مجله هنری پشت صحنه

منو اصلی

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری

logo

منومنو
  • هنر و ساینس
    • آینده‌شناسی
    • تکنولوژی
    • صنعت
  • هنر و علوم انسانی
    • اقتصاد
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • دین و آخرالزمان
    • روان‌شناسی
    • سیاست
    • فرهنگ عمومی
    • فلسفه
  • موضوعات ویژه
    • زنان هالیوود
    • ساینتولوژی
    • علمی تخیلی
    • هوش مصنوعی
  • ویدئوها
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • همکاری
صفحه اصلی›هنر و علوم انسانی›اقتصاد›بازی مرکب؛ تمثیلی از جهنم سرمایه‌داری

بازی مرکب؛ تمثیلی از جهنم سرمایه‌داری

پیامی امیدبخش، فراتر از واقعیت‌های بی‌رحمانهٔ کاپیتالیسم نئولیبرال
دسته‌بندی: اقتصاد روان‌شناسی سریال سیاست مقاله

کیونگ هیون کیم

استاد مطالعات آسیای شرقی دانشگاه کالیفرنیا و مؤلف کتاب «تقلید هژمونی: فرهنگ عامه کره در قرن ۲۱»

مترجم: علی‌اکبر جناب‌زاده
منبع: Foreign Policy
حجم مقاله: ۲۰۰۰ کلمه

اشتراک‌گذاری

آدرس کوتاه: BTSMag.ir?p=6685

پاسخ دادن لغو پاسخ

«جونگ هو-یون»، «لی جونگ-جه» و «پارک هه‌-سو» در نمایی از سریال «بازی مرکب»

دسته‌بندی:
اقتصادروان‌شناسیسیاست

کیونگ هیون کیم

استاد مطالعات آسیای شرقی دانشگاه کالیفرنیا و مؤلف کتاب «تقلید هژمونی: فرهنگ عامه کره در قرن ۲۱»

مترجم: علی‌اکبر جناب‌زاده
منبع: Foreign Policy
حجم مقاله: ۲۰۰۰ کلمه

پیامی امیدبخش درون ویران‌شهری کابوس‌وار؛ «بازی مرکب» تازه‌ترین سریال کره‌ای نتفلیکس، تاکید دارد که زندگی فراتر از واقعیت‌های بی‌رحمانهٔ کاپیتالیسم نئولیبرال، در جریان است اما دائما به بیننده یادآور می‌شود، فرار از بازی این جهان غوطه‌ور در کاپیتالیسم، امکان‌ناپذیر است.

هرکسی که در سال‌های اخیر از کره جنوبی دیدن کرده باشد، به احتمال زیاد متوجه شده است که برنامه‌های جُنگ کمدی در آن‌جا بسیار محبوب هستند. برخلاف فرمت مصاحبه‌های تک‌نفره که در تاک‌شوهای آمریکا محبوب هستند، این تولیدات کره‌ای معمولاً شامل جمعی از هنرمندان می‌شود که در محیط‌های عمومی مثل محوطه‌های پارکینگ، زمین‌های بازی، پارک‌های شهری یا مراکز خرید بزرگ، جلوی دوربین می‌ایستند. مهمانان حرف می‌زنند، می‌خندند و با یکدیگر شوخی‌های سبک می‌کنند و سپس، لباس ورزشی پوشیده و به بازی‌های کودکانه نظیر قایم‌موشک، تسخیر پرچم، سنگ کاغذ قیچی و طناب‌زنی می‌پردازند.

بازندگان این بازی‌ها، مجازاتی تحقیرآمیز اما بدون خطر دریافت می‌کنند؛ اغلب اوقات وعده غذایی‌شان حذف می‌شود یا برای برگشت به استودیوی برنامه آن‌ها را سوار ماشین نمی‌کنند. هرچه که این مجازات تحقیرآمیزتر باشد، حس تخلیه روانی و لذت برای بینندگان نیز بیشتر می‌شود.

یکی از این برنامه‌های واقع‌نمای کمدی به نام «مرد فراری»[۱] نه تنها در کره جنوبی بلکه در بسیاری از دیگر کشورهای آسیا نیز پرطرفدار بوده است. این برنامه که در آن کمدین‌های میان‌سال با خواننده‌های جوان کی-پاپ و سلبریتی‌های کی-دراما به رقابت و مسابقه می‌پردازند، از سال ۲۰۱۰ بخشی جدایی‌ناپذیر از «موج کره‌ای» (هالی‌یو[۲]) بوده؛ موجی که اینترنت را در کشورهای اقیانوس آرام و حتی فراتر از آن، در نوردیده است. شبکه‌های اجتماعی پر هستند از ویدیوهای مردم عادی آسیا از اقصی نقاط قاره که بازی‌های تقلید شده از این برنامه کره‌ای را انجام می‌دهند.

«بازی مرکب»، پیرایه کمدیِ موجود در انجام بازی‌های بچه‌گانه از سوی بزرگسالان را کنار زده و به منظور القای حس وحشت و دلهره ایده را به ویران‌شهر کاپیتالیسم نئولیبرال منتقل می‌کند

یکی از لذت‌های تماشای این برنامه‌های الهام‌گرفته از بازی‌های کودکانه، رویکرد خودتحقیری‌ای است که هنرمندان کمدی و سلبریتی‌های کی-پاپ باید در ذهن داشته باشند. تماشای بروز رفتارهای بچه‌گانه از سوی این افراد مشهور موجب خنده می‌شود. این برنامه‌ها همچنین به‌طرز عجیبی احساسات‌برانگیز هستند، زیرا حس همدلی و خاطرات کودکی را در مخاطب زنده می‌کنند. همزمان هم از دست رفتن معصومیت کودکی را به بیننده یادآور می‌شوند و هم فانتزیِ برگرداندن زمان را، حتی برای لحظاتی کوتاه، در مخاطب به‌وجود می‌آورند. صحنه‌های بازی یادآور می‌شوند که ما لذت بازی کردن را از دست داده‌ایم، و این‌که تأکید بیش از حدی بر نتیجه بازی و برد و باخت قرار داده شده است.

مجموعه بلاک‌باستر جدید نتفلیکس به نام «بازی مرکب»[۳] این ایده را کاملاً واژگون می‌کند؛ پیرایه کمدیِ موجود در انجام بازی‌های بچه‌گانه از سوی بزرگسالان را کنار زده و به منظور القای حس وحشت و دلهره ایده را به ویران‌شهر کاپیتالیسم نئولیبرال[۴] که به‌دنبال انتقاد از آن نیز هست، منتقل می‌کند.

  • معماری پلکان محل نگهداری بازیکنان «بازی مرکب» از اثر «موریس اِشِر» الهام گرفته شده است.

معمایی پوچ‌گرا

[هشدار: خطر لو رفتن قصه]

به‌جای کمدین‌ها و ستاره‌های کی-پاپ، شرکت‌کنندگانِ (ظاهراً خیالی) این بازی‌های بچگانه، مردان و زنان مستأصلی هستند که در منجلاب بدهی فرو رفته‌اند و حاضرند تقریباً هر کاری بکنند تا فوراً به پولی سهل‌الوصول دست یابند. به‌جای مکان‌های روزمره و آشنا، مثل پارک‌های شهر یا مراکز خرید، وقایع قصه در جزیره‌ای دورافتاده رقم می‌خورد؛ محلی که پر است از راه‌پله‌های الهام‌گرفته شده از آثار «موریس اِشِر»[۵]، مارپیچ‌های رنگ‌آمیزی شدۀ پر زرق و برق، و موسیقی کلاسیک شاد و ترسناکِ آهنگ‌سازان مجموعه به نام‌های «جورج فریدریک هاندل» و «ریچارد استراس» که از بلندگوها پخش می‌شود؛ و مجازات باختن و حذف از بازی، دیگر یک تحقیر و تمسخر بی‌خطر نیست، بلکه به معنی واقعی کلمه مرگ است.

طرح قصه «بازی مرکب» ساده است. پروتاگونیست اصلی قصه به نام «سانگ گی-هون» (با بازی «لی جونگ-جه»)، پس از کتک خوردن از دستۀ شرخرها و بعد از آن‌که متوجه می‌شود پول بُرد در شرط‌بندی مسابقات اسب را از جیبش زده‌اند، در پایان روزی طولانی و سخت، در ایستگاه مترو به انجام بازی کودکانه تاکجی[۶] (برگرداندن کاغذهای تاخورده) اغوا می‌شود. غریبه‌ای مرموز و استاد در بازی تاکجی، از او می‌خواهد که در صورت تمایل در یک پروژه شرط‌بندی بزرگ‌تر با درآمدی بسیار عظیم‌تر — حدوداً بالغ بر ۴۰ میلیون دلار — ثبت نام کند. پس از آن‌که گی-هون تصمیم به بازی کردن می‌گیرد، به جزیره‌ای دورافتاده برده می‌شود تا در یک مجموعه بازی کودکانه شرکت کنند که در آن برنده‌ها به دورهای بعدی راه پیدا می‌کنند و بازنده‌ها بلافاصله — و بدون هیچ رحمی — توسط نگهبانان نقاب‌دار مرموز با لباس‌های یک‌تکۀ صورتی کشته می‌شوند.

ضعف‌های شخصی گی-هون بی‌شمار هستند: از حساب مادرش بی‌اجازه پول برمی‌دارد، قمار می‌کند و به الکل اعتیاد دارد. اما بزرگ‌ترین ضعف‌اَش، سخاوتمندی بیش از حد اوست. همان‌طور که رغیب اصلی و دوست دوران کودکی‌اَش به نام چو سانگ-وو، که یک سرمایه‌گذار ورشکسته است، به او یادآوری می‌کند، اشکال گی-هون این است که «بیش از حد به دیگران اهمیت می‌دهد.» به عبارت دیگر، اهمیت دادنِ بیش از حد، رذیلتی است در سطح اعتیاد به الکل و قمار، یا حتی بدتر از آن‌ها.

«بازی مرکب» سؤالی سخت اما بنیادین در مورد زندگی مطرح می‌سازد: آیا انسان می‌تواند در محیط بی‌رحم و وحشیانه‌ای که کاپیتالیسم برایش ایجاد کرده مسابقه بدهد، و همزمان نیز سرشت و منزلت خود را حفظ کند؟

گی-هون نمی‌تواند پابه‌پای دوره و زمانه‌ای که او را جا گذاشته، حرکت کند. درک عمیق او نسبت به تقوای فرزندی[۷]، وفاداری، و رفاقت، نه تنها از او فردی نجیب نمی‌سازد، بلکه او را نانجیب و نالایق نیز می‌کند. در خلال «بازی مرکب» متوجه می‌شویم که زوال این شخصیت با پیوستنش به اعتصاب اتحادیه کارگری علیه بی‌عدالتی سیستم در زمان فعالیتش در کارخانه اتومبیل‌سازی سرعت گرفته است. حمایت و مراقبت او از همکارش که زیر کتک پلیس ضدشورش تقریباً تا مرز مرگ رفته، منجر به از دست دادن شغل و زندگی زناشویی‌اَش می‌شود.

پس از فراز و نشیب‌های فراوان، نهایتاً گی-هون به‌عنوان یکی از آخرین نجات‌یافتگان باقی می‌ماند و «بازی مرکب» سؤالی سخت اما بنیادین در مورد زندگی مطرح می‌سازد: آیا انسان می‌تواند در محیط بی‌رحم و وحشیانه‌ای که کاپیتالیسم برایش ایجاد کرده مسابقه بدهد، و همزمان نیز سرشت و منزلت خود را حفظ کند؟

البته که این سؤال، از تمثیلی قدیمی استنتاج شده و برای هر جامعه‌ای در جهان که در دوران کاپیتالیسم نئولیبرال متحمل رشد شکاف طبقاتی شده، قابلیت اعمال دارد. با وجود این‌که «بازی مرکب» معمایی پوچ‌گراست، اما از واقعیات ددمنشانه‌ای که منجر به آمار بالای خودکشی و نرخ پایین باروری در کره جنوبی شده‌اند، غافل نمی‌شود. انسان‌های مستأصل بسیاری در جامعه وجود دارند که به منظور پرداخت بدهی‌شان، صرف نظر از خطرات موجود، حاضرند وارد یک بازی بشوند.

گی-هون از جهاتی به «کیم کی-تاک» (با بازی «سونگ کانگ-هو»)، پدر قصه در فیلم کره‌ای «انگل»[۸] (برنده اسکار ۲۰۲۰)، شباهت دارد. تنها تفاوت بین گی-هون و کی-تاک این است که دومی فرزندانی بالغ و زرنگ دارد که قادر هستند برای خانواده‌شان نان‌آوری کنند، اما گی-هونِ قصهٔ «بازی مرکب» از فرزند شانسی نیاورده است. دخترش هنوز دبستانی است و با مادر و شوهرمادرش زندگی می‌کند که هر دوی‌شان از گی-هون بیزار هستند. شرکت‌کنندگان «بازی مُرکب»، از بسیاری جهات، وضعیت شدیداً بدتری نسبت به پروتاگونیست‌های طبقۀ فرومایۀ «انگل» دارند. ظاهراً هر دو اثر به این گزاره اشاره دارند که کاپیتالیسم داراها را به جان ندارها نمی‌اندازد، بلکه ندارها را به جان یکدیگر می‌اندازد.

  • «کانگ سه-بیوک» دختر جوانی که از کمونیسم کره شمالی گریخته و در چنگال کاپیتالیسم کره جنوبی گرفتار شده است.

بازی کاپیتالیسم، راه فراری ندارد

بازی مرکب برخلاف جاذبه جهانی‌اَش، توانسته است تا طرز بیان منحصربه‌فرد خود را بیابد و توجهات را به ارزش‌های محلی جلب کند. بسیاری از پست‌ها و میم‌های شبکه‌های اجتماعی اشاره کرده‌اند که تأثیرگذارترین صحنۀ «بازی مُرکب» توسط پروتاگونیست‌ها و شرورهای مرد داستان صورت نگرفته، بلکه از سوی دو شخصیت زن نقش مکمل رقم خورده است: «کانگ سه-بیوک» (با بازی «جونگ هو-یون»)، یک پناهنده از کره شمالی که از کمونیسم فرار کرده تا در کاپیتالیسم برای بقای خود بجنگد؛ و «جی-یونگ» (با نقش‌آفرینی «لی یو-می»)، که پس از کشتن پدر قاتلش دستگیر شده و به تازگی از زندان آزاد شده است.

برخلاف بازیکنان مرد، که مشغول نقشه کشیدن و برنامه ریختن و فریب دادن هم‌تیمی‌های قوی‌تر و باهوش‌تر خود هستند تا خودشان در هر دور از بازی‌ها در جایگاه بهتری قرار بگیرند، این دو زن جوان تنها بودن را انتخاب کرده‌اند، که این امر موجب شده تا افرادی متفاوت و قابل اتکا باشند. بااین‌حال، شانس‌شان نهایتاً ته می‌کشد. در یکی از دورهای پایانی، در بازی‌ای که در آن تنها یک‌نفرشان می‌تواند به مرحله بعدی راه پیدا کند و دیگری لاجرم حذف می‌شود (در واقع اعدام می‌شود) این دو در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند.

این موضوع فرصتی را به‌وجود می‌آورد تا درام قصه واقعاً بدرخشد. با علم به این‌که یکی از این دو شخصیت تنها تا نیم ساعت دیگر زنده است، ما با موقعیتی فوق‌العاده و دراماتیک مواجه می‌شویم که در آن هیچ‌کدام از شخصیت‌ها تلاش نمی‌کنند بر سر دیگری کلاه بگذارند یا راه فراری از مرگ در این سیستم بیابند. برخلاف آنچه در بسیاری از درام‌های آمریکایی معاصر یا قصه‌های مردمحور اتفاق می‌افتد، این دخترها می‌خواهند که صرفاً با یکدیگر حرف بزنند و درباره دیالوگی از فیلم کره‌ای «نفوذی»[۹] (بریم تو موهیتو، نوشیدنی مالدیو بخوریم) گفتگویی به ظاهر بی‌معنا داشته باشند. هر دو زن قبول می‌کنند تا [بعد از تمام شدن بازی‌ها] با یکدیگر در جزیره‌ای شگرف آن نوشیدنی را امتحان کنند؛ با آگاهی کامل از این‌که یکی از آن‌ها تنها ۳۰ دقیقه بیشتر زنده نخواهد بود.

دوگانه واقعیت و فانتزی به مجموعه‌ای در نتفلیکس راه یافته است که دائما به بیننده یادآور می‌شود، فرار از بازی این جهان غوطه‌ور در کاپیتالیسم، امکان‌ناپذیر است

این‌که به این دو شخصیت در چارچوب اپیزود زمان و آزادی داشته شده تا درباره رؤیاها، فیلم‌ها و فانتزی‌های سفرشان حرف بزنند، مزیتی است که درام‌ها و تریلرهای غربی معمولاً از آن اجتناب می‌کنند. بااین‌وجود، از رمان پست‌مدرن «هاروکی موراکامی» در دهه ۱۹۸۰ به نام «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا»[۱۰] گرفته که در آن راوی قصه متوجه می‌شود تنها یک روز و نیم برای زندگی در جهان «هوشیار» فرصت دارد، تا نمایش تصویری پست‌مدرن از آرمان‌شهر «دره شکوفه هلو» (بعدها در غرب نامش به «شانگری-لا»[۱۱] تغییر کرد) در حکایت‌ها، اشعار، و نقاشی‌های شرق آسیا، به نظر می‌رسد در مقطع فعلی، فانتزی که عنصری حیاتی در سبک تخیل شرق آسیایی محسوب می‌شود، کنار گذاشته شده است.

اکنون این دوگانه واقعیت و فانتزی به مجموعه‌ای در نتفلیکس راه یافته است که دائما به بیننده یادآور می‌شود، فرار از بازی این جهان غوطه‌ور در کاپیتالیسم، امکان‌ناپذیر است. گفتگوی بین دو زن جوان کره‌ای که هم از کره شمالی (که در آن استبداد حاکم است) و هم از کره جنوبی (که در آن مشکلات خانوادگی، نرخ بالای خودکشی و افسردگی حاکم است) حال‌شان بهم می‌خورد، هیچ راه فراری به‌جز فانتزی‌هایی که برای خودشان می‌سازند، ارائه نمی‌کند. فانتزی برای‌شان زندگی فراهم نمی‌کند، اما حداقل در آن نوعی احساس خلاصی از زندان سیستمی که آن‌ها را به انتخاب بین بردن و باختن مجبور ساخته، می‌یابند.

همان‌طور که در پایان مجموعه آشکار می‌شود، حقیقت زندگی این است که شرکت کردن در یک بازی بسیار هیجان‌انگیزتر است تا این‌که در آن تماشاگری خنثی و غیرعامل باشید. تماشای یک مسابقه، صرف نظر از این‌که پای چه مقدار پول در میان است، هیچ‌گاه نمی‌تواند جایگزین لذت شرکت کردن در آن شود. اکثر ما در اوایل زندگی‌مان متوجه می‌شویم که مهارت‌های لازم برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه‌ای را نداریم، اما بسیاری از ما به‌خاطر لذتی که بازی‌ها ارائه می‌کنند، ساعت‌های بی‌شماری را صرف مسابقات ورزشی می‌کنیم. این قضیه برای کار هم صدق می‌کند. شکایت از زیاد بودن کارها، حقوق ناعادلانه و ترس همیشگی از اخراج شدن، از گذشته‌های دور با موضوع کار در سیستم کاپیتالیستی همراه بوده است. «بازی مرکب» اگر یک پیام داشته باشد، آن پیام این است که می‌شود به زندگی رویکردی متفاوت داشت.

وقتی با دختر ۹ ساله‌ام در حال بازی مونوپلی هستیم و مهره‌ام روی زمین او قرار می‌گیرد که موجب ورشکستگی من می‌گردد، او بسیار ناراحت می‌شود. چرا؟ چون نمی‌خواهد که بازی تمام شود. اگر برنده شدن معنایش تمام شدن بازی باشد، آن برد هیچ معنایی ندارد. شاید ما نیاز داریم که خودمان لذت بازی کردنی که قبلاً تجربه کرده بودیم را کشف کنیم. موضوع بردن یا باختن نیست، بلکه مسئله یافتن خوشی و لذت در کار و زندگی است.


مقالات مرتبط
موج کره‌ای؛ رستاخیز اقتصاد فرهنگی و فرهنگ عامه کره جنوبی

[۱] Running Man

[۲] Hallyu

هالی‌یو یک اصطلاح چینی است به‌معنای تحت‌اللفظی «موج کره‌ای». از این اصطلاحِ کلی برای اشاره به رشد شگفت‌انگیز فرهنگ و فرهنگ عامه کره‌جنوبی استفاده می‌شود که در قالب‌های مختلفی از موسیقی (K-pop)، فیلم سینمایی و‌ سریال‌های دنباله‌دار تلویزیونی (K-Drama) گرفته تا بازی‌های اینترنتی و غذاهای کره‌ای رخ می‌نماید.

[۳] Squid Game

[۴] نئولیبرالیسم، نظریه‌ای‌ در اقتصاد سیاسی است که با تکیه بر حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، مدعی افزایش رفاه و بهروزی انسان است. نظریه‌پردازانی همچون «دیوید هاروی»، نئولیبرالیسم را تلاشی برای احیای قدرت طبقاتی در سطح جهانی می‌داند.

[۵] M.C. Escher

[۶] Ttakji

[۷] Filial piety

در کنفسیوس‌گرایی، اخلاق بودایی و اخلاق تائوئیسم، «تقوای فرزندی» فضیلت احترام به والدین، بزرگان و اجداد است.

[۸] Parasite (Bong Joon-ho, 2019)

[۹] Inside Men (Woo Min-ho, 2015)

[۱۰] Hard-Boiled Wonderland and the End of the World 

[۱۱] Shangri-La

۲۵ مهر, ۱۴۰۰

تگ ها انگلبازی مرکببرگزیدهکاپیتالیسمکره جنوبیموج کره‌اینتفلیکسهالی‌یو

با عضویت در خبرنامه سایت بروزترین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

پشت صحنه در شبکه‌های اجتماعی

مجله هنری پشت صحنه

«مجله هنری پشت‌‌ صحنه» می‌کوشد تا نقش فراموش‌شده‌ٔ علوم انسانی در رسانه‌های بصری را از نو احیا کند و با نگاهی میان‌رشته‌ای، ساحت سینما و صنعت سرگرمی را به‌قضاوت بنشیند. «پشت‌ صحنه» سعی دارد مخاطب را با جهانی آشنا کند که در آن، هر اثر هنری موفقی، ریشه در یکی از زیرشاخه‌های علوم انسانی دارد.

© 1398 کلیه حقوق این سایت متعلق به «مجله هنری پشت صحنه» است.