آتیش تاسیر
دولت نخستوزیر «نارندرا مودی» و حزب هندو-ناسیونالیستش با شیوههایی که یادآور همان جریان معروف قدیمی لیستسیاه هالیوود است از ابزارهایی قدرتمند استفاده میکند تا سطح اثرگذاری مسلمانان در بالیوود را کمتر و کوچکتر کند؛ مسلمانانی که حضور پررنگی در صنعت فیلم هند دارند.
پل دریایی باندرا – وورلی، بمبئی مرکزی را به محلههای مرکزی شمال متصل میکند. اگر از مرکز شهر با ماشین روی این پل بروید، در آن سو شما را به اطراف منطقهٔ بالیوود میرساند؛ بخش هندیزبان صنعت گستردهٔ فیلم هند. بازیگران، گریمورها، بچههای جلوههای ویژه، همگی در چند محلهٔ معدود کنار دریا دور هم جمع شدهاند. ابرستارههای بالیوودی در خانههای ویلایی بزرگ زندگی میکنند و یک عده طرفدار بیکار هم بیستوچهار ساعته اطراف خانههایشان پرسه میزنند.
بالیوود نقشی مرکزی و جوهری در شکلگیری فرهنگ اساطیری ملی هند داشته است. فیلمهای بالیوودی سرشارند از رقص و موسیقی، اما نبوغشان در توانایی آنها برای تنیدن موضوعات سیاسی و اجتماعی مهمی نظیر عدالت اجتماعی، حقوق زنان و ازدواجهای میانمذهبی در تاروپود زندگی روزمره هندیهاست. فیلمهای بالیوودی همزمان هم تجاری هستند و هم سیاسی. آنها تجسم مادی تکثرگرایی هند بهشمار میروند.
و در حالوهوای سیاسی کنونی، همین مشخصههاست که فیلمهای بالیوود را به اهدافی سیاسی برای نابود شدن تبدیل میکند. دولت نخستوزیر «نارندرا مودی»[۱] و حزب هندو-ناسیونالیستش با شیوههایی که یادآور همان جریان معروف قدیمی لیستسیاه هالیوود است از ابزارهایی قدرتمند استفاده میکند تا آزادی خلاقانهٔ بالیوود را به قهقرا ببرد. او میکوشد سطح اثرگذاری مسلمانان در بالیوود را کمتر و کوچکتر کند؛ مسلمانانی که حضور پررنگی در صنعت فیلم هند دارند. دولت مودی برای اینکار از روشهایی چون تحقیقات مالیاتی تبعیضآمیز، طرح اتهامات واهی علیه بازیگران و کارگردانان، تحریک و تهدید در برابر برخی فیلمها و برنامههای تلویزیونی و فرستادن قوای قهریه به درب منازل آدمها بهره میبرد. بالیوود که میترسد وضعیت حتی از این هم بدتر شود، در بیشتر مواقع ساکت میماند و عکسالعملی نشان نمیدهد. بهعنوان مثال بالیوود هیچ واکنشی به مدیریت فاجعهآمیز همهگیری کرونا توسط دولت مودی نشان نداد که یکوقت بلایی سرش نیاورند.
فیلمهای بالیوودی همزمان هم تجاری هستند و هم سیاسی؛ آنها تجسم مادی تکثرگرایی هند بهشمار میروند
یکبار با خانمی صحبت میکردم که رابطهٔ نزدیکی با صنعت فیلم هند داشت. او به من گفت: «همه مثل *گ ترسیدهاند و فقط میخواهند پناه بگیرند تا در امان باشند. دولت مودی کینهٔ شتری دارد». یک روز قبل از این مکالمهٔ ما، مسئولان اداره مالیات به خانه و دفتر کار یکی از بهترین کارگردانهای هند یورش برده بودند. البته یکی از بازیگرانی که با آن کارگردان همکاری کرده بود نیز همان روز توسط همان مسئولان مورد عنایت قرار گرفت. هر دو نفر از منتقدان سرسخت مودی هستند و آشکارا علیه او موضع گرفتهاند. بسیاری از ناظران معتقدند این یورش، انگیزههای سیاسی داشته است.
همان موقع که داشتم با آن خانم حرف میزدم، یکی از دوستان آن کارگردانی که گفتم، برایم در پلتفرم سیگنال پیغامی فرستاد که پس از خواندن خودبهخود پاک میشد. پیغام در مورد پروندهای بود در دیوان عالی هند. برای یک مدیر ارشد کمپانی آمازون در هند و چند نفر دیگر حکم جلب صادر شده بود. چرا؟ بهخاطر پخش یک سریال درام سیاسی ۹ قسمتی بهنام «تانداو»[۲] که در بخشی از آن تصویری از خدای هندوها «شیوا» ارائه میشد و به مزاج عدهای خوش نیامد. کارگردان سریال عذرخواهی کرده بود و آن سکانس را حذف کرد. طبق پیغامی که برای من فرستاده بودند، دادگاه قبول نکرده بود حکم به محافظت از کارگردان بدهد. بعداً با یکی از مدیران ارشد یکی از سرویسهای بزرگ پخش آنلاین صحبت میکردم که به من گفت: «مشکل اینجاست که کارگردان و بازیگر سریال مسلمان هستند».
آشنایی من با صنعت فیلم هندوستان به سال۲۰۱۳ برمیگردد. آن زمان تازه با یکی از کارگردانان بالیوودی آشنا شده بودم و میخواستیم ازدواج کنیم. او شاگرد یکی از بزرگترین تهیهکنندههای شهر یعنی «کاران جوهر»[۳] معروف به کِیجو بود. همکاری جوهر با یکی از بزرگترین ستارگان بالیوود یعنی «شاهرخ خان» که از قضا مسلمان هم هست، یکبار سوژهٔ یک فیلم سینمایی شد و روی پرده نقرهای رفت. این دو نفر از دهه۱۹۹۰ با یکدیگر همکار و همراه شدند. در ابتدا فیلمهای پففیلی میساختند و بعدها بخشی از برجستهترین آثار بالیوود را با یکدیگر تولید کردند؛ مثل درام شاخص پسا-یازده سپتامبری «اسم من خان است»[۴] محصول سال۲۰۱۰ که با اسلامهراسیِ در حال انفجارِ جهانِ پسا یازده سپتامبر دست به گریبان شد.
بالیوود، در طبقههای بالایی هرماش محیط بسیار بسته و غیرقابل نفوذی دارد. من از طریق نامزدم توانستم تنها در چند روز تمام اعضای آن گروه نفوذناپذیر را ملاقات کنم. یک دنیا شاسیبلند شیشهدودی بودند که همینطور وارد پارکینگهای زیرزمینی میشدند و یکسری محافظ کتوشلوارپوش با بیسیم آنجا بودند که شما را تا آپارتمانهای قصر-مانند طبقات بالا همراهی میکردند؛ جاییکه پنجرههایش رو به دریای عرب باز میشد. صنعت فیلم هندوستان سالانه حدود ۲۰۰۰ محصول تولید میکند. بالیوود، بزرگترین زیرمجموعهٔ صنعت فیلم هند، هماندازهٔ هالیوود فیلم میسازد. تراکم سلبریتیهای بالیوود با صنعت فیلمسازی هیچ کشور دیگری قابل قیاس نیست.
درگیری میان بالیوود و حزب مودی بهطرز غمانگیزی اجتنابناپذیر است. مودی، هند را مرکب از فرهنگهای گوناگون از جمله هندوها، مسلمانان، سیکها و مسیحیها نمیبیند. از نظر او کسی غیر از هندوها نباید بخشی از فرهنگ هندوستان شناخته شوند. او هندوستان را یک موجودیتِ صرفاً هندو میداند که غایتِ وجودیاش چیزی غیر رقم زدنِ یک رنسانس هندو نیست. رزومهٔ کاری مودی در دورانی که وزیر ایالت غربی گجرات[۵] بود، لکههای ننگ و نقاط سیاهی دارد؛ از جمله شورشهای خشونتبار سال ۲۰۰۲ که جان ۱۰۰۰ نفر را گرفت و اکثر کشتهشدگان مسلمان بودند.
سطح اثرگذاری مسلمانان در بالیوود بسیار زیاد است. بازیگرانی نظیر شاهرخ خان، «سلمان خان» و «عامر خان» سی سال است که در رأس اثرگذارترین فوق ستارههای بالیووده بودهاند. از بین ۱۰ فیلم اول لیست پرفروشترینهای تاریخ بالیوود، در ۶ فیلم یکی از این خانها بازی کرده. چندین استودیوی بزرگ و تأثیرگذار بالیوودی تحت مالکیت و مدیریت خاندانهای مسلمان هستند.
اگر مودی به این مینازد که در میان سایر چهرههای هندی بیشترین دنبالکننده را در توییتر دارد، باید به این هم توجه کند که شاهرخ خان و سلمان خان نیز در ردههای بالا از نظر تعداد فالوور هستند و هرکدام تقریباً چهل میلیون دنبالکننده دارند. جایگاه دوم محبوبترین هندیِ توییتر را آمیتاب باچان قبضه کرده که زندگی کاریاش نشان میدهد زندگی مسلمانان چقدر عمیق با صنعت فیلم هندوستان گره خورده است.
درگیری میان بالیوود و حزب مودی بهطرز غمانگیزی اجتنابناپذیر است. مودی، هند را مرکب از فرهنگهای گوناگون از جمله هندوها، مسلمانان، سیکها و مسیحیها نمیبیند
اگرچه باچان خودش مسلمان نبود، اما در دهه۱۹۷۰ با بازی در فیلمی بهشهرت رسید که فیلمنامهنویسهایش دو نویسندهٔ مسلمان بودند. او نقش یک کاراکتر خشمگین بهاسم ویجِی را بازی میکرد. فیلمهایی که باچان در آنها نقشآفرینی میکرد داستانهایی از یک هندوستان واحد را بهتصویر میکشیدند که موجودیتش وابسته به اتحاد هندوها و مسلمانها بود. پدر باچان که یک شاعر هندی سرشناس بود، در دنیایی رشد کرد که کرانه تا کرانهاش را شعر اردو و فارسی پر کرده بود. همین فرهنگ رنگارنگ بود که در دوران کودکیِ بالیوود از آن مراقبت کرد و به آن غذا داد تا رشد کند؛ فرهنگی که در آن، همه، از سیکها گرفته تا مسلمانها و هندوها نقش داشتند و یک گوشه از کار را دست گرفته بودند.
داستان ریشههای حزب مودی کاملاً متفاوت است. این حزب در دهه۱۹۸۰ بهعنوان چهرهٔ سیاسی سازمانی تأسیس شد که «راشتریا سوایامسواک سان»[۶] (آر.اس.اس) نام داشت. آر.اس.اس در سال۱۹۲۵ تأسیس شده بود، زمانیکه جنبشهای نژادپرستانه و فاشیستی اروپایی در حال پا گرفتن بودند. رهبران اولیهٔ آر.اس.اس، مردانی چون ام.اس. گلواکر که مودی اخیراً سالروز تولدش را با یک بیانیهٔ توییتری گرامی داشت، پیروان پروپا قرص و سرسخت آلمان نازی بودند. گلواکر در سال۱۹۳۹ نوشت که هندوستان در مسیر «حفظ خلوص نژادی و فرهنگی خود» میتواند از تلاشهای آلمان الگوبرداری کند.
آر.اس.اس طی سالهای اخیر کوشیده است خیلی زیرزیرکی و بیسروصدا از پیشینهٔ زشت خود عبور کند، اما نتوانسته عادتها و عقیدههای زشت خود را کنار بگذارد؛ مثل تأکید روی خلوص نژاد و وحشت ازدواج میانمذهبی. برای همین در ایالتهای تحت کنترل حزب مودی سیلی از قوانین جدید بهراه افتاده که ازدواج میان هندوها و مسلمانان را محدود و ممنوع میکند. ازدواج میانمذهبی، علیرغم این اوصاف، در بالیوود رایجتر است، اگرچه جامعه هندوستان بهعنوان یک کل واحد کمتر به این مدل ازدواج اقبال نشان میدهد. دو نفر از سه خانِ اصلی بالیوود زن هندو دارند.
طی دور اول نخستوزیری مودی که از سال۲۰۱۴ شروع شد، دارودستهای بهنام «آیتی سِل»[۷] – شبکهای از اینفلوئنسرهای فضای مجازی و نفرتپراکنهای وابسته به حزب مودی – یکی از جدیترین حملات خود علیه مسلمانان بالیوود را در شبکههای اجتماعی بهراه انداختند. سال۲۰۱۵ زمانیکه عامر خان زنگ هشدار توسعهٔ نابرابری اجتماعی را بهصدا درآورد و گفت که زنش در حال برنامهریزی برای ترک کشور است، آیتی سلها حسابی دستش انداختند و مسخرهاش کردند. یک سال بعد از آن، «سیفعلی خان» نیز بهصورت سازمانیافته در شبکههای اجتماعی مورد حمله قرار گرفت. تنها گناهش این بود که با همسرش «کارینا کاپور»[۸] تصمیم گرفتند اولین پسرشان را «تیمور» نامگذاری کنند. (تیمور یک حاکم مسلمان بود)
سطح اثرگذاری مسلمانان در بالیوود بسیار زیاد است. بازیگرانی نظیر شاهرخ خان، «سلمان خان» و «عامر خان» سی سال است که در رأس اثرگذارترین فوق ستارههای بالیووده بودهاند
ناسیونالیستهای هندو در سال۲۰۱۸ برای کسیکه دماغ بازیگر هندی «دیپیکا پادوکن»[۹] ببرّد و بیاورد جایزه تعیین کردند، چون پادوکن در یک فیلم تاریخی بازی کرده بود که گفته میشد صحنهای عاشقانه میان یک پادشاه مسلمان و یک ملکه هندو دارد.
یک سال بعد از آن مودی و عدهای از چهرههای سرشناس، یک عکس سلفی انداختند و منتشر کردند که اگرچه چیز خاصی بهنظر نمیرسید، اما بعدها بهشدت تقبیح شد، چون نماد فرصتطلبی و سوءاستفادهچیگری برخی از بادمجان دورِ قابچیهای صنعت فیلم هالیوود بهشمار میرفت. صحنهپردازی عکس را مردی بهنام «ماهاویر جین»[۱۰] برعهده داشت که تا پیش از زمان انتشار عکس هیچکس حتی نامش را نیز نشینده بود. او بهطریقی نامعلوم توانسته بود یک کلهگندهٔ بالیوود شبیهبه کیجو را قانع کند گروهی از چهرههای سرشناس بالیوود را با یک هواپیمای شخصی برای دیدار با نخستوزیر به دهلی ببرد. کسانیکه در عکس حضور داشتند را تشویق کرده بودند که عکس سلفی را در صفحههایشان منتشر کنند. حتی یک بازیگر یا کارگردان مسلمان هم در عکس وجود نداشت. پیغام عکس واضح بود: مودی یک بالیوود جدید میخواست؛ بالیوودی که عاری از هر مسلمانی باشد. خیلی زود ماهاویر جین شروع به همکاری با تهیهکنندهها و کارگردانهای نامدار صنعت فیلم هندوستان از جمله جوهر کرد. تمام پروژههایی که در آنها کار میکرد هم بنمایههای ناسیونالیستی داشتند.
انتخاب مجدد مودی بهعنوان نخستوزیر در سال۲۰۱۹ به او جرأت داد سیاستهای فرهنگیاش را با فشار و جدیت بیشتری دنبال کند. تابستان گذشته وقتی بازیگری بهنام «سوشانت سینگ راجپوت»[۱۱] خود را حلقآویز کرد و کشته شد، دولت مودی یک فرصت تازه پیشِ روی خود دید. راجپوت یک بازیگر جوان با استعداد بود که در بالیوود بهخاطر تابآوری و برخورد دوستانهاش با سایر اقوام و فرهنگها مشهور بود. او سابقهٔ بیماری روانی نیز داشت. در میان مردم شایعه شده بود که اعتیاد به مخدر هم داشته است. یکبار یکی از دوستانم که دوست راجپوت هم بود به من گفت: «طی سه سال گذشته حتی یکبار هم ندیدم عقلش سر جایش باشد و چیزی نزده باشد».
طی دور اول نخستوزیری مودی که از سال۲۰۱۴ شروع شد، شبکهای از اینفلوئنسرهای فضای مجازی و نفرتپراکنهای وابسته به حزب مودی، یکی از جدیترین حملات خود علیه مسلمانان بالیوود را در شبکههای اجتماعی بهراه انداختند
خودکشی راجپوت یک تراژدی بود، اما این داستان غمانگیز وقتی در دستان یک رسانهٔ مذبذب قرار گرفت که در هندوستان با نام «گودی مدیا» شناخته میشود، تبدیل شد به بهانهای برای تشکیل دادگاههای تفتیش عقاید علیه سرتاسر صنعت فیلم. در حالیکه بهزودی قرار بود در ایالت محل تولد مودی یعنی ایالت «بیهار»[۱۲] یک انتخابات برگزار شود، حزب مودی کاری کرد که این خودکشی در نظر مردم همانند یک قتل بهدست گروهی از شهرگان رفیقپرست و همیشه خمارِ بالیوود جلوه کند. تصویر راجپوت روی پوسترها نقش بست، در حالیکه زیر عکسش نوشته شده بود: «فراموش نکردهایم. نمیگذاریم فراموش کنند». نامزد راجپوت، «ریا چاکرابورتی»[۱۳] به جرم معاونت در خودکشی راجپوت روانهٔ زندان شد. کمی بعد، «اداره کنترل مخدرها» بهخانه چاکرابورتی و چند چهرهٔ شاخص صنعت فیلم یورش برد، با این ادعا که دنبال مواد مخدر میگردد، اما در واقع میخواست آنها را بترساند و آبرویشان را ببرد.
مودی از خودکشی راجپوت سوءاستفاده کرد تا از شکافهای درونی بالیوود بهرهبرداری کند و یک جنگ صلیبی فرهنگی بهراه بیندازد. یک بازیگر خاص این وسط بود که نقش مهم و بزرگی در این جنگ بازی کرد.
«کانگانا رانات»[۱۴] را اولینبار سال۲۰۱۴ در نیویورکسیتی دیدم. بهیاد دارم که حس شوخطبعی عجیبی داشت. همین تازگی یک عکس از خودم با او پیدا کردم که یک لباس سفید بهتن دارد، عینکدودی نقرهای زده و نیشاش تا بناگوش باز است.
تصویر پروفایل واتساپ رانات بسیار متفاوت است: چهرهای خشن از تقوا بهسبک هندو، با ساری آبی بهتن، در حالیکه خودش را برای شیوا تطهیر میکند. سال۲۰۱۹ در مقابل چشمهای حضاری متشکل از مدیران، روزنامهنگاران و فرهیختگان، رانات از حرفهایی افراطی دفاع کرد که پیش از این در مورد پاکستان زده بود. در آن حرفها پیشنهاد کرده بود که پاکستان باید نابود شود. رانات جایی دیگر گفته بود صنعت فیلمسازی هند «پر شده از یک مشت مخالف ناسیونالیسم که افکار و عقاید دشمنان را به انحاء مختلف تبلیغ و ترویج میکنند». رانات آنقدر در فضای مجازی ترویج خشونت کرده است که توییتر آخر سر او را بیرون انداخت و صفحهاش را بست. سال گذشته در عکسالعمل به تهدیدهایی که هرگز معلوم نشد از طرف چه کسانی بوده یا اصلاً واقعیت داشته یا نه، وزارت امور داخلی هند یک دمودستگاه حفاظت شخصی کَتوکلفت و سطح بالا برای رانات در نظر گرفت. براساس گزارشهای رسانهها سطح حفاظتِ رانات در حد کسانی بود که موقعیت مهمی در دولت یا جامعه مدنی دارند.
اقتدارگراها همیشه میخواهند بلندگو دست خودشان باشد. یکی از راههای اینکار، الگوسازی از یک عدهٔ اندک و نفرتپراکنی علیه یک عدهٔ دیگر و سانسور آنهاست
سخت است پیشبینی کنیم که آیا کاراکتر بالیوود دستنخورده باقی میماند یا نه. کاران جوهر، فرزند بالیوود قدیم، هم از زخمخوردگان عصر جدید است و هم از تسهیلکنندگان پیشرفتش. او خشمگینانه تلاش میکند چهرهٔ مثبتی از خودش در تصویر هندوستان دوران مودی بهجای بگذارد. این تلاش محکوم به شکست است. آثار جوهر مملو از تمهاییست که جرثومه محسوب میشوند: فیلمهایی با پسزمینههای همجنسبازانه و فیلمهایی که با اسلامهراسی دست به یقه میشوند. دوست من که کارگردان است بهیاد دارد یکبار به جوهر گفته: «داداش شک نکن به فنا میری. هیچیت واقعی نیست».
پائیز گذشته، پس از ماهها حمله مستمر، صنعت فیلم بالاخره اندکی عقلانیت از خود نشان داد. «جایا باچان»[۱۵]، همسر آمیتاب و عضو پارلمان، در مورد «دسیسهای برای بیآبرو کردن صنعت فیلم» صحبت کرد. چند هفته بعد، گروهی از تهیهکنندگان علیه کانالهای تلویزیون کابلی که با دولت همدست شدهاند، شکواییهای تنظیم کردند. تنها شانس زندهماندن بالیوود با توجه به ضعف نهادها در هندوستان، کنار هم ماندن و یکدیگر را سفت چسبیدن است.
دایرهٔ اثرگذاری بالیوود محدود به مرزهای جغرافیایی هند نیست. حزب مودی این را میداند و میخواهد محدودش کند. سال ۱۹۳۵ وزیر پروپاگاندای نازیها «جوزف گوبلز»[۱۶] به سینما رفت تا فیلم «یک شب اتفاق افتاد»[۱۷] را تماشا کند. بعدها با لحنی آکنده از حسادت نوشت: «آمریکاییها خیلی طبیعی هستند؛ بسیار برتر از ما». اقتدارگراها همیشه میخواهند بلندگو دست خودشان باشد. یکی از راههای اینکار، الگوسازی از یک عدهٔ اندک و نفرتپراکنی علیه یک عدهٔ دیگر و سانسور آنهاست.
پینوشتها
[۱] Narendra Modi
[۲] Tandav – 2021
[۳] Karan Johar
[۴] My Name is Khan
[۵] Gujarat
[۶] Rashtriya Swayamsevak Sangh
[۷] IT Cell
[۸] Karina Kapoor
[۹] Deepika Padukone
[۱۰] Mahaveer Jain
[۱۱] Sushant Singh Rajput
[۱۲] Bihar
[۱۳] Rhea Chakraborty
[۱۴] Kangana Ranaut
[۱۵] Jaya Bachchan
[۱۶] Joseph Goebbels
[۱۷] It happened One Night – 1934
۱۴ تیر, ۱۴۰۰