مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›جامعه‌شناسی›جان تازه در رگ‌های شرق‌گرایی استعمارمحور
ملغمه‌ای از فمینیسم، دیوار ترامپ، موزیک‌های دهه۸۰ و کلیشه‌های نژادپرستانه

جان تازه در رگ‌های شرق‌گرایی استعمارمحور

اختلال نوستالژی‌پرستی در هالیوود و بازتولید تصویر مخدوش غرب آسیا پس از ۴۰ سال
دسته‌بندی: جامعه‌شناسی سیاست فرهنگ عمومی فیلم مقاله

رکسانا حدادی

عضو انجمن منتقدان واشنگتن و اتحادیه زنان روزنامه‌نگار فیلم؛ یادداشت‌ها و نقدهای حدادی در زمینه رسانه، فمینیسم و بازنمایی در رسانه‌های آنلاین ولچر، اسلیت و راجر ایبرت منتشر شده است.

مترجم: محمد مهدی کائینی
منبع: Slate
حجم مقاله: ۲۴۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=6092

پاسخ دادن لغو پاسخ

دسته‌بندی:
جامعه‌شناسیسیاستفرهنگ عمومی

رکسانا حدادی

عضو انجمن منتقدان واشنگتن و اتحادیه زنان روزنامه‌نگار فیلم؛ یادداشت‌ها و نقدهای حدادی در زمینه رسانه، فمینیسم و بازنمایی در رسانه‌های آنلاین ولچر، اسلیت و راجر ایبرت منتشر شده است.

مترجم: محمد مهدی کائینی
منبع: Slate
حجم مقاله: 2400 کلمه

زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴ دوباره به ما نشان داد که وقتی پای نحوهٔ رفتار هالیوود با دیگر کشورها و فرهنگ‌ها – مخصوصاً فرهنگ کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا – به‌میان می‌آید، چقدر همه‌چیز شبیه همان چهل سال پیش است.

زمانی‌که «ایندیانا جونز و معبد مرگ»[۱] در ماه می سال ۱۹۸۴ اکران شد، بینندگان تقریباً همگی در ستودن آن متفق‌القول بودند. نویسنده نیویورک تایمز «وینسنت کنبی»[۲]، فیلم را یک اثر «دوست‌داشتنیِ حال به‌هم‌زن» توصیف کرد که دیدنش مثل «گذراندن یک روز در یک شهربازی» است. منتقد مشهور فیلم، «راجر ایبرت»[۳] نیز چهار ستاره به فیلم داد و در موردش گفت: «یکی از اکشن‌ترین فیلم‌های تاریخ با هیجانی بی‌امان و بی‌وقفه». تا ماه جولای خبری از انتقاد نبود، تا اینکه «اتحادیه ملی ارتباطات از راه دور آمریکایی آسیایی»[۴] به‌همراه یک گروه غیردولتی به‌نام «چینی‌ها برای اقدام مثبت»[۵] بیانیه‌ای مشترک صادر کردند و فیلم را – مخصوصاً به‌خاطر کاراکترهای «لائو چه» که پدرخواندهٔ مافیای شانگهای است، وردست چینی فیلم که «شورت راوند» نام دارد و یک هندی که عضو یک فرقه است – به‌خاطر نحوهٔ بازنمایی مردم آسیایی، اثری نژادپرستانه خواندند. با صدور این بیانیه، بحث‌ها پیرامون مدل شرق‌گرایی فیلم ناگهان تغییر مسیر داد.

«دیوید اشتریت»[۶]، یکی از معدود کسانی‌که در اولین نقدش از فیلم به نژادپرست بودن آن اشاره کرده بود، اعتقاد داشت که جشن و پایکوبی «استیون اسپیلبرگ» برای سریال‌های ماجراجویانه دهه۱۹۳۰ نتوانسته کلیشه‌های نژادپرستانهٔ آن دوران را بیرون از دایرهٔ مدح و ستایش قرار دهد. اشتریت نوشت: «فیلمسازان امروزی نشئهٔ فیلم‌های قدیم هستند و عزمشان را جزم کرده‌اند کلیشه‌های قدیمی هالیوود را از گور بیرون بکشند، از جمله برخی کلیشه‌ها که امروز دلیلی ندارد به آن‌ها افتخار کنیم».

فیلمسازان امروزی نشئهٔ فیلم‌های قدیم هستند و عزمشان را جزم کرده‌اند کلیشه‌های قدیمی هالیوود را از گور بیرون بکشند، از جمله برخی کلیشه‌ها که امروز دلیلی ندارد به آن‌ها افتخار کنیم

مثل سری فیلم‌های ایندیانا جونز، «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴»[۷] نیز غرق در عشق‌بازی با دوران گذشته است و مثل معبد مرگ، یک سری کلیشه‌های نژادی مضر را احیا می‌کند. تقریباً چهار دهه پس از آن‌که اشتریت آن کلمات را نوشت، زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴ دوباره به ما نشان داد که وقتی پای نحوهٔ رفتار هالیوود با دیگر کشورها و فرهنگ‌ها – مخصوصاً فرهنگ کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا – به‌میان می‌آید، چقدر همه‌چیز شبیه همان چهل سال پیش است. یک دهه پس از اتفاقاتی نظیر انقلاب‌های کشورهای عربی، «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» نگرشی از منطقه غرب آسیا ارائه می‌دهد که با واقعیت‌ها و هویت منحصربه‌فرد این منطقه شباهت اندکی دارد؛ حال چه دهه ۱۹۸۰ باشد و چه اکنون.

«پتی جنکینز»[۸]، کارگردان «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» در مورد دلیل اضافه کردن پسوند «۱۹۸۴» به فیلمش گفته بود: «سال ۱۹۸۴ نقطه اوج تمدن غربی و سیستم اعتقادی مدرن بود». اولین نقدهایی که پیرامون این فیلم نوشته شد، فیلمنامه مثبت‌اندیش آن را تمجید می‌کردند، جذابیت «گل گدوت»[۹] را می‌ستودند و در مدح نقش مکمل داستان یعنی شروری به اسم «مکسول لرد» با بازی «پدرو پاسکال»[۱۰] که شخصیتی ترامپ‌گونه داشت، قلم‌فرسایی می‌کردند. این نقدها شیفتهٔ کاراکتر «باربارا مینِروا» شده بودند؛ یک باستان‌شناس بی‌نظیر که ناگهان تبدیل به انسانی درنده‌خو می‌شود و «کریستن ویگ»[۱۱] نقش‌ش را بازی می‌کند. «آنجلیکا جید باستین» در نقدی که برای وولچر پیرامون فیلم نوشت به «برداشت عجیب‌وغریب فیلم از منطقه غرب آسیا» اشاره کرد، اما دیگر به‌ندرت در میان نقدهای اولیه می‌دیدیم به آن بخش از خط داستانی فیلم اشاره شود که در مصر اتفاق می‌افتد و محل وقوع دومین صحنه اکشن اصلی فیلم است. اما در ادامه، زمانی‌که در روز کریسمس بینندگان بیشتری فرصت کردند فیلم را تماشا کنند و عکس‌العمل‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک گذاشتند، مدل متفاوتی از اجماع نسبت‌به فیلم شکل گرفت.

  • «پدرو پاسکال» در نقش «مکسول لرد»، شخصیت شرور فیلم که با ترامپ مقایسه شده است.

عناصر متعددی در فیلم وجود دارد که به‌نظر می‌رسد عامدانه برای ادای احترام به دهه ۱۹۸۰ و آثار آن دهه در فیلم گنجانده شده‌اند. اولین گره خط داستانی فیلم که در آن دیانا متوجه می‌شود «حقیقت» چقدر مهم است، عناصری از فیلم «ارابه‌های آتش»[۱۲] را دارد. پاساژی که دیانا در آن جان دو دختر را نجات می‌دهد و نمی‌گذارد دزدان جواهرفروشی آن‌ها را بکشند، حس کاپیتالیستی فیلم‌های «اوقات خوش در ریجمونت های»[۱۳] و «ماجراجویی بی‌نظیر بیل و تد»[۱۴] را به آدم می‌دهد. استعاره‌های دهه۱۹۸۰ آن‌چنان در جریان فرهنگ عامه دهه‌های بعدی جاری و ساری هستند که مخاطب می‌تواند به‌راحتی آن‌ها را ببیند، شانه‌اش را بالا بیندازد و به دیدن فیلم ادامه دهد.

اما این بردباری و مسامحه را نمی‌توان در مورد رویکرد فیلم نسبت‌به غرب آسیا نیز داشت. نمی‌توان به همین سادگی از کنار بازنمایی غرب آسیا در فیلم «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» گذشت؛ تصویر زشتی از گذشته‌ که می‌توانست در همان دهه ۱۹۸۰ بماند و وارد دههٔ کنونی نشود. همین مدل تصویر را در فیلم «مهاجمان صندوق گمشده»[۱۵] نیز می‌بینیم، جایی‌که کاراکتر ایندی به یک شمشیرزن عرب شلیک می‌کند. شبیه این مدل تصویر در فیلم «بازگشت به آینده»[۱۶] نیز هست، جایی‌که دکتر براون از دست تروریست‌های لبنانی فرار می‌کند. یا در فیلم «دلتا فورس»[۱۷] جایی‌که «چاک نوریس» گروگان‌ها را از دست آدم‌ربایان لبنانی نجات می‌دهد. جنکینز و همکاران فیلمنامه‌نویسش یعنی «جف جونز»[۱۸] و «دیوید کالاهام»[۱۹] نسخهٔ تصویری خود از مصر و منطقه وسیع غرب آسیا و شمال آفریقا را از دل همان روایت‌های به‌شدت ساده‌سازی‌شده‌ای استخراج کرده‌اند که طی تمام این سال‌ها در مورد این بخش از کره خاکی شنیده‌ایم. وقتی «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» را در کنار یکی دیگر از تولیدات همین فرانشیز یعنی «زن شگفت‌انگیز» محصول ۲۰۱۷ قرار می‌دهیم و مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم چه تغییر رفتار فاحشی در نسخهٔ متأخر آن رخ داده است. در این فیلم کاراکتری به اسم «سمیر» (با بازی «سعید تغمویی»[۲۰]) مجبور می‌شود آرزوهایش برای بازیگر شدن را رها کند و به ارتش بپیوندد، چون «رنگ پوستش مناسب بازیگر شدن نیست». ممکن است کسی بگوید کلیشه‌های «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» در تاروپود بافت فرهنگی جامعه در آن دهه تنیده شده بودند و بخش طبیعی سپهر اجتماعی آن دوره بوده‌‌اند؛ درست مثل کیف‌های کمری و شلوارهای گرمکنِ چسبان که در آن دهه مد شده بود. اما در جواب باید گفت که دمیدن جان تازه در رگ شرق‌گراییِ استعمارمحور و جریان‌های فکری مخدوشی مثل اسلام‌هراسی، اصلاً با مد و لباس قابل قیاس نیست و به‌هیچ وجه نمی‌توان آن را توجیه کرد.

در خط سیر داستان فیلم، لرد مکسول برای رسیدن به هدفش که حکمرانی بر جهان است، با کاراکتری به اسم «امیر سعید بن آبیدوس» ملاقات می‌کند؛ یک مصریِ خرپول که مالک چندین چاه نفت است. مکسول قصد دارد در عوضِ برآورده کردن یکی از آرزوهای آبیدوس توسط یک سنگ جادویی‌ باستانی، هلدینگ او را به یغما ببرد و مصادره کند. اما به‌جز یک صحنه از فیلم که جلد یک مجله را نشان می‌دهد و آبیدوس را «پادشاه نفت خام» معرفی می‌کند، در هیچ جای دیگر فیلم چیزی نمی‌بینیم که دستگیرمان شود این آبیدوس قرار است چجور شخصیتی باشد. فیلم، آبیدوس را در قامت یک دیکتاتور به‌تصویر می‌کشد و زمانی‌که دیگران می‌خواهند او را صدا کنند، باید لفظ «سرورم» را به‌کار ببرند. اما در دهه ۱۹۸۰ دموکراسی در مصر حاکم بود. علاوه‌بر این، کلمه «امیر» یک اصطلاح اسلامی است که هزاران سال است دیگر برای توصیف طبقه حاکم در مصر استفاده نمی‌شود. این اصطلاح تقریباً به‌طور اختصاصی در کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی استفاده می‌شود. در طراحی لباس کاراکتر آبیدوس نیز مانند طراحی شخصیتش می‌توان سردرگمی را دید. او یک پارچه سفید دور سرش بسته، یک کت‌وشلوار سه‌دکمهٔ خاکستری راه‌راه به‌تن دارد و روی کت‌وشلوارش یک عبای جلوبازِ آبی با لبه‌های طلایی انداخته است. در نحوهٔ پوشش سنتی مصری‌ها از لباسی به‌اسم «بینیش»[۲۱] استفاده می‌شده که یک اوورکت بلند تیره است، اما مدل لباس امیر بیشتر شبیه پوشش مردان عربستان سعودی و امارات متحده عربی است که از یک پارچه دور سر و عبای بلند استفاده می‌کنند. زنان مصری در فیلم «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴»، مانند دختری که دیانا جانش را نجات می‌دهد و نمی‌گذارد زیر چرخ‌های یک کامیون له شود، همگی چادر و پوشیه دارند، در حالی‌که در دهه۱۹۸۰ استفاده از این نوع پوشش توسط زنان به‌شدت در سرتاسر مصر مورد مجادله و بحث بود، زیرا کشور در تقلا بود که مشخص کند دین اسلام چقدر می‌بایست در زندگی عمومی افراد نمود و بروز داشته باشد.

فیلم نمی‌خواهد شما به‌یاد بیاورید گل گدوت در جولای ۲۰۱۴ چطور در صفحهٔ فیسبوکش از ارتش اسرائیل دفاع کرد؛ یعنی یک هفته پس از حمله ارتش اسرائیل به غزه

هیچ‌کدام از این حرف‌ها بدان معنا نیست که به‌تصویر کشیدن کاراکترهایی با لباس‌هایی مثل عبا و چادر و پوشیه و دستمال دور سر، اشتباه است. اما در اکثر فیلم‌های آمریکایی، این نوع پوشش به شخصیت‌سازی‌های فروکاهنده‌ای گره خورده که می‌کوشند ایدئولوژی‌های غربی را بر ایدئولوژی‌ کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا تفوق دهند. این سبب شده سبک تصویرسازی «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» از مصر، بیشتر هم‌مسیر و هم‌راستای تصویر آن اراذل و اوباش فیلم «معبد مردگان» باشد تا مصری‌های واقعی. به همهٔ این‌ها، پدرسوختگیِ آبیدوس را هم اضافه کنید که موفق می‌شود سرِ لرد مکسول حقه‌باز را شیره بمالد! آبیدوس نفت سعودی‌ها را که مکسول امید داشت تحت مالکیت خود درآورد، می‌فروشد و دست لرد را توی پوست گردو می‌گذارد. آرزوی اصلی آبیدوس که امیدوار است توسط سنگ جادویی مکسول برآورده شود، اخراج شدن تمام «بت‌پرستان» از کشور است. وقتی این آرزو توسط سنگ جادویی محقق می‌شود، یک دیوار بزرگ در مصر به‌وجود می‌آید به‌اسم «دیوار الهی» که میان قشر فقیر مصر با آب سالم مانع ایجاد می‌کند. در توییتر بحث‌هایی مطرح شد مبنی‌بر این‌که دونالد ترامپ‌نمای واقعی فیلم در حقیقت کاراکتر آبیدوس است، نه مکسول، زیرا «دیوار الهی» آبیدوس شباهت زیادی به دیوار مرزی میان آمریکا و مکزیک دارد که دونالد ترامپ دربه‌در دنبال ساختنش بود و آخر سر هم توانست آن را بسازد. اما وقتی می‌بینیم آبیدوس از لفظ «بت‌پرستان» برای تفکیک میان مردم کشورش استفاده می‌کند، چارهٔ دیگری نداریم جز این‌که نتیجه‌گیری کنیم آبیدوس نمایندهٔ رهبران مسلمان متعصب کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقاست.

اما تمام استعاره‌های فیلم به‌همین اندازه دقیق و قدرتمند نیست؛ حتی به‌همین اندازه نزدیک به واقعیت هم نیست. مثلاً، در صحنه‌ای از فیلم می‌بینیم گل گدوت دو پسربچه مصری را که در حال فوتبال‌بازی کردن هستند، از له شدن زیر چرخ‌های یک کامیون نجات می‌دهد. حالا باید دید گل گدوت کیست؟ یک بازیگر اسرائیلی که در دنیای واقعی مدتی نیز در ارتش اسرائیل خدمت کرده است. فیلم نمی‌خواهد شما واقعیت‌های تلخ زندگی کاراکترهایش در دنیای واقعی را به‌یاد بیاورید و به‌همین دلیل خیلی سریع از کنار صحنه‌هایی مثل همان صحنهٔ نجات بچه‌ها عبور می‌کند تا شما حساس نشوید. فیلم نمی‌خواهد شما به‌یاد بیاورید گل گدوت در جولای ۲۰۱۴ چطور در صفحهٔ فیسبوکش از ارتش اسرائیل دفاع کرد؛ یعنی یک هفته پس از حمله ارتش اسرائیل به غزه که اتفاقاً در تشابهی بسیار تلخ با آن سکانس فیلم، چهار پسربچهٔ فلسطینی که در حال فوتبال بازی‌کردن بودند، در این حملات کشته شدند. (لبنان در پاسخ به پست فیسبوک گدوت، اکران «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» را در این کشور ممنوع کرد.)

روایت «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» حتی وقتی خط داستانی، مصر را ترک می‌کند نیز به تحریف عجیب‌وغریب تاریخ ادامه می‌دهد. وقتی یک مرد عراقی به لرد مکسول می‌گوید «شوروی با ایران هم‌پیمان شده و ما عراقی‌ها آماده‌ایم که از خودمان دفاع کنیم»، مکسول آرزوی مرد عراقی را برآورده می‌کند و به او اسلحه می‌دهد تا از کشورش دفاع کند. این‌جا تاریخ وارونه می‌شود. سال ۱۹۸۴ درست میانهٔ جنگ ایران و عراق بود. در جریان این جنگ، هم آمریکا و هم شوروی با رئیس‌جمهور عراق صدام حسین هم‌پیمان شدند و از او حمایت کردند. صدام به سنگ جادویی نیاز نداشت تا هواپیمای جنگی و هلیکوپتر و تانک و موشک و تفنگ و خمپاره‌انداز و هزار جور اسلحه دیگر به‌دست آورد. فقط کافی بود به شوروی و آمریکا بگوید تا همه‌چیز را در اختیارش بگذارند. بنابراین، اصلاً چه نیازی بوده که این کاراکتر تحریف‌شده در داستان فیلم گنجانده شود؟ یا مثلاً جای دیگر در یک صحنه از فیلم می‌بینیم یک زن سفیدپوست آمریکایی در واشنگتن داخل آپارتمانشان به همسرش می‌گوید: «توی سفارت سعودی اغتشاش شده». تمام دنیا در حال غرق شدن در آشوب و شورش است، اما تنها جایی‌که در فیلم به آن اشاره می‌شود و درگیر اغتشاش شده، مکانی است که قهوه‌ای‌پوستان آن‌جا زندگی می‌کنند.

یک پاسخ عمده برای این سؤال وجود دارد که چرا اعراب به‌عنوان نماد “دیگری” شناخته می‌شوند؟ احتمالاً چون اعراب تنها نژاد عمده دنیا هستند که آمریکایی‌ها کمترین آگاهی را نسبت‌به آن‌ها دارند

آخرین گره داستانی فیلم هم سرشار از پروپاگاندا علیه مردم غرب آسیا و شمال آفریقاست. در سکانس‌های پایانی می‌بینیم که زن شگفت‌انگیز تغییر چهره می‌دهد تا هویت واقعی‌اش را از لرد مکسول و مینِروا پنهان کند، چون می‌خواهد دنیا را از بروز یک جنگ اتمی بین آمریکا و شوروی نجات دهد. این جنگ اتمیِ قریب‌الوقوع ناشی از صف‌آرایی ارتش‌های دو کشور در دو طرف «دیوار الهی» است؛ همان دیواری که آبیدوس مصری آرزو کرده بود و ایجاد شد. تنها پس از مداخلهٔ یک نماد فمینیسمِ سفیدپوست یعنی زن شگفت‌انگیز است که از بروز یک جنگ اتمی جلوگیری می‌شود؛ جنگی که قطعاً پایان تمدن را رقم می‌زد و خواسته‌ها و آرزوهای متحجرانهٔ کاراکترهایی از غرب آسیا و شمال آفریقا جرقه‌اش را زده بود. چرا فیلمی که این اندازه فرصتِ مونولوگ‌گویی به کاراکتر زن اصلی‌اش می‌دهد تا در مدح اهمیت حقیقت یاوه‌سرایی کند، این‌قدر غرق دروغ‌های از روز روشن‌تر است؟ آن هم در مورد منطقه‌ای از جهان که اوضاع بدخیمی دارد!

بازنمایی‌های غیرواقعی و بی‌دقت فیلم از مصرِ دهه۱۹۸۰ و دلایل و پیچیدگی‌های جنگ ایران و عراق، در راستای حفظ و تحکیم یک تصور منحرف و مخدوش از این گوشهٔ جهان است؛ منطقه‌ای که سال‌های سال است در فیلم‌های هالیوودی با ژانرهای مختلف، یک اهریمن اصلاح‌ناپذیر از آن ساخته شده که چیزی جز پستی و دون‌مایگی در آن نمی‌توان یافت. «لارنس میشالاک»[۲۲] سال ۱۹۸۸ در کتابی با نام «بی‌رحم و غیرعادی: تصاویر منفی از عرب‌ها در فرهنگ عامه آمریکایی»[۲۳] می‌گوید: «یک پاسخ عمده برای این سؤال وجود دارد که چرا اعراب به‌عنوان نماد “دیگری” شناخته می‌شوند؟ احتمالاً چون اعراب تنها نژاد عمده دنیا هستند که آمریکایی‌ها کمترین آگاهی را نسبت‌به آن‌ها دارند». این سخن میشالاک نه فقط در مورد اعراب، بلکه در مورد تمام نژادهای ساکن در ۱۹ کشور منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا صحیح است.

وقتی می‌بینیم «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» که وقتی پای ملت جزیرهٔ آمازون به میان می‌آید این‌قدر به ساختن جهان متعهد است و به‌عنوان یک اتحادسازِ بزرگ این‌قدر دنبال بالا بردن پرچم حقیقت می‌گردد، این‌چنین به دیگری‌سازی از سایر فرهنگ‌ها و اقوام ادامه می‌دهد، متوجه می‌شویم چقدر وعده‌ها و تصویرسازی‌های صنعت سرگرمی پوچ و تو خالی‌ست؛ صنعتی که میلیون‌ها دلار پول توی شکم این فیلم‌ها می‌ریزد. گنجاندن لباس‌هایی که در دهه۱۹۸۰ مد بود یا صداها و موسیقی‌های آن دهه در فیلم، صرفاً یک نوستالژی‌بازیِ بی‌خطر است، اما در آغوش گرفتن و روی سر گذاشتن کلیشه‌های منفی دهه۱۹۸۰ در مورد منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، چیزی جز جهالت بی‌پروایانه نیست.

نیازی نبود نژادپرستی دوباره در سال ۲۰۲۰ به صحنه بازگردد.


[۱] Indiana Jones and the Temple of Doom – 1984

[۲] Vincent Canby

[۳] Roger Ebert

[۴] National Asian American Telecommunication Association

[۵] Chinese for Affirmative Action

[۶] David Sterritt

[۷] Wonder Woman 1984

[۸] Patty Jenkins

[۹] Gal Gadot

[۱۰] Pedro Pascal

[۱۱] Kristen Wiig

[۱۲] Chariots of Fire – 1981

[۱۳] Fast Times at Ridgemont High – ۱۹۸۲

[۱۴] Bill & Ted’s Excellent Adventure – 1989

[۱۵] Raiders of the Lost Ark – ۱۹۸۱

[۱۶] Back to the Future – 1985

[۱۷] Delta Force – 1986

[۱۸] Geoff Johns

[۱۹] David Callaham

[۲۰] Said Taghmoui

[۲۱] Binish

[۲۲] Laurence Michalak

[۲۳] Cruel and Unusual: Negative Images of Arabs in American Popular Culture

۱۳ خرداد, ۱۴۰۰

تگ ها دونالد ترامپزن شگفت‌انگیززن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴غرب آسیافمینیسمگل گدوتنژادپرستینوستالژیهالیوود

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.