در غزه بزرگ نشده بودید و هرگز خاورمیانه را ندیده بودید. آنوقت اگر این سریال را میدیدید باور میکردید اسرائیل یک دموکراسی واقعی است که اخلاقمدارترین ارتش جهان را دارد.
در تحلیل نهایی، فائودا ساخته شده تا ماشین پروپاگاندای دیپلماسی عمومی اسرائیلی را تکمیل کند و برای این کار، تکتک فلسطینیها را یا تروریست نشان میدهد یا دوست تروریستها. تنها شخصیتهای فلسطینیِ بهظاهر «دوستداشتنی» سریال نیز آنهایی هستند که با اسرائیلیها همکاری میکنند و در مقابل آپارتاید اسرائیلی نمیایستند. فائودا نهتنها خشونتهای وحشیانهٔ اسرائیلیها علیه فلسطینیان را مشروع جلوه میدهد، بلکه واقعیت را صد و هشتاد درجه میچرخاند و در دل گرههای داستانی عجیب و غریب گم میکند. این رویکرد سریال، در نهایت به یک عدم تقارن قدرت بصری میان اسرائیلیها و فلسطینیها میانجامد؛ اسرائیلیهایی که فرقشان برای فلسطینیها فقط مدل لباسشان است؛ اسرائیلیهایی که در ایستهای بازرسی جلوی فلسطینیها را میگیرند، کودکان را بازداشت میکنند و خانهها را ویران؛ و فلسطینیهایی که از حق برخورداری از یک زندگی عادی بهعنوان یک انسان محروم شدهاند و پس از هفتاد و دو سال هنوز نمیتوانند به خانههایشان بازگردند.
فائودا، جنایتهای جنگی ارتش اسرائیل علیه مردم فلسطین را تجلیل میکند. اولین قسمت از سریال با ماجرای یک یگان مخفی شروع میشود که فرماندهیاش را دورون کاویلیو (با بازی لیور راز[۹]) برعهده دارد. یگان مخفی در این قسمت به یک مراسم عروسی با حضور فلسطینینان حمله میکند تا کاراکتر پلنگ را از پا درآورد. سوژهٔ عملیات فقط پلنگ است و یگان نمیخواهد دیگران را بکشد. اما افراد یگان لو میروند و عملیات شکست میخورد. با این حال، سربازان مخفی اسرائیلی حین فرار برادر پلنگ بهنام بشیر را که از قضا دامادِ مراسم هم هست، میکشند و در این بین چند فلسطینی دیگر نیز کشته میشوند. چنین صحنهٔ وحشیانهای در سریال با این بهانه توجیه میشود که پلنگ یک تروریست است و سربازها با کشتن یک تروریست قصد دارند عدالت را اجرا کنند.
فائودا از آگاهی اندک و دانش ناقص بسیاری از بینندگان نسبتبه واقعیتهای جاری در فلسطین سوءاستفاده میکند. از نظر این دسته از بینندگان، سریال صرفاً یک اثر اکشن و مهیج است، در حالیکه چیزی جز ماشین پروپاگاندای سیاسی اسرائیل نیست
فائودا از آگاهی اندک و دانش ناقص بسیاری از بینندگان نسبتبه واقعیتهای جاری در فلسطین سوءاستفاده میکند. از نظر این دسته از بینندگان، سریال صرفاً یک اثر اکشن و مهیج است، در حالیکه چیزی جز ماشین پروپاگاندای سیاسی اسرائیل نیست. (بزرگترین تورهای تبلیغاتی سریال فائودا توسط آیپک[۱۰] و گروههای مسیحی- صهیونیستی آمریکا برنامهریزی و هدایت شد). پلات فصل دوم سریال بسیار مسخره و در عین حال برانگیزنده است. در این فصل، اعضای داعش از سوریه روانهٔ سرزمینهای اشغالی میشوند تا با اسرائیل بجنگند. روزنامهٔ اسرائیلی «هاآرتس»[۱۱] مطلبی پیرامون سریال منتشر کرد و در موردش نوشت: «از نظر اخلاقی پر از تردید، اما بیاندازه سرگرمکننده است».
ممکن است برخی بگویند فائودا صرفاً یک اثر درام است. چرا اینقدر سروصدا راه انداختهاید؟ در جواب باید گفت که یک اثر درام، قدرت حیرتآوری دارد. من اصلاً دوست ندارم یک اثر درام ببینم که در آن به زنان تجاوز میشود یا خشونتهای وحشیانه علیه کودکان و سالمندان را تئوریزه میکند. چه معنی دارد یک اثر درام، جنایات متعدد علیه بشریت را توجیه و از جنایتکاران تجلیل کند و همزمان، کاری کند بینندگان از مردم من در فلسطین وحشت پیدا کنند؟
فائودا همهچیز را وارونه نشان میدهد، درست مثل پروپاگاندای اسرائیلی. هاآرتس یک مطلب دیگر در مورد فائودا منتشر کرد با این تیتر: «فائودا چطور نفرتانگیزترین وجوه اشغالگری اسرائیل را رمانتیزه میکند؟» در این گزارش، «هگر شزف»[۱۲] داستان یکی از عملیاتهای مخفی مستعربین را تعریف میکند که خود را در قالب روزنامهنگار فلسطینی جا میزنند، به بزرگترین دانشگاه فلسطینی یورش میبرند و یک دانشجو را دستگیر میکنند. این چنین عملیاتها مرتباً در دانشگاههای کرانه باختری اشغالی علیه دانشجویان فلسطینی طراحی و اجرا میشود. شزف معتقد است رسانههای اسرائیلی بهجای ابراز خشم از یورشهای وحشیانه ارتش به دانشگاههای فلسطین در قلب رامالله، برای این کار جیغ و کف و دست و هورا حوالهٔ ارتش کردند؛ درست مثل فائودا.

پوستر مجموعه تلویزیونی «مسیح» محصول ۲۰۲۰
من به جد اعتقاد دارم که مشارکت در جرم، خودش جرم است. نتفلیکس میبایست همین حالا پخش فائودا را متوقف کند، به این دلیل که فائودا در حال لاپوشانی جنایات جنگی اسرائیل است.
هیچ دلیل موجهی برای شریک شدن در جرائم فائودا وجود ندارد. عوض کردن جای جانی و قربانی و قالب کردنِ فلسطینیها به مخاطب در نقش متجاوز، دقیقاً بازتابی از سیاست نهادینهشدهٔ اسرائیل برای تروریست جلوه دادن فلسطینیهاست. نتفلیکس وقتی حق پخش اثری را میخرد، حتی اگر نژادپرستانهترین فیلم یا سریال هم باشد، دیگر حتی از کنار مفاهیمی مثل مسئولیت اجتماعی و سیاسی رد هم نمیشود چه برسد که به آن فکر کند. در واقع، آنها یکسره در حال نمایش دادن و سرمایهگذاری کردن روی فیلمهای ریاکارانه و نفاقانگیزی مثل «فرشته»[۱۳]، «جاسوسی که به زمین افتاد»[۱۴] و «مسیح» است؛ آثاری مملو از کلیشهها و جلیقههای انتحاری! چنین فیلمهایی فقط بر آتش تعصب، نژادپرستی و تبعیض نژادی هیزم میریزند و در قدرت گرفتن و رشد آپارتاید جهانی شریکاند؛ همان آپارتایدی که فقط در تمجید کشورهای قدرتمند کاپیتالیست نئولیبرالی غزلسرایی میکند که اکثریت جمعیتشان را سفیدپوستان تشکیل دادهاند.

پوستر فیلم «جاسوسی که به زمین افتاد» محصول ۲۰۱۹
من از یک بنگاه تجاری مثل نتفلیکس انتظار چندانی برای پایبندی به مسئولیت اخلاقی ندارم. سرگرمی، یک صنعت است و زندگی ما انسانها برای بسیاری از صنایع تاریخ مدرن هیچ اهمیت و ارزشی ندارد.
بالاخره کی نوبت سیاهان، بومیان، کشمیریها، عراقیها، ویتنامیها، ایرانیها و افغانیها میرسد تا تصویر صحیحی از عقاید و تفکراتشان را در نتفلیکس ببینند؟ اینها چندین دهه است که کوشیدهاند مرزوبوم و منابعشان را بازپس بگیرند یا حفظ کنند و دوست دارند داستان این تقلاها را به زبان تصویر ببینند؛ تصویری که یوغ منافع استعماری و کاپیتالیستی بر گردنش نیست.
با این حال، روند جاری همان روند پیشین است: نتفلیکسی کردن داستانها و تولید روایتهای استعماری و امپریالیستی نئولیبرال که فقط حافظ منافع اقلیت ثروتمندان و قدرتمندان در مقابل سایر اقلیتهای قومی و نژادی و اجتماعی است. این همان روندیست که احزاب و گروهها و جنبشهای نژادپرست اروپایی قرنهاست پیش گرفتهاند و عصارهٔ پروپاگاندایشان در این گزاره کلیدی نهفته است که اروپا فقط متعلق به سفیدپوستهاست. مفهوم مخالف این پروپاگاندا چیست؟ اینکه پدیدهای تحت عنوان مهاجرت و مهاجران یا اصلاً نباید وجود داشته باشد، یا حداقل نباید در جغرافیای سفیدپوستان دیده شود.
نتفلیکس ارث پدر من نیست. اگر در دم و دستگاهش کار میکردم، اصلاً احساس امنیت نداشتم. نتفلیکس تصویرسازیهای فرهنگی غربیِ خاصی را بازسازی و بازنمایی میکند که میتوانند بشریت را صد سال به عقب برگردانند. در واقع، اگر فقط فیلمهایی را در نظر بگیریم که نتفلیکس و امثالش در زمینهٔ فلسطین/اسرائیل یا اعراب و مسلمانان برای مخاطبانش مهیا میکنند، متوجه میشویم همهٔ این آثار بهغایت استثماری، دسیسهآمیز و توطئهبرانگیز هستند. متوجه میشویم چطور برتری نژادی و قومی را ترویج و تقویت میکنند. متوجه میشویم چقدر مردسالار، زنستیز، فریبکار و غیراخلاقی هستند.
این میزان دستکاری و تحریف واقعیت توسط نتفلیکس بسیار خطرناک است. چنین رویکردی قطعاً به نابرابری تصویری و بیعدالتی میانجامد و در خدمت تقویت و توجیه رژیمهای نئولیبرال است. در حالیکه سهم جریان مقابل از روایتها و تصویرها، یک حاشیه بسیار باریک بیش نیست. سانسور کردن فلسطینیها، مسلمانان و اعراب و همچنین زدنِ برچسب تروریست و عقبمانده به آنها، شکست صنعت فیلمسازیست.
بالاخره کی نوبت سیاهان، بومیان، کشمیریها، عراقیها، ویتنامیها، ایرانیها و افغانیها میرسد تا تصویر صحیحی از عقاید و تفکراتشان را در نتفلیکس ببینند؟
حالم بههم میخورد. اصلاً نمیتوانم باور کنم که قرار است فصلهای بیشتری از فائودا تولید شود و فصل آخرش در مورد شهر من یعنی غزه است. باور نمیکنم این فصل در اسرائیل تبلیغ میشود و جملهٔ کلیدیاش این است که «استقبال در غزه»! مطمئن نیستم بتوانم تماشای این اهریمنسازی علیه فلسطینیها و عادی جلوه دادن زندگی فلسطینیها در این گتوها را تحمل کنم. قلبم بیشتر از این کشش دیدن توهینها و جراحتهای بیشتر را ندارد. اوضاع جایی وخیمتر میشود که میفهمید فائودا در حال حاضر یکی از پربازدیدترین سریالهای نتفلیکس است!
باید یک بایکوت فرهنگی شکل بگیرد تا اجازه ندهد افکار عمومی بیش از این به بیتفاوتی عادت کنند. افکار عمومی باید ارزشهایی واقعی مثل همدردی و همدلی را بفهمد. یک روز، ما فلسطینیها نیز برای خودمان فیلم میسازیم؛ درست مثل سیاهپوستان آمریکا یا مردم آفریقای جنوبی. آن روز میتوانیم تاریخ مصور و روایت تصویری خودمان را جلوی فاشیسم و استعمار علم کنیم. سفری طولانی خواهد بود. از افشاگری در مورد بنگاههایی مثل نتفلیکس شروع میشود که تبعیض و نفرت را ترویج و به اسم سرگرمی به مردم قالب میکنند.
[۱] Messiah (2020)
مجموعه تلویزیونی آمریکایی با موضوع ظهور مسیح مدرنی از خاورمیانه که توسط نتفلیکس منتشر شد و تولید آن بیش از یک فصل ادامه پیدا نکرد.
[۲] Fauda (2015 – 2021)
[۳] Mista’arivim Occupation Unit
[۴] Kafr Qasim
[۵] Panther
[۶] Black Panther Movement
[۷] Laetititia Eido
[۸] Doron Kavillio
[۹] Lior Raz
[۱۰] AIPAC: American Israel Public Affairs Committee
[۱۱] Haaretz
[۱۲] Hager Shezaf
[۱۳] The Angel (2018)
[۱۴] The Spy Who Fell to Earth (2019)
۶ خرداد, ۱۴۰۰