پی. آر. لاکهارت درباره نژاد مینویسد؛ اینکه نژاد چه ارتباطی با جنسیت و موقعیت اقتصادی دارد؛ اینکه چطور بر جنبشهای عدالت اجتماعی تأثیر میگذارد و اینکه جوامع رنگینپوستان چگونه با سیاستگذاریها و سیاست تعامل میکنند و از آن تأثیر میپذیرند.
در چند سال اخیر، اکثر حوادث مربوط به گریم سیاه که بسیار خبرساز هم شدهاند عمدتاً به محیط دانشگاهها، لباسهای نسنجیدهی مخصوص هالووین و آیتمهای طنز تلویزیونی عجیب، محدود بودهاند، اما طی هفته اخیر در ایالت ویرجینیا، چندین نفر از مقامات رسمی به علت رسواییهای گریم سیاه تحت تفحص و توجه فزاینده قرارگرفتهاند. این مسئله درخصوص وضعیت رهبری این ایالت به بحرانی تمام عیار منجر شد و بحث بزرگتری درباره اَعمال نژادپرستانه که مدتهای مدیدی وجود داشته است و همچنان نیز انجام میشود، به وجود آورد.
«رَلف نورتم»[۱] فرماندارِ دموکرات ویرجینیا، در اوایل فوریه مورد انتقاد شدید قرار گرفت؛ این مسئله پس از آن اتفاق افتاد که یک خبرگزاری محافظهکار گزارش داد که تصویری از دو مرد (یکی با چهرهی سیاه و دیگری با لباس گروه «کو کلاکس کلان»[۲]) در صفحه نورتم در سالنامهی ۱۹۸۴ دانشکده پزشکی او چاپ شده است. نورتم در ابتدا عذرخواهی کرد و گفت یکی از افراد حاضر در تصویر است، اما تنها یک روز بعد رویهاش را تغییر داد و هرگونه مشارکت در آن قضیه را کتمان کرد. او سپس، در کمال تعجب، اتفاق دیگری در سال ۱۹۸۴ را تصدیق کرد که در آن گریم سیاه داشت و واکسِ کفش روی صورتش مالیده بود تا در یک مسابقهی رقص ادای «مایکل جکسون»[۳] را دربیاورد.
نورتم اعلام کرد استعفا نخواهد کرد و «بازفید»[۴] گزارش داد این فرماندار در نظر دارد تا با تغییر در برنامهی قانونگذاریاش بر نژاد و عدالت تمرکز کرده و بدینصورت این رسوایی را پشت سر بگذارد و دوباره اعتماد ویرجینیاییها را به دست بیاورد. در مصاحبهای با برنامه «امروز صبح»[۵] در شبکه «سیبیاس»[۶]، نورتم گفت این ایالت «به کسی نیاز دارد که بتواند شفا بدهد.»
او اضافه کرد: «برای این کار هیچکس بهتر از یک پزشک نیست.»
متأسفانه، نورتم تازه نقطهی آغاز بحثها دربارهی گریم سیاه در این ایالت بود.
با افزایش درخواستها برای استعفای نورتم، «مارک هِرینگ»[۷]، دادستان کل ویرجینیا (که در صف جانشینی فرمانداری نفر سوم است) اقرار کرد او هم درگذشته گریم سیاه کرده است و توضیح داد برای یک مهمانی در دانشگاه ویرجینیا در سال ۱۹۸۰ شبیه «کرتیس بلو»[۸]، خوانندهی معروف رپ، لباس پوشیده است. این افشاگری دوم، ضربهی شدیدی به دموکراتهای ویرجینیا وارد کرد؛ دموکراتهایی که در حال حاضر کماکان با اتهامات آزار جنسی علیه معاون فرماندار این ایالت دستوپنجه نرم میکنند.
رسواییِ سیاسی
طی چند روز اخیر، افشاگریهای بیشتری درباره سیاستمداران دیگر رخ داده است. «تامی نورمِنت»[۹]، رهبر حزب اکثریت مجلس سنای ویرجینیا، دبیر تحریریه یک سالنامه در سال ۱۹۶۸ بود؛ سالنامهای شامل تصاویری از دانشجویان با گریم سیاه؛ کسانیکه پرچمهای ایالات موتلفه آمریکا[۱۰] و همچنین پرچمهای توهینهای نژادی را به دست داشتند. نورمنت، نخستین جمهوریخواهی که در این رسواییِ رو به افزایش درگیر شده است، میگوید اعتراضهای اخیر نسبتبه سالنامه، نتیجهی بازیهای سیاسی هستند. او در بیانیهی روز پنجشنبهی خود گفت: «تعجب نمیکنم که میبینم کسانیکه میخواهند رهبران جمهوریخواه را درگیر وضعیت مربوط به فرماندار، معاون فرماندار و دادستان کل کنند حاضرند سالنامهی فارغالتحصیلی من که متعلق به نیمقرن پیش است را در مرکز توجه قرار دهند.»
گریم سیاه؛ عملی عمیقاً نژادپرستانه است که طی دههها در آمریکا مورداستفاده قرارگرفته تا افراد سیاهپوست را غیرانسان جلوه دهد.
این سیل عظیم رسواییهای اخیر مجدداً توجهات را به گریم سیاه جلب کرده است: عملی عمیقاً نژادپرستانه که طی دههها مورداستفاده قرارگرفته است تا افراد سیاهپوست را غیرانسان جلوه دهد. در ویرجینیا، نورتم و هرینگ استدلال کردهاند که اعمالشان نشان از حماقت دوران جوانی دارد و برخی از ناظران معتقدند آنها نباید برای کاری که دههها پیش انجام دادهاند، مجازات شوند و میگویند آن تصاویر متعلق به دورهای متفاوت در فرهنگ آمریکا بوده است که در آن افراد پوستشان را رنگ میکردند تا از کاریکاتورهای نژادپرستانه یا از کاراکترهای آفریقایی-آمریکاییهای برجسته تقلید کنند.
اما اشتباه است که اختلافنظرها حول گریم سیاه را در چارچوب واکنشی نسبتبه نوع قدیمیترِ نژادپرستی که خیلی وقت است وجود ندارد موردبحث قرار دهیم. همانطور که مثالهای متعددی در سالهای اخیر نشان دادهاند، این مسئله هیچوقت واقعاً از بین نرفته است. خشم عمومی بر سر اتفاقاتی که در ویرجینیا میافتد و گفتمانی که مدام درباره نمایشهای گریم سیاه صورت میگیرند نشان میدهند بحثی بزرگتر درباره تاریخ گریم سیاه و تأثیر آن در حال شکلگیری است. این گفتمان نباید صرفاً بر حوادث گذشته تمرکز کند؛ بلکه باید بررسی کند که دقیقاً چرا گریم سیاه در زمان حال مدام اتفاق میافتد.
بازیگران سیاهپوست هم با گریم سیاه نمایش اجرا میکردند، زیرا اغلب این تنها راهی بود که بینندگان حاضر بودند بازیگران سیاهپوست را ببینند.
گریم سیاه، اغلب وقتی اتفاق میافتد که شخصی سفیدپوست صورت خودش را با گریم تیره یا رنگ سیاه میپوشاند تا از شخصی سیاهپوست تقلید کند. این پدیده بیش از دو قرن است که وجود دارد. گریم سیاه بدون شک به جنوب آمریکا محدود نمیشود و تاریخ طولانی و برجستگی آن طی دههها در برنامههای محبوبِ سرگرمی، نشان میدهد این فعالیت عمیقاً با فرهنگ و تاریخ آمریکا گرهخورده است.
همانطور که «ژنه دزموند-هریس»[۱۱] در سال ۲۰۱۴ در وکس توضیح داد، تاریخ گریم سیاه به نمایشهای آوازخوانان دورهگرد[۱۲] در اواسط تا اواخر قرن نوزدهم برمیگردد. بازیگران سفیدپوست (که از موادی مانند چوبپنبه سوخته، رنگروغنی و واکس کفش استفاده میکردند تا پوستشان را تیره کنند) کاریکاتورهایی اغراقآمیز و شدیداً نژادپرستانه از سیاهپوستان اجرا میکردند و برای بینندگان سفیدپوست نسخهای غیرانسانی از آفریقایی-آمریکاییها به نمایش میگذاشتند؛ آفریقایی-آمریکاییهایی که در آن زمان محروم مانده بودند و تحت نظامهای طبقاتی نژادی مانند قوانین «جیم کرو»[۱۳] اساسیترین حقوق از آنها دریغ شده بود. بازیگران سیاهپوست هم با گریم سیاه نمایش اجرا میکردند، زیرا اغلب این تنها راهی بود که بینندگان حاضر بودند بازیگران سیاهپوست را ببینند.
این روشِ به تصویر کشیدن سیاهپوستان، بخشی از سیستمی بود که آفریقایی-آمریکاییها را نابهنجار و درنتیجه سزاوار برخورد قانونی پایینتر از سطح معیار نشان میداد؛ همان رفتارهایی که نمایشهای گریم سیاه را توجیه میکرد، مالیاتهای سرانه، اعدام بدون محاکمه قانونی و تفکیک نژادی را نیز توجیه میکرد؛ یعنی همان مسائلی که تا به امروز زندگی سیاهپوستان در آمریکا را شکل داده است.
گارلند و تمپل؛ بزرگان گریم سیاه
با این حال، گریم سیاه بسیار متداول بود و نهتنها روی صحنهها و در برنامههای تلویزیونی و رادیویی مانند «آموس و اندی»[۱۴] (که در آن بازیگران رادیویی سفیدپوست نقش شخصیتهای سیاهپوست را بازی میکردند) ظاهر میشد، بلکه در رویدادهای عمومی و در محیط کالجهایی با اکثریت دانشجویان سفیدپوست در سراسر کشور نیز برگزار میشد. «جودی گارلند»[۱۵] و همچنین «شرلی تمپل»[۱۶] گریم سیاه را انجام دادهاند. به مدت هفت دهه در دانشگاه ورمانت، دانشجوها در مراسم «رژه کیکِ»[۱۷] سالانه شرکت میکردند که در آن انجمنهای برادری دانشجویان ــ در مسابقهای که رقصهای بردگان پیش از جنگ داخلی را تقلید میکردند ــ گریم سیاه و کلاهگیسهای آفریقایی میپوشیدند و برای جایزه رقابت میکردند. این دانشگاه عاقبت در سال ۱۹۶۹ به این مراسم خاتمه داد.
«ری لین بارنز»[۱۸] تاریخدان دانشگاه پرینستون اخیراً در «واشنگتنپست»[۱۹] نوشته است: «گریم سیاه بهاندازهی طبقه حاکم، آمریکایی است. طی قرن بیستم، انجمنهای برادری، دانشگاهها و سازمانهای دولتی و ارتش ایالاتمتحده که اعضایشان تماماً مرد بودهاند مجموعاً این عمل را نهادینه کردهاند.» در ویرجینیا، برنامههای دورهگردی گریم سیاه حتی تا دهه ۱۹۷۰، همان سالهای نوجوانی نورتم و هرینگ، همچنان حمایت میشدند. تعدادی از تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد نمایش گریم سیاه در سالنامهها به دانشگاههای محل تحصیل نورتم و نورمنت در ویرجینیا محدود نبوده است:
البته، اینکه گریم سیاه تا این حد متداول بوده است، نژادپرستانه و توهینآمیز بودن آن را نفی نمیکند؛ حتی اگر کل فرهنگ آمریکا آن را توهینآمیز بهحساب نمیآورده است. «فردریک داگلاس»[۲۰] نسبتبه گریم سیاه اعتراض کرده و در سال ۱۸۴۸ گفته بود بازیگران دورهگرد «رنگ پوستی را از ما دزدیدهاند که طبیعت از خودشان دریغ کرده است و با آن پول درمیآورند و به مذاق منحرف شهروندان سفیدپوست خوش میآید.» بارنز اشاره میکند زنان سیاهپوست اعتراضها و اقدامات حقوقی را علیه استفاده از گریم سیاه در دانشگاهها طی جنبش حقوق مدنی رهبری کردند. دانشجویان سیاهپوستی که با نورتم در دانشکده پزشکی درس میخواندند میگویند اگر میدانستند همکلاسیهایشان گریم سیاه داشتهاند حتماً بهشان برمیخورد.
«جین کوستن»[۲۱] از سایت وکس میگوید: «استفاده از گریم سیاه عمیقاً و ذاتاً نژادپرستانه بود. این کار از کلیشههای قدیمی و جدید سیاهپوستان سوءاستفاده میکرد و بدتر از آن، نشان از خودداری برای تعامل با سیاهپوستان حقیقی در زندگی واقعی و در عوض تمایل به تعامل با سفیدپوستانی که لباس سیاهپوستان را پوشیده بودند، داشت.»
اگرچه در دهههای اخیر، بهویژه پس از تصویب لایحه حقوق مدنی که به کاهش محبوبیت گریم سیاه در فرهنگعامه در دهه ۶۰ و ۷۰ کمک کرد، گریم سیاه توسط سفیدپوستان به تابو تبدیل شده است و کسانیکه آن را انجام میدهند در دهههای اخیر مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند، اما این وضعیت به گریم سیاه ــ یا نفوذ آن در فرهنگ آمریکا ــ بهطورکلی خاتمه نداده است. گریم سیاه همچنان در فیلمها و تلویزیون ظاهر میشود، چه در کمدیهای موقعیت[۲۲] و چه در برنامههای طنز کوتاه، یا در جوایز اسکار و هرسال، بحثهای جدیدی مربوط به گریم سیاه رخ میدهند؛ ممکن است لباسهای هالووین سلبریتیها باشد، عکسهای مهمانیهای دانشگاه یا ویدیوهایی که در اسنپچت پر میشوند.
گریم سیاه بر پایهی تاریخی عمیقاً نژادپرستانه بنا شده است، تاریخی که بسیاری از مردم به آن بیاعتنا هستند و در حال حاضر نیز به کار گرفته میشود.
در اینجا تنها یک مثال در این مورد ذکر میکنیم: در اواخر ژانویه، پیش از ماجراهای ویرجینیا، «مایک ارتل»[۲۳] وزیر خارجه ایالت فلوریدا، پس از اینکه یک خبرگزاری تصویری از او در سال ۲۰۰۵ منتشر کرد که در مهمانی هالووین با گریم سیاه شبیه بازماندهای از طوفان کاترینا ژست گرفته بود، از سمت خود استعفا داد.
گریم سیاه: گذشته تا حال
بسیاری در پاسخ به این حوادث اینطور استدلال کردهاند که این اعمال درگذشته اتفاق افتادهاند و تلویحاً یا آشکارا میگویند که مردانِ درون تصاویر دیگر بزرگ شدهاند و کارهای جوانیشان را کنار گذاشتهاند. حتی وقتی افرادِ موردِ بحث اصلاً آنقدرها هم جوان نبودهاند، از این استدلال استفاده میشود. برای مثال، ارتل در آن عکس سال ۲۰۰۵ بیشتر از سی سال سن داشته است.
موارد دیگر نیز بیشازپیش این ادعا را که گریم سیاه یادگاری از آمریکایی قدیمی و نژادپرستانه است، تضعیف میکنند. چند روز پیش از استعفای ارتل در ژانویه، پای دو دانشجو در دانشگاه اوکلاهوما نیز به اخبار ملی باز شد؛ این اتفاق بعد از انتشار ویدیویی رخ داد که در آن یکی از آن دو دانشجو (زنی سفیدپوست) صورتش را با رنگ سیاه پوشانده بود و فحشی نژادپرستانه را به زبان میآورد و به روی دوربین میخندید. بنا بر گزارشها، کمی پس از این اتفاق، مردی اطراف دانشگاه اوکلاهوما با گریم سیاه میگشت تا باعث به وجود آوردن واکنشهایی خشمگینانه از سوی دانشجویان سیاهپوست دانشگاه شود.
آوریل گذشته، یک انجمن برادری در دانشگاه ایالتی پلیتکنیک کالیفرنیا پس از آنکه اعضای این گروه با لباسهای اعضای باند [اشرار] در یک مهمانی شرکت کردند و یکی از اعضای گروه تصمیم گرفته بود گریم سیاه بکند، به حالت تعلیق درآمد. در سال ۲۰۱۶، دانشجویان کالج آلبرایت پنسیلوانیا بعد از اینکه ویدیویی از یک دانشجوی سفیدپوست با گریم سیاه در فضای آنلاین منتشر شد که در آن جنبش «جان سیاهپوستان اهمیت دارد»[۲۴] را به باد انتقاد گرفته بود، تعلیق شدند.
«آدام هریس»[۲۵] از سایت «آتلانتیک»[۲۶] اشاره میکند که گریم سیاه در دانشگاهها در اوایل دهه ۲۰۰۰ از سر گرفته شد. در حدود سال ۲۰۰۲، بیش از ۲۰ سال پس از اینکه هرینگ با گریم سیاه به آن مهمانی سال ۱۹۸۰ دانشگاه ویرجینیا رفته بود، دو انجمن برادری در این دانشگاه به حالت تعلیق درآمدند چون دانشجوها دوباره این کار را انجام دادند: در یک مهمانی هالووین دو نفر از مهمانان شبیه «ونوس»[۲۷] و «سرینا ویلیامز»[۲۸] لباس پوشیده بودند (مرد دیگری لباس «عمو سام»[۲۹] پوشیده و پوستش را تیره کرده بود). کسانیکه از دانشجوها حمایت میکردند میگفتند این لباسها صرفاً برای خنده بوده و ضرری ندارند.
فهرست تمامی موارد گریم سیاه طی چند سال اخیر طولانیتر از آن خواهد بود که بشود در اینجا ذکر کرد، اما همین نشان میدهد که این موارد معدود نیستند و بههیچعنوان به گذشته تعلق ندارند. گریم سیاه بر پایهی تاریخی عمیقاً نژادپرستانه بنا شده است، تاریخی که بسیاری از مردم به آن بیاعتنا هستند. در حال حاضر، بحث درباره مناسب بودن یا نبودن گریم سیاه عملاً به رسومی سالانه تبدیل شده است و مدافعان آن استدلال میکنند این کار توهینآمیز نیست. آنها استدلال میکنند که نیت انجام عمل و تأثیر آن، یک چیز هستند و این حقیقت را در نظر نمیگیرند که گریم سیاه در تاریخ فرودست شماریِ آفریقایی-آمریکاییها ریشه دارد.
شکافهایی از جنس واکس کفش
در سالهای اخیر ــ که شاید جدیدترین مورد آن در قسمتی از برنامه «امروز»[۳۰] باشد که سال پیش منجر به اخراج شدن مجری آن، «مِگِن کلی»[۳۱] شد ــ تلاش شده است تا بین استفادهی تاریخی و توهینآمیز از گریم سیاه یا لباسهای نشانگر کلیشههای قومیتهای دیگر و پوشیدن لباسهای سلبریتیها تمایز ایجاد شود، اما با چنین رویکردی این مسئله نادیده گرفته میشود که لباسها هنوز ابزاری برای تقلید نژادی هستند و کلیشهها و رفتارهای ضدسیاهپوستان که گریم سیاه درگذشته به آنها وابسته بود، همچنان در حال حاضر وجود دارند. در هر دو حالت، «سیاه بودن» توسط عامِلان این رفتار بهطور نامناسبی تعریف شده و بهعنوان یک «دکوراسیون» به کار میرود که در حد پوشیدن یک لباس یا گریم تقلیل یافته است؛ گریم یا لباسی که پوشیده میشود و وقتی خوشگذرانیها تمام میشود آن را پاک میکنند یا از تنـشان درمیآورند. این نکته قابلتوجه است که آن «خوشگذرانیها» اغلب در فضایی خصوصی و عمدتاً سفید اتفاق میافتد.
تنها ۵۸ درصد از آمریکاییها باور دارند انجام گریم سیاه کار اشتباهی است. ۷۳ درصد از آمریکاییهای سیاهپوست گریم سیاه را تأیید نمیکنند، درحالیکه ۵۷ درصد از سفیدپوستان چنین باوری دارند.
از جنبه تئوریک، تاریخچه و ماهیتِ مشخصاً بصریِ گریم سیاه باید آن را از چیزی که هست به تابوی بزرگتری تبدیل کند، اما در عوض، نظرسنجیها نشان میدهند باوجود خاستگاهِ مشخصاً نژادپرستانهی گریم سیاه، افراد بسیاری وجود دارند که در آن مشکلی نمیبینند. طبق نظرسنجی اخیر واشنگتنپست، تنها ۵۸ درصد از آمریکاییها باور دارند انجام گریم سیاه کار اشتباهی است. تقسیم این ارقام بر اساس نژاد نشان میدهد که ۷۳ درصد از آمریکاییهای سیاهپوست گریم سیاه را تأیید نمیکنند، درحالیکه ۵۷ درصد از سفیدپوستان چنین باوری دارند. بزرگترین شکاف در این آمار به اعتقادات سیاسی مربوط میشد که در آن ۸۱ درصد از دموکراتها گریم سیاه را تأیید نمیکردند، در مقایسه با ۵۰ درصد از افراد مستقل و ۴۴ درصد از جمهوریخواهان که تفکر مشابهی داشتند.
اینها شکافهای بزرگی هستند و در بحثی بزرگتر درباره نژادپرستی و قصد و نیت افراد از کارهایشان قرار میگیرند. اقدامات نژادپرستانه در آمریکا اغلب بهعنوان اقداماتی شدیداً مشخص تعریف میشوند که بدخواهانه و بهدست افرادی مشخصاً «بد» انجام میشوند. کسانیکه گریم سیاه را مشکل بهحساب نمیآورند، میگویند که این عمل در دستهی این اقدامات قرار نمیگیرد، چون افرادی که گریم سیاه دارند قصد ندارند توهین کنند، اگرچه این عمل مدت مدیدی مورداستفاده قرار گرفته است تا آمریکاییهای سیاهپوست را غیرانسان جلوه دهد و آنها را نسبتبه سفیدپوستها در مقام پایینتری قرار دهد.
این چارچوبی است که نهتنها انجام گفتوگوهایی صریح دربارهی نژادپرستی که باظرافت به گریم سیاه گرهخورده را عملاً غیرممکن میکند، بلکه همچنین نگرانیهای افراد سیاهپوستی را که بر سر استفاده از آن خشمگین میشوند، کنار میگذارد. بحثهای شکلگرفته در ویرجینیا مجدداً توجهات را متمرکز این مسئله کرده و این بحث همچنان ادامه دارد، اما حتی میان منتقدانِ سیاستمداران ویرجینیایی، استدلالی وجود دارد که اگرچه گریم سیاه نگرانکننده و مشخصاً نژادپرستانه است، اختلافنظرهای ملی درباره آن ممکن است مسائل مهمتری را از دید پنهان کند؛ بهویژه آن مسائلی که در اشکال زیرپوستیترِ نژادپرستیِ سیستماتیک ریشه دارند. «جَمِل بوی»[۳۲] اخیراً در «نیویورکتایمز»[۳۳] نوشته است: «این طرز فکر، اعمال تحقیرآمیز یا تمسخر نژادپرستانه را از برجستهترین نوع نژادپرستی بهحساب میآورد، در حالیکه این تمایز باید بر ترویج سیاستها و ایدههای نژادپرستانه متمرکز باشد.»
در این حرف حقیقتی وجود دارد و صاحبنظرانی مانند «رابین دیآنجلو»[۳۴]، نویسندهی کتاب «شکنندگی سفیدپوستی»[۳۵]، اشاره میکنند آمریکاییهای سفیدپوست بهطور خاص مدتی طولانی به تعاریف اغراقآمیز از نژادپرستی تکیه کردهاند. این تعاریف بر مواردی تمرکز دارند که مشخصاً دیده یا شنیده میشوند و در عوض مسائل فراگیر تثبیتشدهای که بر زندگی روزانهی مردم سیاهپوست تأثیر میگذارد را نادیده میگیرند. کماکان این حقیقت وجود دارد که گریم سیاه در تاریخچهای عمیقاً نژادپرستانه ریشه دارد؛ تاریخچهای که نباید بهمنظور لذت دانشجویان دانشگاه، خوشگُذرانها یا بینندگان تلویزیون استفاده شود. اینکه افکار عمومی درباره این مسئله کاملاً به توافق نمیرسد، نشان از مشکلی عمیقتر دارد: اینکه چگونه این اعمال اغراقآمیز ــ کارهایی که اغلب «مشخصاً نژادپرستانه» توصیف میشوند ــ ممکن است خیلی سریع توجیه شده و وجودشان انکار شود.
وقتی بحث بهطور کل بر سر نژادپرستی و یا بهطور ویژه بر سر نژادپرستیِ سیستماتیک باشد، این مسئله چالش ایجاد میکند. نژادپرستی سیستماتیک در مسائلی مانند زندانی کردن تودههای سیاهپوستها، ممانعت از رأی دادنِ رأیدهندگان و نابرابری ثروت دیده میشود و در سالهای اخیر موردتوجه فزایندهای قرار گرفته است. درمجموع، اگر بتوان نژادپرستانه بودن اعمالی مانند گریم سیاه را نفی کرد یا میزان نژادپرستانه بودنِ آن را تا حدی کم دانست که مشمول عواقب یا محکوم شدن از سوی دیگران نباشد، این مسئله موجب میشود پرداختن به انواع نامحسوستر نژادپرستی و تبعیض بسیار دشوارتر شود. همین مسئله یکی از بزرگترین مشکلات مربوط به تداوم مستمر گریم سیاه را برجسته میکند؛ بهویژه چون در محیطهای دانشگاهی و اخیراً در حکومتهای ایالتی بحثهایی را برانگیخته است.
این موضوع درست است که ریشهکن کردن گریم سیاه بهخودیخود به نژادپرستی در آمریکا پایان نخواهد داد. بااینوجود، حتی اگر کسانیکه آن را انجام میدهند مخالف باشند، همچنان گریم سیاه بخشی از تاریخچهای طولانی از غیرانسان جلوه دادن آمریکاییهای سیاهپوست است که نمادی کاملاً مشهود از بیعدالتیِ بسیار عمیق محسوب میشود. اینکه محدود کردن خودِ این عمل اینچنین دشوار بوده است، دقیقاً نشان میدهد نژادپرستی چه ریشهی عمیقی در فرهنگ آمریکا دارد و حل کردن آن نیازمند تلاش بسیاری است.
پینوشتها:
[۱] Ralph Northam
[۲] Ku Klux Klan: نام مجموعهای از سازمانهای همبسته در آمریکا که که نخستینبار در سال ۱۸۶۵ توسط کهنهسربازهای ارتش آمریکا تأسیس شد. هدف اصلی آنها سنگاندازی در کار حزب پیروزِ جنگهای ضدبردهداری یعنی «جمهوریخواهان» بود. آنها مخالف لغو بردهداری بودند و برای رسیدن به اهداف خود از راههای خشونتآمیز استفاده میکردند. در اوایل دهه ۱۸۷۰ رئیسجمهور وقت آمریکا «یولیسیز گرانت» با استفاده از «اعلامیهی حقوق شهروندی ۱۸۷۱ آمریکا» این گروه را تقریباً نابود کرد. در سال ۱۹۱۵ «ویلیام جوزف سیمونز» با استفاده از نام کو کلاکس کلن جنبش جدیدی بهراه انداخت که بهشدت پشتیبان برتری نژاد سفید و نفرت نژادی بود. در دهه ۱۹۲۰ (KKK) گسترش سریعی در آمریکا پیدا کرد و میلیونها نفر به آن پیوستند. در حال حاضر فعالیتهای ظاهری این گروه کاهش چشمگیری داشته است.
[۳] Michael Jackson
[۴] Buzzfeed
[۵] This Morning
[۶] CBS
[۷] Mark Herring
[۸] Kurtis Blow
[۹] Tommy Norment
[۱۰] پرچم ایالات مؤتلفه نمادی از نژادپرستی در آمریکا است
[۱۱] Jenée Desmond-Harris
[۱۲] minstrel shows
[۱۳] Jim Crow Laws: قوانین ایالتی و محلی که بین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۹۶۵ تصویب میشدند. طبق این قوانین، در تمام تأسیسات عمومی ایالات جنوبی مؤتلفه میبایست «جداسازی نژادی» صورت میگرفت و سیاهپوستان از سفیدپوستان جدا میشدند. این قوانین در ایالات شمالی بهصورت «دفاکتو» اجرا میشد. برخی نمونههای قوانین جداسازی جیم کرو عبارت بودند از جداسازی نژادی مدارس دولتی، اماکن عمومی، حمل و نقل عمومی، دستشوییها، رستورانها و آبخوریها. حتی ارتش ایالات متحده نیز جداسازی نژادی شده بود. نام این قوانین برگرفته از یک قطعه نمایشی بهنام «بپر جیم کرو!» (Jump Jim Crow!) بود که یک بازیگر سفیدپوست بهنام «توماس رایس» با گریم سیاه در آن بازی میکرد و اولینبار در سال ۱۸۳۲ برای تمسخر سیاستهای پوپولیستیِ «اندرو جکسون» ساخته شد.
[۱۴] Amos ‘n’ Andy
[۱۵] Judy Garland: هنرپیشه و خواننده معروف آمریکایی. او علاوهبر دریافت جایزه اسکار، اولین زنی بود که جایزه «گلدن گلوب» را نیز از آن خود کرد.
[۱۶] Shirley Temple: بازیگر، خواننده، تاجر و دیپلمات آمریکایی که از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۸ پولسازترین بازیگر خردسال آمریکا بود. تمپل مدتی سفیر آمریکا در غنا و چکاسلواکی بود.
[۱۷] Kake Walk
[۱۸] Rhae Lynn Barnes
[۱۹] The Washington Post
[۲۰] Fredrick Douglas: با نام اصلی «فردریک آگوستوس واشنگتن بیلی» یک اصلاحگر سیاهپوست آمریکایی و از بزرگترین مخالفان بردهداری در این کشور بود. او پس از فرار از یوق بردگی در مریلند، تبدیل به رهبر جنبش لغو نابرابریهای نژادی در ماساچوست و نیویورک شد.
[۲۱] Jane Coasten
[۲۲] کمدی موقعیت یا سیتکام (Sitcom) گونهای از کمدی است که در آن شخصیتهای فیلم یا سریال در مکانهای عادی مانند محل کار یا خانه حضور دارند و فعالیتهای روزانه آنها با حرکات یا دیالوگهای طنز انجام میشود.
[۲۳] Mike Ertel
[۲۴] Black Lives Matter
[۲۵] Adam Harris
[۲۶] The Atlantic
[۲۷] Venus
[۲۸] Serena Williams
[۲۹] شخصیتی داستانی که نماینده دولت فدرال آمریکا بوده و در بسیاری از پوسترهای جذب نیرو برای جنگهای جهانی ظاهر شده است.
[۳۰] Today
[۳۱] Megyn Kelly
[۳۲] Jamelle Bouie
[۳۳] The New York Times
[۳۴] Robin DiAngelo
[۳۵] White Fragility
۱۸ فروردین, ۱۳۹۸