
لارا کرافت در مقابل خانم مارپل
تقریبا از ابتدای ظهور بازیهای ویدیویی تا به امروز، هرگاه به بازیسازها در مورد سکسیست[۱] (جنسیتگرا) بودن بازیها انتقاد میشود، جوابی میدهند که تا حدی شبیه به پاسخ نایجِل تافنِل[۲] گیتاریست نابغه و سادهدل فیلم «سپاینال تَپ»[۳] است. وقتی به او گفته شد بهدلیل سکسیست بودن کاور آلبوم جدیدشان «دستکش را ببوی»[۴] شرکت با انتشار آن مخالفت کرده گفت: «مگر سکسیبودن چه اشکالی دارد؟»
این هم از ویژگیهای زمانهی ماست که سازندگان بازی «زنده یا مرده ۶»[۵] (مجموعه بازیهای مبارزهای که تا به امروز به خاطر توجه خاص و افراطی به سینه و باسن تقریبا برهنهی شخصیتهای کارتونی زن مشهور بوده) اعلام کردهاند که در نسخهی جدید بازی، ویژگیهای جنسیِ زنانه کمتر خواهند شد تا همه بتوانند بدون معذب شدن بازی کنند. برای رسیدن به همین هدف، یوهی شیمبوری[۶] یکی از کارگردانان این بازی گفت: «برجستگی سینه شخصیتهای زن در این بازی کمتر خواهد شد و لباس زنان طوری خواهد بود که مخصوص مبارزه باشد». فکرش را بکنید!

راست: ماشه خوشحالی: بازیهای ویدیویی و انقلاب سرگرمی، چپ: ماشه خوشحال ورژن ۲: هنر و سیاستِ بازیهای ویدیویی، نوشتهی استیون پول
بازدیدکنندگان نمایشگاه ای۳ که تریلر بازی «آخرین بازماندهی ما – قسمت دوم»[۷] را میدیدند، تحت تاثیر صحنهای بودند که دو زن درحالیکه لباس به تن داشتند همدیگر را میبوسیدند! مردم کف و سوت زدند که بازیهای ویدیوئی واقعا در حال پیشرفت هستند. البته ممکن است نظر شما این باشد که میزان پیشرفت بازیها را از آنجا میشود فهمید که بلافاصله پس از یک ترانهی لزبینی جذاب، با صحنهای روبرو میشویم که یکی از این زنان در تاریکیِ جنگل دارد با آرامش، گردن یک مرد را ارّه میکند و برای محکمکاری یک چاقو هم در گلویش فرو میکند. بدون شک، بازیِ«آخرین بازماندهی ما» یک شبیهساز جنایت است. اما حالا حداقلش این است که این شبیهساز جنایت به حوزهی گستردهترِ تمایلات جنسی قدم گذاشته است: پیشرفت!
پیشرفت بازیها قطعا باید مورد تحسین قرار گیرد، اما ارزش دارد که با نگاهی شکاک به آنها نگاه کنیم تا ببینیم واقعا چقدر تغییر میکنند. درست مثل بازی «زنده یا مرده ۶»، تریلر بازی «آخرین بازماندهی ما» نشان میدهد که صحنههای «مخصوص بزرگسالان» در تصاویر گرافیکی غیرتعاملی پنهان شدهاند. از نگاه من چنین صحنههایی که با دقت تمام در آنها شخصیتهای انیمیشنی، جایگزین هنرپیشههای واقعی میشوند و جنبهی انسانی از آنها گرفته میشود، چیزی به ما نمیدهند جز جهانی غریب از رباتهای سکسی ویدیویی. اما چه اهمیتی دارد! بازی که شروع میشود، شخصیت اصلی که یک زن است با چماق و نیزه و تیر به راه میافتد و همه را در سرِ راهش سلاخی میکند و در مواقع سختِ بازی هم با کوبیدن بر روی یک کلید خاص، کمک میگیرد. این بازی مثل هر بازی دیگری است، به جز ارائهی گرافیک بالاتر و حرکات نرم.
یک شخصیت زن به سرسختی و قلدری مردان، شاید خلاقیت جدیدی نباشد اما جالب است. آزاردهنده این است که جنبههای زیباییشناختی گرافیک مدرن کامپیوتری، یک وجه شهوانی غیرقابل اجتناب به صحنههای کتک خوردن و زخم خوردن زنان داده است، حتی وقتی به خوبی مبارزه میکنند. این امر تداعیکنندهی سریهای جدیدتر بازی «توم ریدر» [۸] است که لارا کرافت، شخصیت نسبتا سکسی زن بازی، به سختی از میان انواع دردها و پلیدیها راهش را به جلو باز میکند. این کاراکتر به شکل دختری ساده و هراسان معرفی میشود که هنوز وابسته به شخصیتهای مردانه است. به این ترتیب قهرمانِ زنِ بازی در مقایسه با شخصیت سرزنده و باهوش نسخه اول بازی در سال ۱۹۹۰ پسرفت کرده است.
آیا ممکن است شخصیت اصلی یک بازی ویدیویی، زنی باشد که در انتها پیروز میشود بدون اینکه در ابتدا به سختی تحقیر و رنجور شده باشد؟
به نظر میرسد ما در زمانهای زندگی میکنیم که در آن، تولیدکنندگان محصولات فرهنگی میزان توجه و اهمیت به زنان را با به نمایش گذاشتن درد و رنج آنها نشان میدهند. از نظر هنر نمایش، این امر در فصل اول سریال تلویزیونی سرگذشت ندیمه به شکلی موجه صورت میگیرد. فصل اول این سریال یکی از غمانگیزترین و در عین حال خوش ساختترین کارهای تلویزیونی است. اما از نظر بسیاری از بینندگان، فصل دوم به یک نمایش تکراری و خستهکننده از شکنجههای جنسی تنزل پیدا میکند. از نظر منتقد هنری، فیونا استِرجِز[۹]، این سریال در فصل دوم ارزش دیدنش را از دست میدهد. او در روزنامهی گاردین نوشت که فصل دوم سریال دیگر خط مشی اجتماعی مورد نظر نویسنده داستان مارگارت آتوود را دنبال نمیکند و به یک سریال خشن و بیمعنی تبدیل شده است.
حالا پرسش مهمی که بازیهای ویدیویی با آن روبرو هستند این نیست که تا چه اندازه باید خشنود باشیم که شخصیتهای مبارزِ زن این بازیها، لباسهایشان واقعاً لباس رزمیکارها است یا تا چه اندازه خشنود باشیم که زنی میتواند ابتدا زن دیگری را ببوسد و سپس به سراغ شکستدادن مردان برود. حال پرسش مهم این است: آیا در یک بازی ویدیویی، شخصیت اصلی زنی خواهیم داشت که پیروز شود، بدون تحقیر و هرگونه رنجشی، و بدون اینکه صرفاً نسخهی مؤنث کاراکترهای مرد شوخطبعی باشد که دست به قتلهای زنجیرهای میزنند، همانهایی که از نظر بازی سازها، باید آنان را تحسین کرد؟ این امر در تاریخ فرهنگی به هیچ وجه نایاب نیست: به قهرمان داستانهای آگاتا کریستی، خانم مارپل فکر کنید: زنی که فقط با تکیه بر توانایی فکریاش پیروز میشد. اگر چنین شخصیتی در بازیهای ویدیویی ظاهر شود، باید برایش جشن بگیریم.
پینوشت:
[۱] در صورتی یک سخن، محتوا یا رفتار سکسیست است که دچار نوعی تبعیض جنسیتی باشد یا مسئلهی نادرستی را به یک جنسیت نسبت دهد (مترجم).
[۲] Nigel Tufnel
[۳] Spinal Tap
[۴] Smell the Glove
[۵] Dead or Alive 6
[۶] Yohei Shimbori
[۷] The Last Of Us Part II
[۸] Tomb Raider (مهاجم مقبره)
[۹] Fiona Sturges
۲۱ مهر, ۱۳۹۷